تربیت فرزند
  • 7403
  • 174 مرتبه
شرحی بر جلوه‌های رفتاری امام خمینی (رحمه‌الله) با کودکان و نوجوانان

شرحی بر جلوه‌های رفتاری امام خمینی (رحمه‌الله) با کودکان و نوجوانان

1400/12/08 10:15:46 ق.ظ

بازی‌های تقلیدی کودکان

غریزه تقلید، یکی از غرایز نیرومند و ریشه‌دار در انسان است. به برکت وجود همین غریزه است که کودک بسیاری از رسوم زندگی، آداب معاشرت، غذا خوردن، لباس پوشیدن، طرز تکلم، ادای کلمات و جمله‌ها را از پدر و مادر و سایر معاشران فرامی‌گیرد و به کار می‌بندد.

چشم و گوش کودک چون دریچه‌ای باز است؛ می‌بیند و می‌شنود، ذهنش چون آینه است که هر چیزی در آن منعکس می‌شود با این تفاوت که آینه، عکس شیء را همیشه در خود نگه نمی‌دارد ولی ذهن کودک آن را در خود ضبط می‌کند. کودک حتی شیوه فکر مادر را نیز درک می‌کند و آنچه برداشت می‌نماید، ممکن است سازنده و یا ویرانگر باشد.

مادر می‌تواند با رفتار خود خصلت‌هایی هم چون امانت، صداقت، وفای به عهد و... را در کودک احیاء کند و یا آن‌ها را از میان ببرد.

انسان در تمام عمر، کم‌وبیش از دیگران تقلید می‌کند اما در سنین یک تا شش‌سالگی، بیش‌تر از این غریزه برخوردار است. کودک تا مدتی از مصالح و مفاسد واقعی امور چندان اطلاعی ندارد و نمی‌تواند برای کارهایش هدف‌های عاقلانه و درستی تعیین کند. در این مدت تمام توجهش به پدر و مادر و سایر معاشران است؛ اعمال و حرکت آن‌ها را مشاهده و از آنان تقلید می‌کند. تقلید خودبه‌خود انجام می‌گیرد و احتیاجی به تذکر ندارد. (1)

کودک بعد از گذشتن از این مرحله درمی‌یابد که دنیای اطراف او برخلاف باور اولیه‌اش - که می‌پنداشت دنیا قائم‌به‌ذات اوست - در روال عادی خود جریان دارد. او در این احساس درمی‌یابد که افراد موجود در محیط زندگی او، هر یک به ایفای نقش خاص خود سرگرم هستند. کودک با این دریافت، کنجکاو می‌شود تا نقش هر یک از آن‌ها را بررسی کرده و ویژگی‌های آن را دریابد، آنگاه موقعیت خود را در رابطه با محیط و افراد، سنجیده و نقشی جهت ایفا به عهده می‌گیرد. اجرای این نقش‌ها - آن‌چنان‌که در ابتدا تصور می‌نمود - چندان آسان نیست، بنابراین کودک باید آن‌ها را تجربه کند.

در این زمان کودک به تقلید نقش‌هایی که در باور او جای مستحکمی یافته‌اند مانند والدین، پدربزرگ، مادربزرگ، برادران، خواهران و دوستان می‌پردازد و از ایفای نقش آن‌ها، بزرگ‌ترین لذت و تجربه را به دست می‌آورد. کسب لذت برای او باعث تداوم تجربه می‌شود و این تجربه را به دنیای بازی خود منتقل می‌کند و به ایفای نقش‌های موردعلاقه خویش می‌پردازد. (2)

کودک از طریق بازی‌های تقلیدی، به‌تدریج خصوصیات و ویژگی‌های افراد موردعلاقه خویش را به درون افکنده و آن‌ها را جزئی از خصوصیات و ویژگی‌های خود می‌نماید. کودکان از طریق بازی‌های تقلیدی، یک سری مهارت‌های جدید را

کسب نموده و به اعصاب و عضلات خویش تسلط بیش‌تری پیدا می‌کند و از این طریق خودشان را برای زندگی آینده آماده می‌نمایند.

حضرت امام خمینی (رحمه‌الله) که دنیای کودکان را به‌خوبی درک می‌کرده‌اند، معمولاً زمینه مناسبی را برای این‌گونه بازی‌ها فراهم می‌نموده‌اند.

