یک خانواده موفق در نگاه دینی و سبک زندگی اسلامی چه جایگاهی دارد؟
اگر بخواهیم با نگاهی دقیق یک خانواده موفق را ترسیم کنیم، شاید شاخصههای متعددی را بتوان برای خانواده موفق بیان کرد، در آیه 21 سوره روم سه شاخصه خانواده و زندگی موفق را بیان کرده است «وَ مِنْ آیاتِهِ أَنْ خَلَقَ لَکمْ مِنْ أَنْفُسِکمْ أَزْواجاً لِتَسْکنُوا إِلَیها وَ جَعَلَ بَینَکمْ مَوَدَّةً وَ رَحْمَةً إِنَّ فی ذلِک لَآیاتٍ لِقَوْمٍ یتَفَکرُون» آرامش، مودت، رحمت، سه شاخصه خانواده موفق از نگاه قرآن است و به عبارتی این ویژگیهای سهگانه نماد خانواده قرآنی است.
از نگاه روایات، خانواده موفق چگونه تبیین شده و به چه صفات و خصوصیاتی برای مردان و زنان موفق بیان گردیده است؟
در روایات پیامبر و اهلبیت (علیهمالسلام) در تبیین خانواده موفق به نکات مهمی اشاره شده و خانوادهای را موفق میدانند که زن و مرد هرکدام در جایگاه خود و زن نقشآفرینی داشته باشند.
صفات مرد موفق در روایات
مهربانی مرد نسبت به خانواده:
«قَالَ رسولالله صلّی الله علیه و آله أَحْسَنُ النَّاسِ إِیمَاناً أَحْسَنُهُمْ خُلُقاً وَ أَلْطَفُهُمْ بِأَهْلِهِ وَ أَنَا أَلْطَفُکمْ بِأَهْلِی»[1] مرد باید مهربانترین افراد نسبت به خانوادهاش باشد، احسنهم خلقاً یعنی اینکه مرد خوشخلق باشد، در روایتی داریم حسن معاشرت داشته باشد، در روایت دیگری شاخصه مرد موفق گشادهدستی مرد بیان شده است، در جای دیگری غیرت دینی بیان شده و در جای دیگری پاک دستی و پاکدامنی از شاخصههایی است که ائمه اطهار (علیهمالسلام) برای مرد موفق بیان میکنند.
خصوصیات زن موفق
در مقابل شاخصههایی نیز برای زن موفق بیان شده است، در روایتی سه ویژگی برای یک زن موفق بیان میفرماید:
الف) زن باید اهل مهرورزی و عشق به همسرش باشند
ب) دلسوز نسبت به همسرش باشد.
ج) اهل محبت کردن به همسر باشد.
اگر بخواهیم در مورد عشقورزی نکتهای را بگوییم این است که عاشق بدیها را نمیبیند، یکی از ویژگیهای عشقهای قبل از ازدواج این است که طرفین عیوب یکدیگر را نمیبینند و فقط خوبیهای او را میبینند، وقتی عشق ایجاد شود و کمتر بدی طرف مقابل دیده شد مرحله بعدی، یعنی مرحله محبت و ابراز عاطفی است آغاز میشود.
د) زن خوب باید بر بدخلقی همسر صبور باشد و غیرت پذیری داشته باشد.
وقتی تأکید آموزههای دینی بر شاخصههای زن و مرد شایسته بهصورت تجربی و علمی مورد بررسی قرار میدهیم، خواهیم دید هر وقت زن و مرد هرکدام در جایگاه خود قرار میگیرند، بنیانهای خانواده محکمتر میشود و شاید یکی از آسیبهایی که امروزه خانواده ما را تهدید میکند این است که زن و مرد، نقش خود را در خانواده ایفا نمیکند و گاهی جابجایی نقش یا حذف نقش صورت میگیرد.
