خانواده آسمانی
  • 3298
  • 122 مرتبه
اهداف تشکیل یک خانوادهٔ سالم چیست؟ (قسمت پنجم)

اهداف تشکیل یک خانوادهٔ سالم چیست؟ (قسمت پنجم)

1399/03/31 01:14:23 ب.ظ

در قسمت چهارم مطلبی در مورد الگوهای ارتباطی غلط در خانواده مطرح شد اینک در ادامه می‌خوانیم ...

پایه ارتباط صحیح در خانواده دو چیز است:

1- ارزیابی و سنجش رفتارهای زوجین توسط یکدیگر و تلاش برای رشد و کمال زندگی خانوادگی.

2- وجود معیارها و اهداف صحیح و متعالی.

همسران جوان برای ایجاد همدلی با یکدیگر نیاز به فرصت‌هایی در ابتدای زندگی زناشویی دارند، لیکن به‌موازات ایجاد این همدلی و حتی برای به وجود آوردن آن، باید برای یکدیگر در حکم آینه‌ای باشند که هم خوبی‌ها و هم نارسایی‌ها را نشان دهند و برای بهتر زیستن خود تلاش مشترک داشته باشند.

زندگی مشترک بدون وجود ارزش‌ها و اهداف متعالی بادوام نیست. لذا همسران جوان بایستی اساس تشکیل خانواده را رسیدن به چنین اهدافی قرار دهند. حتی اگر بدون توجه به چنین اهدافی زندگی خانوادگی را آغاز کردند، بازهم تلاش کنند در برنامه‌ها و رفتارهای خود آن‌ها را حاکمیت بدهند.


این اهداف عبارت‌اند از:

1- احساس بزرگ‌منشی و عزت‌نفس ـ دو همسر در زندگی باید از عزت‌نفس و احترام برخوردار باشند. هیچ پسر و دختر جوانی نمی‌تواند با انگیزه توجه به خود و احساس برتری نسبت به همسر به زندگی مشترک وارد شود و انتظار شیرین‌کامی و موفقیت داشته باشد. ممکن است در ابتدای زندگی مشترک این نحوه رفتار بین دو همسر وجود نداشته باشد و هرکدام سعی کند با احترام به دیگری حرمت نفس او را حفظ کند، لیکن چنین رویه‌ای باید به‌مرور در روابط متقابل آنان به وجود آید. مرد و زن جوان در صورتی می‌توانند چنین رویه‌ای را در رابطه با یکدیگر در پیش گیرند که خود بزرگ‌منش و دارای عزت‌نفس باشند و یا هم‌زمان، آن را در خود تقویت نمایند.

ازآنجاکه زوج‌های جوان قبل از ازدواج، هرکدام در خانواده پدری روابط خانوادگی و اجتماعی متعددی داشته‌اند، این روابط تا مدت‌ها بر رابطه مشترک آنان اثر می‌گذارد و لذا هرکدام از آنان باید مراقب باشد تا همراه با احترام به دیگری، فامیل و اطرافیان او را نیز مورداحترام قرار دهد.


2- خوش‌بینی و رضایت خاطر ـ هر یک از ما باید بتوانیم بین گذشته، حال و آینده رابطه معقول و متعادلی ایجاد کنیم. پسر و دختر جوان ممکن است قبل از ازدواج خاطرات، تجربیات و آرزوهایی داشته باشند که متفاوت از شرایط فعلی آنان باشد. این احتمال وجود دارد که آثار وقایع گذشته در زندگی زناشویی احساس شود و چه‌بسا باعث مشکلاتی گردد. مثلاً ممکن است زمینه‌های ازدواج با شخص دیگری برای شوهر یا زن پیش آمده و بدون نتیجه مانده باشد، یا شرایط زندگی در خانواده پدری با آسایش و رفاهی توأم بوده که در وضع فعلی بهره‌ای از آن نیست. در چنین مواردی اگر زن یا مرد مسائل گذشته را وسیله اعتراض یا تحقیر دیگری قرار دهد و یا در حسرت گذشته باشد، نمی‌تواند امید به زندگی خانوادگی شیرین و سالمی داشته باشد. زندگی مشترک محتاج روحیه رضایت نسبت به حال، فراموش کردن مشکلات و تلخی‌های گذشته و طرح و برنامه برای ایجاد شرایط خوش و موفقیت‌آمیز در آینده است.


3- پویایی، انعطاف و انطباق‌پذیری ـ در یک خانواده نباید اندیشه‌ها و احساس‌های زوجین حالت راکد و منجمد داشته باشد. خشکی، سرسختی و تغییرناپذیری در روحیات با ایجاد حالت تعادل و استحکام در خانواده سازگار نیست، چون راه را بر هرگونه بازنگری نسبت به افکار و اعمال نادرست می‌بندد. زن و مرد درعین‌حال که دارای اصول و اهداف ثابت و معینی هستند باید در روابط با یکدیگر انعطاف و بردباری داشته باشند. دارا بودن روحیه انعطاف در بسیاری مواقع می‌تواند تنش‌ها و سختی‌های پیش‌آمده در فضای خانواده را کاهش دهد. مثلاً هنگامی‌که همسر شما خشمگین و عصبانی است، خونسردی شما می‌تواند در فروکش کردن این عصبانیت مؤثر باشد و در وقتی دیگر اتخاذ چنین رویه‌ای توسط او نیز می‌تواند خشم احتمالی شما را فرونشاند.


4- فداکاری کردن برای همسر ـ زن و شوهر هنگامی‌که یکی از آن‌ها در فشار و سختی قرار می‌گیرد باید بتوانند نقش کمک و یار را برای یکدیگر ایفا کنند. این روحیه، هم برای مرد لازم است و هم برای زن. برای زن، شوهرداری به معنای مصطلح، گاهی از اوقات همدلی و همراهی با شوهر در سختی‌ها و مشکلات است که در حُسن رفتار و مدیریت خانواده تجلی می‌یابد و یک مرد نیز می‌تواند با مشارکت جدی در کارهای همسر خود، هنگامی‌که امور خانه، او را دچار خستگی می‌کند، چنین نقشی را ایفا نماید.


5- میل به آگاهی و اندیشه‌های نوـ محیط خانواده باید به فضایی برای افکار و اندیشه‌های نو برای زندگی بهتر، روابط شیرین‌تر و آینده درخشان‌تر و سازنده‌تر تبدیل شود. زن و شوهر باید این روحیه را در خود تقویت کنند که به‌طور دائم و با شورونشاط در جستجوی راه‌های بهتر برای ایجاد یک زندگی متعالی و بالنده باشند. چنین روحیه‌ای می‌تواند حتی از مسائل ساده و اولیه زندگی نظیر باورهای عادی نسبت به مسائل، نظریات و قضاوت‌ها شروع شود و به‌طور روزمره و هفتگی، زوجین دیدگاه‌های خود را مطرح، ارزیابی و اصلاح کنند و به دیدگاه‌های نو و مفید دست یابند. خانواده‌هایی که برای قبول افکار و اندیشه‌های تازه آمادگی ندارند، به‌مرور از رشد و کمال بازمی‌مانند و ضمن آنکه در درون، گرفتار ارتباط‌های قالبی، خشک و تغییرناپذیر می‌شوند، در مناسبات اجتماعی نیز به‌تدریج دچار نوعی رکود و عقب‌افتادگی خواهند شد.

منبع: تبیان

اخبار مرتبط