آیتالله فاطمینیا
تا پاکیزه نباشی، پاکیزه نمیدهند. ظرفی که برای آب خوردن انتخاب میکنی باید پاک باشد. اگر من ظرف باطنم آلوده باشد این توقع درستی نیست که از خدا پاکیزه بخواهم. اول باید باطن را پاکیزه کنم.
حالا چهکار کنیم در قدم اول باطنمان پاک شود؟ با خودت قرار بگذار به کسی پرخاش نکنی، غضب را در همین مجلس دفن کنی و بروی! الآن ما زیارت میرویم، نماز جماعت میخوانیم، ماه رمضان روزه میگیریم پس چه میشود که توفیق نداریم و پیشرفت نمیکنیم؟
وقتی بررسی کنیم میبینیم ریشه تمام مشکلات زبان است. با حرف کسی را میزنیم یا غضب و پرخاش میکنیم.
آیتالله بهاءالدینی میفرمودند: پرخاش برکات زندگی را میبرد.
جوان عزیز، خداینکرده به مادرت تند بگویی! روی رستگاری را نمیبینی؛ به پدر تندی کنی رستگار نمیشوی.
حلیم (صبور) بشویم! اگر بخواهیم از نعمتهای باطنی بهرهمند شویم باید ظرف درونمان پاکیزه باشد و ظرف درونمان وقتی پاک میشود که آلودگیها را کم کنیم.
کسی به خواجه نصیر نامه نوشته بود. اول نامه خطاب به خواجه نصیر گفته بود: ایها الکلب، یا ایها الکلب ابن کلب (ای سگ، یا ای سگ فرزند سگ) فلان مسئله علمی چه طور است؟ خواجه نصیر هم در جواب نوشته بود که جواب مسئله این است و در آخر نامه نوشت: اما صحبت تو درباره سگ؛ سگ حیوانی است که چهاردستوپا راه میرود و بدنش از پشم پوشیده است. من دوپا هستم و آنطور نیستم و... والسلام. تمام. نه پرخاشی نه غضبی! ما بودیم مینوشتیم خودتی!