متأسفانه امروز وقتی به نمونههای بیرونی خانواده نگاه میکنیم، میبینیم مردان نقش عابر بانک را بازی میکنند و باید پولی کسب کند و آن را هزینه مایحتاج خانواده نمایند، یا زن در خانه نقش یک نیروی خدماتی را ایفا میکند، البته اینها بد نیست، اما جزئی از زندگی هستند، نه تمام زندگی، آن چیزی که امروز نیاز داریم این است که؛ نقش مردان فراتر از کسب درآمد است و نقش زن هم فراتر از خانهداری یا کار در بیرون است یعنی به این ملاکهایی که آموزههای اسلامی برای جایگاه زن و مرد برشمرده اهمیت داده شود تا بهتدریج زندگیها به سمتوسوی اسلامی حرکت کند، چون اگر به آن سمت نرویم نگرانیهایی که در کلام مقام معظم رهبری و دیگر شخصیتهای بزرگ علمی میبینیم، آرامآرام اتفاق میافتد و آمارهای طلاق افزایش مییابد و متأسفانه طلاق عاطفی در خانوادهها هماکنون رو به افزایش است.
اسلام چه الگویی برای خانواده موفق اسلامی معرفی میکند؟
قطعاً بهترین الگو برای جامعه اسلامی ما، خانواده امیرالمؤمنین و حضرت زهرا (علیهماالسلام) است یعنی وقتی یک خانواده موفق را مورد بررسی قرار میدهیم، میبینیم آن خانواده موفقیتهای درونی و بیرونی دارد که در تربیت نسل، کاملاً مؤثر هستند.
خانوادهای که در مدل اسلامی پیش میرود، سه مرحله آرامش؛ مودت و رحمت را دارد، لذا خانواده در این الگو، محلی برای بندگی خدا میشود؛ وقتی از امیرالمؤمنین سؤال میکنند، زهرای مرضیه را چگونه یافتی؟ میفرمایند؛ بهترین یاریدهنده در بندگی خدا. یا میفرمایند؛ وقتی وارد منزل میشدم و نگاهم به زهرای مرضیه میافتاد تمام سختیهای زندگی را فراموش میکردم، به آرامش میرسیدم و این آرامش منجر به بندگی خدا میشود.
دومین نکتهای که در خانواده بر اساس سبک زندگی اسلامی اتفاق میافتد، تربیت نسلهای شایسته است، در تربیت دینی ما میگویند؛ وقتی میخواهید همسری اختیار کنید به دنبال کسی باشید که بتواند مادر خوبی برای فرزندان شما باشد، اگر فضای یک زندگی آکنده از آموزههای اسلامی شد زمینهساز فراهم آمدن خانواده سالمی است که سلولهای جامعه را تشکیل میدهد و رهآورد جامعه سالم است.
چگونه مفاهیم دینی را در خانواده نهادینه کنیم؟
در بحث نهادینه کردن مفاهیم دینی باید به پنج عامل اساسی توجه کنیم:
الف) اولین نکته لقمه حلال است، چون لقمه حلال ظرف پذیرش را آماده میکند، حضرت اباعبدالله الحسین (علیهالسلام) وقتی در برابر سپاه عمر سعد قرار گرفت و خود و خانواده شریفشان را معرفی کردند، آنها هلهله میکردند، حضرت فرمودند: «فَقَدْ مُلِئَتْ بُطُونُکمْ مِنَ الْحَرَامِ وَ طُبِعَ عَلَی قُلُوبِکم»[2] اینها شکمهایشان از حرام پر شده است و دیگر حق را نمیپذیرند.
ب) دومین نکته این است که روزی نورانی باشد و این نقش ممتاز مادران را میطلبد.
مادری که با وضو لقمه را آماده میکند و با ذکر خداوند؛ فضای خانه را آکنده میکند نورانیت و زمینه و بستری را فراهم میآورد تا آموزههای دینی بهصورت عمیقتری در وجود فرزندان قرار بگیرد، این را ما در سیره بزرگان میبینیم، وقتی از مادر شیخ انصاری سؤال میشود چگونه فرزندت اینگونه شد؟ پاسخ میدهد که شیر بدون وضو به او ندادم، یعنی ظرف تربیتی او را آماده کردم، اینکه میگوییم لقمه طیب و نورانی، یعنی همین پدری که علاوه بر اینکه روزی حلال تهیه میکند، روزی را با وضو فراهم میکند و مادری که وقتی در منزل، لقمه فرزندانش را آماده میکند، گوشش آلوده به شنیدن موسیقی و گناهانی مانند غیبت نمیشود، او ظرف تربیت فرزندش را بهتر مهیا میکند.