عیسی جعفری نقل می‌کند: «زمانی که روزنامه برای امام می‌بردم، علی را هم می‌بردم. علی آنجا می‌ماند و به آقا می‌گفت: «آقا! حالا من می‌خواهم یک روضه بخوانم، حالا شما علی باش من آقا.» می‌رفت روی صندلی می‌نشست و بسم الله الرحمن الرحیم می‌گفت و حمدش را می‌خواند و بعد مشتش را گره می‌کرد و می‌گفت: من دولت تعیین می‌کنم، من توی دهن این دولت می‌زنم. استقلال آزادی جمهوری اسلامی».

گاهی به آقا می‌گفت: «من دکترم، می‌خواهم معاینه‌ات کنم.» یک گوشی برمی‌داشت و می‌گذاشت روی قلب و سینه امام. (3)

دکتر فاطمه طباطبایی نیز دراین‌باره چنین می‌گوید:

«یک روز که همه دورهم در اتاق جمع بودیم، علی گفت: «من می‌شوم امام، مادر هم سخنرانی کند، آقا بشوند مردم.» علی از من خواست که سخنرانی کنم. من کمی صحبت کردم و بعد به آقا اشاره کرد که شعار بده، آقا همان‌طور که نشسته بودند، شعار دادند. علی گفت: «نه نه باید بلند شوید، مردم که نشسته شعار نمی‌دهند!» بعد آقا بلند شدند و شعار دادند.» (4)

عیسی جعفری در جای دیگر، درباره این‌گونه بازی‌ها نقل می‌کند:

«علی خیلی به امام علاقه داشت. در مقابل، آقا هم خیلی به ایشان علاقه‌مند بودند. روزی نبود که علی امام را نبیند. حتی وقتی‌که [امام] قبل از ظهر می‌خوابیدند، ما مواظب بودیم که مبادا [علی] برود و در بزند و آقا را از خواب بیدار کند. همیشه امام ساعت یک ربع به دوازده برای نماز بیدار می‌شدند و وضو می‌گرفتند. یک روز ساعت یک ربع به دوازده شده بود و ما دیدیم مثل‌اینکه امام هنوز بیدار نشده‌اند. گفتم: علی! مثل‌اینکه آقا بیدار نشده‌اند. [علی] گفت: «برویم تو» گفتم: «نه». هر چه گفتم، او اصرار می‌کرد برویم تو. خلاصه در را باز کردیم و دیدیم ایشان خوابیده‌اند. این بچه خودش را روی آقا انداخت و آقا را بیدار کردند. ایشان بدون این‌که کوچک‌ترین حرفی بزنند یا تقلایی کنند بچه را بغل کردند و در آغوش گرفتند و بنا کردن به بوسیدنش.» (5)

عادت امام این بود که وسط دو نماز دراز می‌کشیدند و ورزش می‌کردند و پاهایشان را یک‌درمیان بالا می‌بردند. علی هم می‌خواست همان کار را بکند، می‌خوابید و مثل امام پاهایش را بالا می‌گرفت. (6)

یکی از اشکال سازگاری‌های اجتماعی، تقلید است؛ این امر در زندگی تمام افراد به‌خصوص بچه‌ها معمول می‌باشد. چنانچه می‌دانیم آشنایی بچه‌ها به فرهنگ جامعه در سنین اولیه از راه تقلید از بزرگ‌ترها صورت می‌گیرد.

کودک، نخست از خویشتن تقلید می‌نماید، مانند این‌که وانمود می‌کند می‌خواهد به زمین بخورد و یا یک‌چیز تخیلی را به دیگران می‌دهد. سپس زمانی فرامی‌رسد که با وانمود کردن این‌که روزنامه می‌خواند و یا سیگار می‌کشد، نقش دیگران را بازی می‌کند. بازی‌های تقلیدی که تا اندازه‌ای مستلزم همانندسازی با الگوهای مورد تقلید می‌باشند، می‌توانند یک وسیله ورزیده شدن برای شناخت و درک چشم‌اندازهای دیگران و یا سلاحی علیه خودمحوری باشند.

تحول بازی‌های تقلیدی نشان می‌دهد که این بازی‌ها فرصتی را فراهم می‌آورد که تعدادی از صفات، بروز داده شوند. در این فرصت کودک همانند دیگران عمل کرده و سعی می‌کند رفتارهای آنان را تقلید نماید. (7)

از طریق تقلید این توانایی در کودک پدید می‌آید که بیش‌ازپیش به تطابق رفتار خود با الگو بپردازد. کودک در بازی‌های تقلیدی خود در دوران دبستان بیش‌تر نقش مربیان و معلمان را در نظر دارد. او با تشکیل کلاس درس برای خود، سعی می‌کند تا آنچه را که مربی او انجام داده تجربه نماید. ایفای این تجربه عاملی مهم در تشکیل شخصیت کودک است، به‌طوری‌که می‌توان تا سال‌های سال نحوه رفتار معلم و مربی را که در بازی کودک انعکاس یافته، بر روی ساخت شخصیتی او به‌وضوح مشاهده کرد.

