یکی از عوامل ایجاد تضاد بین سبک زندگی اسلامی و زندگی مدرن، تغییر هویت زن و مرد است. هویت زن و مرد مسلمان نقطه استراتژیک تهاجم غرب در عرصه جنگ نرم به شمار میرود. در اسلام، خانواده شاهراه اصلی رسیدن به پیشرفت و کمال است و همین جایگاه عظیم سبب شده که دشمنان بهوسیله عوامل مختلف در پی آن باشند که این مسیر را مسدود کنند. تقدس خانواده در اسلام بهاندازهای است که شروع و شکلگیری اولیهاش در دنیاست اما اتمام ناپذیر است؛ بدین معنی که اگر همسران مسلمان تمایل داشته باشند میتوانند در بهشت هم به یکدیگر بپیوندند و حتی فرزندان را فراخوانی کنند. خانواده در اسلام خانواده بهشتی است و این عین آیات قرآن و احادیث معصومین (علیهمالسلام) است.
از دیگر مصادیق تغییر سبک زندگی میتوان به تغییر الگوی تأمین معاش در خانواده به تقلید از کشورهای غربی اشاره کرد؛ البته نمیتوان ضرورتهای جامعه امروز را برای حضور زنان در برخی مشاغل زنانه نادیده گرفت، اما آنچه در حال حاضر در جامعه ما اتفاق میافتد، این است که حتی در مواقع غیرضروری و تنها با این استدلال که زن باید به استقلال مالی برسد تا به مرد وابسته نباشد، به اشتغال بیرون از منزل روی میآورند که این مسئله بهخودیخود عامل به وجود آمدن مشکلات بسیاری برای فرد و جامعه خواهد شد.
امروزه متأسفانه اشتغال بیرون از منزل برای زنان ما بهعنوان یک ارزش درآمده و در عوض از خانهداری و تربیت فرزند بهعنوان وقت هدر دادن و سوزاندن فرصتهای پیش رو تعبیر میشود؛ درحالیکه رسالت اصلی زن در خانه و خانواده تحقق مییابد و کار او در جامعه باید طبق مصالح و نیازهای آن جامعه تنظیم شود. به این مسئله مهم فکر کنیم که تربیت یک انسان و انسانپروری با چه شغلی در دنیا قابلمقایسه است؟
مسئله مهم دیگر، تغییر سبک ساده زیستی است که تا همین چند سال اخیر بر خانوادههای ایرانی حاکم بود، اما بهتدریج مبدل به زندگی تجملاتی شده است. در این مسئله هم بیشترین تلاش غرب در تغییر روحیه زنان بوده است، زیرا آنان هسته اصلی خانواده هستند و بر نوع نگرش همسر و فرزندان بسیار تأثیرگذارند؛ همچنین همین مسئله خود از دلایل اصلی روی آوردن به اشتغال بیرون از منزل است و بهخودیخود سبب به وجود آمدن انحرافهای فراوانی در زندگی افراد میشود.
درمجموع میتوان گفت: تجملگرایی، مصرفگرایی و فردگرایی سه عامل عمده هویتیابی در بیرون از خانه و بهتبع آن سخت شدن فرآیند مادری در زنان امروز شده است. امروز یک زن گرچه مادر است اما اولویتش تأمین نیازهای فردی است، غافل از اینکه نقش تکوینی زن در هویت مادرانه اوست و اینکه اگر به مقام مادری نرسد، ناقص خواهد بود. مهم این است که هویت مادرانه در او شکوفا شود. خداوند در زن قدرت و قابلیت قرار داده تا با ویژگیهای منحصربهفردش نقشآفرینی کند. مادر حاضر است از راحتی خودش بگذرد و از فرزند مریضش مراقبت کند. جسم و روح و روان زن در خدمت فرزندانی است که آنها را رشد میدهد؛ بنابراین وقتی زن در هویت مادرانهٔ خود قرار میگیرد، زن بودنش به بالاترین حد شکوفایی میرسد و معنی میشود. در کتابهای روانشناسی اشاره به این مطلب شده است که مادر بودن قبل از اینکه برای فرزند سودمند باشد برای خود زن سودمند است. امروزه آنچه در جامعه کنونی ما بسیار به چشم میخورد، روند رو به رشد تجملگرایی در زندگیهای روزمره زنان است و این امر باعث شده مهر مادری را در زنان تحتالشعاع خود قرار دهد. زنان امروز دیگر تنها برای رفع نیازهای ضروری زندگی خود به اشتغال روی نمیآورند، گرچه مدعی هستند شرایط اقتصادی حال حاضر آنها را وادار به این امر کرده و مادر شدن را برای آنها دشوار ساخته، اما با کمی توجه در زندگیهای پرزرقوبرق آنها میتوان بهخوبی مشاهده کرد که مسئله اصلی آنها این نیست.
منبع: ماهنامه خانه خوبان