ج) سومین نکته در تربیت فرزند این است که؛ فرزندان بر اساس آنچه میبینند تربیت میشوند لذا الگوی عملی بسیار مهم است و مهمترین نقش را پدر و مادر، خصوصاً مادر دارد، چون بیشترین زمان را مادر با فرزند سپری میکند آن هم مادری که توجه به آموزهها و رفتارها و امور معنوی دارد، طبعاً فرزندش از او نقش میپذیرد لذا کارشناسان میگویند 67% یادگیری انسانها از طریق دیدن شکل میگیرد و لذا در آموزههای دینی هم داریم «کُونُوا دُعاةَ النّاسِ إلَی الْخَیْرِ بِغَیْرِ ألْسِنَتِکُم، لِیَرَوا مِنْکُمُ الإجْتِهَادَ وَالصِّدْقَ وَالْوَرعَ»[3]. مردم را با چیزی غیر زبان خود به حق دعوت کنید.
د) چهارمین نکته این است که کودکان بر اساس آنچه که میشنوند تربیت میشوند، بچهای که به دنیا میآید در گوش او اذان و اقامه بگویید، یعنی از همان اول به او بگویید، آمدهای تا بندگی کنی، یا جملات زیبا و نورانی را میشنود، مثل کلام خدا؛ مثل دعا؛ مثل ارتباط کلامی خوب والدین با همدیگر این کودک در مسیر تربیت قرار میگیرد.
ه) پنجمین نکتهای که زمینهساز تربیت است این است که بچهها بر اساس آنچه که میگویند، تربیت میشوند، و این مطلب در سیره تربیتی اهلبیت (علیهمالسلام) قابلمشاهده هست. امام باقر (علیهالسلام) فرمودند: وقتی فرزندانتان به سن سهسالگی رسیدند به آنها بگویید؛ هفت بار لا اله الا الله بگویند؛ سه سال و هفت ماه و بیست روز که شدند به آنها بگویید؛ هفت بار محمد رسولالله بگویند و به چهارسالگی که رسیدند، به آنها بگویید هفت بار صلی الله علی محمد و آله بگویند. دائم به ما میگویند، اینها را به بچهها بگویید و به آنها القا کنید.
دومین عامل مؤثر در تربیت کودکان، دوستان، سوم رسانه، چهارم محیطهای آموزشی و پنجم محله زندگی است، هر چه این عوامل پاکتر باشند فرزندان ما هم پاکتر میشوند.
هماکنون که رسانه با جذابیتهای فراوان، تأثیر زیادی بر تربیت فرزندان و خانوادهها دارد والدین چگونه این مشکل را مدیریت کنند؟
اولاً: پدران و مادران نباید مسئولیت تربیت فرزندان را به هیچکس دیگری بسپارند.
رسانه، مدرسه و نه حتی مساجد بهتنهایی مسئولیت تربیت را بر عهده ندارند، اینها عوامل مؤثر در تربیت هستند، مسئولیت بر دوش والدین است، در نظام تربیت اسلامی آن چیزی که بر عهده پدر و مادر قرار داده شده این است که، مسئول تربیت فرزندان هستند، این را اگر بدانیم بخشی از مشکل حل میشود یعنی بدانیم باید بچههایمان را تربیت کنیم و نباید آنها را برای تربیت به جاهای دیگر بسپاریم، نکته دیگر اینکه بدانیم، چه حد از رسانه را بچهها مجاز هستند، ببینند و با چه ویژگیهای؟ کارشناسان معتقدند بچهها تا 18 سالگی حداکثر دو ساعت مجاز هستند، از برنامههای رسانه استفاده کنند، دلیل این مسئله این است که زیاد نگاه کردن به رسانه هرچند مفید باشد، روی هوش و تغذیه و تربیت بچهها و دیگر موارد اثر میگذارد، ثانیاً؛ باید زمان تماشای رسانه را برای فرزندانمان مشخص کنیم چه برنامههایی را ببینند؟ برنامههایی که متناسب باسن و جنسیت آنها باشد، بدآموزی و پرخاشگری بیشازاندازه نداشته باشد و اینکه برنامههایی را به تماشا بنشینند که جنبههای یادگیری زندگی را برای آنها داشته باشد، برخی برنامهها به یادگیری و مهارتآموزی کودکان و روحیه اعتمادبهنفس بچهها کمک میکند، فرزندان ما با رعایت این شاخصه تماشاگر برنامههای تلویزیونی باشند.
