1- اولین و مهمترین ویژگی خانوادههای موفق این است که سقراطوار و سرلوحهٔ شعار و عملشان این است که: (میدانند همهٔ خانوادهها امری طبیعی است، توجه دارند که داشتن مشکلات نابهنجار است.)
2- اعضای خانوادههای بالنده، کمتر یکدیگر را سرزنش میکنند، کمتر نصیحت کرده، اندرز میدهند. بیشتر گوش میدهند و به توانمند کردن طرف مقابل خود میپردازند و رویکرد راحل مدار پیشه میکنند.
3- کفهٔ ترازو در این خانوادهها بیشتر به سمت تحسین و تشویق سنگینی میکند.
4- انتقاد و زیر سؤال بردن رفتارهای نامطلوب به روش بهتر یعنی در خفاء و تنهایی و با زبانی نرم صورت میگیرد.
5- هنگام اختلاف بین پدر و مادر، هیچیک از فرزندان اجازهٔ دخالت در امور مربوط به آنها را ندارد. هیچکدام از والدین در حضور فرزندان علیه دیگری جبههگیری نمیکنند. احترام آنها به یکدیگر تحت هر شرایطی رعایت میگردد.
6- اعضای خانواده با هیچکسی (داخل یا خارج خانواده) مقایسه نمیشود. مقایسهٔ هر فردی با خود یا گذشتهاش خواهد بود. تبعیض در این خانوادهها جایگاهی ندارد و همه به یکچشم نگریسته میشوند.
7- پدر و مادر ضمن حمایت عاطفی و روانی از فرزندان خود، بهموازات رشدشان استقلال عمل بیشتری به آنها میدهند.
8- اهل گذشت و اغماضاند، کینهٔ شتری ندارند، بهراحتی میتوانند عفو کنند و ناراحتیهای گذشته را بهطور مداوم بازگو یا در ذهن خود مرور نمیکنند، بیشتر در زمان حال زندگی میکنند.
9- پدر و مادر همچنان که بهراحتی اجازهٔ دخالت به فرزندان را به زیر منظومههای زنوشوهری و والدینی خود نمیدهند، به افراد خارج از خانواده ازجمله پدر و مادر و... نیز اجازهٔ دخالت نمیدهند (البته اکثر دخالتها با دلسوزی صورت میگیرند).
10- فرمول تقویت درست در این خانوادهها عبارت است از: «انضباط + دوست داشتن» و هیچکدام از این دو روش غالب نیست هر دو روش در سیستم تعلیم و تربیتی آنها جایگاه ویژهای دارند. نه مهربان مهرباناند که بینظمی را رونق دهد و نه بیاحساس بیاحساساند که نیازهای عاطفی خانواده را زیر پا بگذارند. انضباط بیشازاندازه سخت، وسواس گونه و بدون نظارت، در دستور کار آنها نیست.
11- اهل عشق ورزیدن، محبت کردن و دوست داشتناند. محبت میکنند و دوست میدارند، اما صرف محبت قلبی و دوست داشتن درونی برای آنها کفایت نمیکند. میدانند که با دوست داشتن، لوس نمیشوند و میدانند اعضای خانواده در ذهن و قلب آنها نیستند تا از هر آنچه از ذهن آنها میگذرد (ازجمله دوست داشتن) مطلع شوند. عشق و دوست داشتن خود را با رفتارهای کلامی (زبان) و غیرکلامی و بدنی ابراز میکنند.
«دوستت دارم»، «به تو افتخار میکنم»، «عزیزم» و غیره. واژگانیاند که ورد زبان همهٔ اعضای خانواده، بهویژه پدر و مادرهاست. محبت جسمانی یا همان دوست داشتن پوست به پوست نیز در خانواده جایگاه خاص خود را دارد، یعنی همدیگر را در آغوش میگیرند، نوازش میکنند، میبوسند، لمس میکنند و... تا حدّی که موجب سلب آسایش آنان نگردد.
