اولاً صمیمیت چیست و آثارش کدام است؟ ما که علاقهمندیم دوستان یا فرزندان صمیمی داشته باشیم، یعنی آنها چگونه باشند؟ چه نوع موضعگیری در برابر ما داشته باشند که بگوییم صمیمی هستند؟ در اینجا سه اصل گفتهشده که اینها اصول صمیمیت هستند:
الف. نخست اینکه شخص، کسی را محرمترین و مؤثرترین مشاور خود احساس کند؛ یعنی انسان نسبت به وی طوری باشد که بتواند رازهایش را با او در میان میگذارد و درد دل کند و واهمه نداشته باشد. اگر مشکلی دارد با او در میان میگذارد و به مشورت مینشیند و احساس میکند که او نسبت به وی وفادار است، رازش را فاش نمیسازد، با مسائل با بیتفاوتی برخورد نمیکند بلکه روی آنها حساب باز میکند؛ بنابراین، یکی از شرایط و از آثار صمیمیت این است که شخصی محرم راز و مشاور انسان باشد.
ب. دوم اینکه کسی بتواند خواستههایش را بهراحتی با فردی مطرح کند و بداند که او در برابر خواسته و توقعش عکسالعمل مثبت نشان میدهد. اساساً شما گاهی که برای انجام کاری احتیاج به مراجعه به دیگری پیدا میکنید، عدهای هستند که تعبیر شما نسبت به آنها این است: «او که هیچ» و هیچگاه به او مراجعه نمیکنید؛ زیرا آدمی است که هیچ قدمی در راه کمک و یاری شما، حتی به زبان، برنمیدارد؛ اما دوست صمیمی شما آنکس است که احساس میکنید یاور و همکار خوبی است.
ج. صمیمیت بین دونفری برقرار است که بتوانند و جرئت داشته باشند حتی خطای خودشان را با یکدیگر در میان بگذارند. در بین افراد و جوامع کمرشد همیشه عینک نقطهٔ ضعف بینی خیلی قوی است؛ یعنی شخص به دنبال این است تا نقطهٔ ضعف یا کمبودی را در طرف دیگر بیابد و آن را بزرگ کند. حتی نسبت به دوستان صمیمی چندین ساله بهمحض اینکه اشتباه و لغزشی از آنها دید فوری قطع رابطه میکند یا در حضور وی به خاطر خطایش مهر سکوت بر لب میزند، درحالیکه سالها از دوستش کار نیک و شایسته دیده است.
یا وقتیکه کارنامهٔ فرزندتان را به دست شما میدهند، در نمرهها به دنبال یک نمرهٔ ضعیف میگردید و با پیدا کردن آن فریادتان بلند میشود، درحالیکه نمرههای خوب را نمیبینید. چرا چشم نقطهٔ قوت بینی- چه در سطح روابط اجتماعی با دوستان و همکاران و همسایگان و چه در سطح روابط خانوادگی با فرزندان- ضعیف است؟ مخصوصاً مسئلهٔ رواج شایعات یک مصیبت است. یک فرد یا شخصیت یا گروه را به خاطر یک شایعهٔ کوچک که دربارهاش منتشر شده محکوم میکنند و بدون تحقیق و فکر پیرامون آن، دستبهدست و دهانبهدهان، آن را منتشر میسازند. گویی رواج این شایعه و خوار کردن فرد و بردن آبرو و حیثیت او، آنهم بر اساس گمان، ثواب دارد و کار خیری است. این از صفات یک ملت کمرشد است.
اگر انسان نسبت به کسی آنقدر احساس نزدیکی کند که حتی بتواند نقطهٔ ضعف خود را با او در میان گذارد، اینیکی از علامتهای صمیمیت است. بگوید من فلان عیب را دارم، راه رفعش چیست؟ فلان اشتباه را کردهام و آبرویم در خطر است، راهحلش کدام است؟ و تأمین دارد که این عیب و خطایش را نهتنها به دیگری نمیگوید بلکه در راه سرپوشی و رفع آن میکوشد؛ بنابراین، یکی از علامتهای صمیمیت این است که انسان بتواند خطایش را با دیگری در میان گذارد، درد دل کند و انتظار یاری و همکاری داشته باشد.
اینها علامتها و نشانههای صمیمیت است. شما آشنا زیاد دارید. اگر یک روز انسان بخواهد دوستان و آشنایان صمیمی و محرم رازند؟ اینها بسیار کم و انگشتشمارند. پس مطلب را کاملاً میتوان لمس کرد.