بر اساس تئوری انتخاب تنها کسی که میتوانیم کنترلش کنیم خود ما هستیم. اگر رابطه ناموفقی دارم، باید بیندیشم و ببینم خود من چهکاری میتوانم انجام دهم که باعث بهبودی رابطهام شود، نه اینکه سعی کنم دیگری را تغییر دهم. تقریباً در تمامی موارد هنگامیکه دست از کنترل را بیرونی برمیداریم، همسرمان نیز تغییر میکند؛ اما تئوری انتخاب چیزی ورای رهایی از کنترل بیرونی است. طبق تئوری انتخاب، باید تا جایی که امکان دارد به همسرمان کمک کنیم تا نیازهایش را ارضا کند. برای دستیابی به این هدف لازم است هفت عادت مهرورزی و پیونددهندهٔ رابطه را با رفتارهای مخرب جایگزین کنیم. این رفتارهای پیونددهنده عبارتاند از:
۱. گوش کردن؛
۲. حمایت کردن؛
۳. تشویق کردن؛
۴. احترام گذاردن؛
۵. اعتماد کردن؛
۶. پذیرفتن فرد همانگونه که هست؛
۷. گفتگوی همیشگی بر سر اختلافات.
قدرت تئوری انتخاب در این است که به ما کمک میکند با دیگران، بهویژه نزدیکانمان، خوب کنار بیاییم. طبق تجارب ما، این راه، یگانه راه حفظ یک زندگی مشترک رضایتمند و پایدار است. وقتی میخواهیم بر اساس تئوری انتخاب رفتار کنیم، حتی زمانی که احتمال میدهیم کمترین اختلافی وجود دارد، باید پیش از هر اقدامی فکر کنیم. اولین فکرمان باید این باشد که تا جای ممکن از بهکارگیری هفت رفتار مخرب اجتناب کنیم، زیرا میدانیم که استفاده از این رفتارها ما را بیشتر از هم دور میکند و بر مشکلات میافزاید.
پسازآن برای رفع اختلافهایمان یک یا چند رفتار مهرورزانه به کار بریم. این کار بسیار ساده به نظر میرسد؛ اما عملی کردنش بسیار دشوار است مگر آنکه همواره به یاد داشته باشیم با اعمال هفت رفتار مخرب تا چه حد به زندگیمان صدمه وارد میکنیم. بهمحض آنکه لغتی از دهانتان بیرون میآید یا حالت چهرهتان عوض میشود، دیگر نمیتوانید آنها را پس بگیرید. حتی اگر این رفتارها واقعاً همسرتان را از شما نراند، بهاحتمالزیاد تصمیم میگیرد بیشازپیش از شما فاصله بگیرد.
تنها راهحل مشکلات زناشویی گفتگو با زبانی پیونددهنده یا زبان تئوری انتخاب است. موفقیت در ازدواج با یادگیری شیوه گفتگو باهم نسبت مستقیم دارد. موفقیت گفتگوهای زناشویی بدین بستگی دارد که طرفین در گفتگوهایشان پایهایترین اصل تئوری انتخاب را که میگوید «ما فقط میتوانیم رفتارهای خودمان را کنترل کنیم»، خوب درک کرده باشند. اکثر گفتوشنودها در دنیای واقعی عمیقاً ریشه در کنترل بیرونی دارد. برای مثال، من سعی میکنم شما را قانع کنم که اگر پیشنهاد مرا بپذیرید از ناراحتیهایتان به میزان زیادی کاسته خواهد شد. شما هم سعی میکنید دقیقاً همین کار را در مقابل من انجام دهید. لطفاً دقت بفرمایید: «در مقابل من و نه برای من.»
از طرف دیگر، در گفتوشنودی که بر اساس تئوری انتخاب باشد، هر یک از طرفین میتواند پیشنهاد کند که به نظر او چهکاری به حل مشکلشان کمک میکند. به چنین گفتگویی، گفتگوی برنده-برنده میگویند و دو طرف احساس برنده بودن دارند. در معاملات مسکن به مذاکرهای برنده-برنده میگویند که وقتی من میخواهم خانهای را صد میلیون بفروشم، شما میخواهید هشتاد میلیون برای آن بپردازید و در آخر باهم بر سر نود میلیون به توافق میرسیم. در اینجا حرف هیچکدام از ما به کرسی ننشسته است، اما به نظر هردوی ما این مبلغ موردتوافق و منصفانه است. برخلاف آنچه در دنیای واقعی رخ میدهد، در چنین گفتگویی هیچیک از طرفین قصد ندارد بر دیگری فشار آورد تا خارج از انصاف سهم بیشتری را به خود اختصاص دهد.
برای مثال، در زندگی زناشویی، یک گفتگوی مبتنی بر تئوری انتخاب میتواند به این شکل باشد که زن از شوهرش انتظار دارد هر شب وقت شام به منزل بیاید. مرد نیز میگوید اگر این کار را هر شب انجام دهد، کارش را از دست میدهد. درصورتیکه کنترل بیرونی در این زندگی اعمال شود زن به نق زدنهایش ادامه میدهد و مرد سعی میکند حتی دیرتر به خانه بیاید و لج همسرش را درآورد تا او دست از نق زدن بردارد. در چنین شرایطی این زوج میتوانند از تئوری انتخاب استفاده کنند. بدین گونه که مرد پیشنهاد دهد هفتهای دو شب موقع شام به منزل بیاید و سه شب دیگر را هم سعی کند زودتر بیاید. زن هم پیشنهاد دهد ازاینپس سعی میکند جانب انصاف را نگه دارد، شرایط شوهر را درک کند و دست از نق زدن بردارد. مرد بهقدری از فروکش کردن این نقها لذت میبرد که حتی سعی میکند بیشتر شبها هر جور شده خودش را برای شام به خانه برساند. این راهحل ممکن است ساده و پیشپاافتاده به نظر برسد؛ اما همین مقدار بهظاهر ناچیز، عشق و لذت بیشتری برای هر دو به ارمغان خواهد آورد و زن میتواند ازاینپس شبهایی را که شوهرش در محل کار میماند، راحتتر بگذراند. همانطور که قبلاً نیز ذکر شد، ایجاد و نگهداری رابطه برای خشنودی ما بسیار حیاتی است و بهمحض اینکه مشکلی ایجاد شد باید با گفتگو و مذاکره آن را حل کرد.
.
.
.
منبع: ازدواج بدون شکست، ویلیام گلسر و کارلین گلسر؛ مترجم علی صاحبی (با اندکی تلخیص و تصرف)