13- افراد به یکدیگر احترام میگذارند. واژگان و جملات مورداستفاده آنها بسیار محترمانه، دقیق، واضح و بدون کلیگویی است.
هیچکس در خانواده بد نیست. «من از اینکه با سرعت زیاد در خیابان رانندگی میکنی، بسیار ناراحتم و این رفتار را هرگز نمیپذیرم» جملهای است احترامآمیز و شفاف.
14- کمتر عصبانی میشوند، ولی در هنگام عصبانیت توهین نمیکنند و از واژگان توهینآمیز استفاده نمینمایند. به همدیگر برچسب منفی نمیزنند. اعضای خانواده به تحقیر و تمسخر یکدیگر نمیپردازند و اجازه آن را به دیگران نیز نمیدهند.
15- اهل توضیحاند. درصورتیکه در موقعیتی هستند یا رفتارهایی انجام میدهند که احتمال ذهنخوانی دیگران یا خطور افکار منفی نسبت به آنها وجود دارد، توضیح میدهند.
16- توانایی شناسایی عوامل فشار را دارند.
17- مسائل و مشکلات را بیشازاندازه بزرگ نمیکنند و روغن داغ رویان نمیریزند. میدانند که همه مشکل دارند و هیچکس معصوم نیست.
18- به نظر خانم ویرجینیا ستیر، خانوادههای بالنده، نحوه برقراری ارتباط و ارسال پیام را بهخوبی یاد گرفتند و بنابراین الگوهای سالمی تشکیل میدهند و دارای ویژگیهای زیرند: نشاط، سرزندگی، اصالت، محبت، علاقه، حضور قلب و روح، گشادهرویی و مهربانی، سکوتهای آرامبخش و نه سکوتهای ناشی از ترس و احتیاط، والدینی با ویژگیهای دوست و نه با ویژگیهای ارباب، در نظر گرفتن هر اشتباه، بهعنوان هر فرصتی برای یادگیری جدید نه فرصتی برای تخریب، بذلهگویی، خلّاق بودن و انعطافپذیری. در این خانوادهها پیامهای متناقض و بنبست گونه بین اعضا ردوبدل نمیشود. رفتارهای کلامی و غیرکلامی آنها با یکدیگر متناسب است. در امرونهی و بکن و نکنهای خود هماهنگ عمل میکنند.
19- اکثر مواقع شاد و بانشاطاند. دنبال بهانههاییاند تا بخندند و بخندانند. اهل شوخیاند، ولی هر شوخی را جدی نمیگیرند و قلب و ذهنی بزرگ دارند. فیلمهای کمدی زیادی تماشا میکنند، پیامهای خوشحالکننده به همدیگر ارسال مینمایند، امّا این خندیدنها جنبه تمسخرآمیز ندارد. باهم میخندند، ولی به هم نمیخندند.
20- مواقعی هم از روش خلع سلاح استفاده میکنند؛ یعنی در صحبتها و رفتارهای طرف مقابلشان، دنبال مطالب و جملات مثبت و منطقی نیز هستند.
21- روزهای مهم و تاریخی اعضای خانواده خود را به یاد دارند و فراموش نمیکنند. به همدیگر تبریک میگویند، هدیه میدهند و...
22- میزان موفقیت در ازدواج بسته به این است که زن و شوهر تا چه حدی از خواستههای خود دست برداشتند. بعضی علایق و سلایقشان به خاطر خانواده و بهخصوص همسر خویش منصرف میشوند. آنها انعطافپذیرند، ولی فردیت خود را نیز از دست نمیدهند.
23- والدین موفق بهموازات رشد فرزندانشان، انتظارات و نقش والدینی خود را نیز تغییر میدهند.
24- هر دو همسر آگاهاند که تعاملات و رفتارهای آموختهشده پدر و مادر یا مراقبانشان که از زمان کودکی شاهد آن بوده و بدون آگاهی در ذهن آنها ثبت شده است، در زندگی زناشوییشان تکرار نگردد، بلکه آگاهانه به بررسی آنها در تعاملات خود میپردازند.