والدین چگونه ناخودآگاه بچهها را مدیریت کنند؟
باید برنامه داشته باشیم و برنامههای جایگزین در هر سنی، برنامههای خاصی است، مثلاً در هفت سال اول محوریت گروه سنی بچهها بر بازی است و میبایست زمینه بازی و فعالیتهای بدنی را در بچهها زیاد کنیم.
در هفت سال دوم، محوریت به یادگیری است. بخشی از فضای زندگی بچهها را با مطالعه و بخشی را با دروس مدرسه پر کنیم، نکته اصلی این است که ما نمیتوانیم خودمان به تماشای رسانه مشغول باشیم و به بچهها بگوییم؛ شما نبینید، ما هم باید با فرزندانمان را همراهی کنیم، مقام معظم رهبری این تعبیر را داشتند وقتی بچهها همه در منزل بودند یک زمانهای خاصی همه اهل خانه مطالعه میکردند، لذا باید این فضا را در منزل ایجاد کنیم نه اینکه پدر تلویزیون ببیند و مادر در آشپزخانه باشد و به فرزندمان بگوییم مطالعه کند، فضای مطالعه را عمومی کنیم.
در هفت سال سوم بچهها وزیرند و وزارت به معنای سپردن مسئولیت به آنهاست، شما در کابینه ریاست جمهوری میبینید که وزرا حضور دارند و به هرکدام بخشی از کارها محول شده است بچه که به هفت سال سوم عمر خود میرسد، باید مسئولیتهایی از امور منزل در حد توان و مسئولیتهایی که دارند واگذار شود.
با توجه به اینکه برخی خانوادهها در غربت و دور از خانواده هستند و ممکن است در تربیت فرزندان خود با مشکلاتی چون منزوی بودن فرزندان مواجه شوند، چه راهحلی پیشنهاد میکنید؟
کسانی که در شهرهای غیربومی زندگی میکند و اقوام در کنار آنها نیستند، باید برای خودشان دوستانی پیدا کند که با باورهای فرهنگی و اعتقادی آنها همخوانی دارند ارتباطگیری را با آنها شروع کنند، انسان ذاتاً موجودی اجتماعی است، موجودی منزوی که بخواهد تنها و سلولی زندگی کند نیست، لذا مجازاتهایی که برای انسانها در محاکم قضایی در نظر میگیرند این است که در سلول انفرادی قرار بگیرد، این مسئله با طبیعت انسان سازگار نیست که تنها باشد، بهعنوان مجازات برای او در نظر گرفته میشود، انسان موجودی اجتماعی است و باید با اجتماع ارتباط برقرار کند لذا داشتن همبازی برای فرزندان از نان شب واجبتر است و باید دوستانی داشته باشند پدر و مادر بدانند تا خودشان اجتماعی نشوند و ارتباطگیری نکنند، نمیتوانند برای فرزندانش دوست پیدا کند نمیشود، که خودشان کنج خانه بنشینند و بگویند من برای فرزندم دوست پیدا کنم. نکته دیگر اینکه ما برای زندگی برنامهریزی داشته باشیم، خصوصاً اینکه در شهر مقدس قم فضاهای مختلفی برای بهرهگیری خانوادهها وجود دارد، فضاهای زیارتی و آموزشی، فضاهای معنوی مثل کلاسهای اخلاق که با یک برنامهریزی مناسب اهل منزل و زن و شوهر بتوانند از این فیوضات استفاده کنند نکته چهارم این است که زمینهای را فراهم کنند اشتغالات همسران در محیط خانه زیاد شود خصوصاً اینکه یکی از شکلهای مشغولیت، فرزند آوری است که محاسن زیادی دارد و خود این میتواند زمینهای را فراهم کند که مادر نقش یک مربی خوب را فراهم کند، در خانهای که سه یا چهار فرزند وجود داشته باشد مادر یک مربی است و این مربی بزرگترین مأموریت انسانی را که تربیت است بر عهده دارد و خودبهخود زمینه این را فراهم میکند که فراغتها به حداقل ممکن برسد.
پینوشت:
[1] وسائل الشیعة، ج 12، ص: 153
[2] بحار الأنوار، ج 45، ص: 8
[3] بحار الأنوار، ج 67، ص: 303
منبع: سایت حوزه