بنابراین توجه مربیان به چگونگی رفتار خود با کودک به‌ویژه در سنین پیش‌دبستانی و دبستانی از اهمیت و ارزش زیادی برخوردار است.

کودک در دوران دبستان به‌مرور با صاحبان مشاغل آشنا شده و از نقش آن‌ها متأثر می‌شود و این اثر را در بازی خود منعکس می‌کند. پسران کارها و مشاغلی را تقلید می‌کنند که بیشتر مربوط به مردان است و دختران علاقه‌مندند که فعالیت‌های مربوط به مادران را تکرار کنند؛ مثلاً پسرها دوست دارند که نقش پلیس، خلبان، معلم، راننده، مغازه‌دار و... را بازی کند درحالی‌که دختران ذوق فراوان دارند که در نقش مادر و پرستار کارهایی از قبیل آشپزی کردن، اطو زدن لباس، شست‌وشو، تمیز کردن خانه و... را به‌صورت بازی انجام دهند. لذا لازم و ضروری است که در این دوران، مربیان فرصت‌هایی را فراهم آورند تا کودکان از طریق بازدید و مشاهده مستقیماً با مشاغل گوناگون آشنا شوند. (8)

 

پیام‌ها و نتایج

1- کودک از طریق بازی‌های تقلیدی بسیاری از مفاهیم دینی، اخلاقی، اجتماعی، آموزشی را یاد می‌گیرد.

2- کودک از طریق تقلید از والدین و سایر الگوها، خوبی خصلت‌های پسندیده و یا زشت و ناروا را یاد می‌گیرد.

3- هرقدر شخصیت الگوهای بزرگ‌سال برای کودک محبوب‌تر، دوست‌داشتنی و مهربان‌تر باشند، در بازی‌های تقلیدی از نقش آنان بیش‌تر استفاده می‌کنند.

4- کودک از طریق بازی‌های تقلیدی، ویژگی‌های افراد موردعلاقه را تقلید نموده و ویژگی‌های آنان را درونی و جزئی از خصوصیات خود می‌نماید، از این طریق یک سری مهارت‌های جدید را کسب نموده و بر اعصاب و عضلات خویش تسلط بیش‌تری پیدا می‌کند.

5- آشنایی کودک به فرهنگ جامعه در سنین اولیه از راه تقلید از بزرگ‌ترها صورت می‌گیرد.

6- امام خمینی (رحمه‌الله) به نیازهای روحی و روانی کودکان توجه داشته و در زمان‌های لازم، پاسخ مناسب را می‌داده‌اند:

- از بازی‌های کودکان و انواع بازی‌های آنان آگاه بوده و زمینه بروز و ظهور هر یک از بازی‌ها را برای کودکان فراهم می‌کرده‌اند؛

- از این‌که کودکان بخواهند نقش ایشان را ایفا نمایند و جملات ایشان را ادا نمایند، ناراحت نشده بلکه خودشان این بستر و زمینه را برای کودکان فراهم می‌کرده‌اند؛

- با توجه به وضعیت جسمانی و بیماری‌های قلبی که داشتند، مانع بازی‌های نوه گرامی‌شان نمی‌شدند. درواقع امام به سیادت، آقایی و فرماندهی کودک در این سن معتقد بوده و عمل می‌کرده‌اند.

 

 

پی‌نوشت‌ها

1- محسن شکوهی یکتا، تعلیم و تربیت اسلامی (مبانی و روش‌ها)، ص 109- 108.

2- سیامک رضا مهجور، روان‌شناسی بازی، ص 254.

3- امیررضا ستوده، پا به‌پای آفتاب، گفته‌ها و ناگفته‌ها از زندگی امام خمینی (رحمه‌الله)، ج 2، ص 65.

4- همان، ج 1، ص 190.

5 و 6- همان، ج 2، ص 64.

7 و 8- محمدعلی احمدوند، روان‌شناسی بازی، ص 77 به نقل از روان‌شناسی کودک سیروس عظیمی، ص 410 تا 412.

منبع: مجله دیدار آشنا