25- ناراحتیها و مشکلات خانوادهٔ همسر خود را بهپای شریک زندگیشان نمیگذارند میدانند که شخصیت همهٔ انسانها از یکدیگر مستقل است. با مشورت هم راههای مقابله با مشکلات خود را جستجو میکنند.
26- زندگی زناشویی خود را فدای زندگی فرزندان خود نمیکنند اول برای بهتر بودن زندگی زناشویی خود تلاش میکنند ولی از تربیت فرزندان خود نیز بههیچوجه غافل نمیمانند.
27- تنها به فکر درست برآورده کردن نیازهای فیزیولوژیکی (آب، غذا، لباس و ...) خانوادهٔ خود نیستند، بلکه ارضای نیازهای روانشناختی خود و خانوادهشان، از اهمیت شایان برخوردار است.
28- اهل معذرتخواهیاند. اشتباهات خود را میپذیرند و بدانها اعتراف میکنند. از طرف مقابل خود تقاضای گذشت و عفو مینمایند.
29- اهل صداقت و روراستیاند، دروغ نمیگویند و غیبت نمیکنند. خود واقعیشان هستند، به همدیگر اعتماد میکنند.
30- در نظر آنها مرغ همسایه غاز نیست، همسر، فرزند و هر چیز دیگر همسایه بهتر ارز خانواده آنها نیست. شاید بعضی از رفتارهای آنها بهتر باشد، ولی در کل نمیتوان قضاوت کرد. همهٔ انسانها دارای تفاوتهای فردیاند.
31- به خاطر آنچه دارند شکرگزارند. تأکیدها فقط روی نداشتهها نیست برای رسیدن به آنچه ندارند هم در حد معقول تلاش کنند در اثر چشم و همچشمی با دیگران خود و خانواده خود را دچار نگرانی و تشویش نمیکنند
32- در این خانوادهها، پدر و مادر الگوی تمامعیار رفتارهای پسندیدهاند فرزندان قبل از اینکه از گفتار آنها بیاموزند کردار آنها را الگو قرار میدهند
33- ذهنخوانی یا فکر خوانی نمیکنند. افکارشان را با دلیل و منطق و سند مدرک تطبیق میدهند از سوءظن دست برداشته به آن اعتنا نمینمایند در صورت نیاز افکار و احساساتشان را با طرف مقابلشان در میان میگذارند.
34- نظریاتشان را با واژهٔ من بیان میکند عقاید را بهصورت حقیقت و واقعیت مطرح نمیکنند و میگویند «من از این لباس خوشم نمیاد» نمیگویند: این لباس بد است
35- از مهارتهای ارتباطی مفید استفاده میکنند، شنوندهٔ ماهرند حرفهای هم دیگر را قطع نمیکنند از طرف مقابلشان توضیح میخواهند، هنگام صحبت با همدیگر تماس چشمی برقرار میکنند. اگر حوصله گوش کردن نداشته باشند آن را به زبان میآورند
36- هنگام صحبت با یکدیگر، واضح و روشن حرف میزنند و کلیگویی نمیکنند «خواهرت را دوست داشته باش» جمله کلی است، اما «اسباببازیهایت را به خواهرت هم بده» جمله روشن و واضح است
37- مشکلات خود را زمانهای مناسب با یکدیگر در میان میگذارند. اهل صحبت و گفتگو هستند
38- پدر و مادر به کار نیستند. تعریف زندگی برای آنها فقط کار کردن نیست، بلکه عبارت است از «عشق ورزیدن، تفریح کردن و کار کردن».
39- اوقاتی را برای باهم بودن اختصاص میدهند در خانواده حضور ملموس دارند.
40- قدر یکدیگر را میدانند از همدیگر قدردانی میکنند.
41- وظایف و نقشهای مشخصی دارند و مسئولیتها را بهتناسب ظرفیت افراد تقسیم میکنند
42- عقاید مذهبی و معنوی قوی دارند.
43- برای خوشبختی کتاب میخوانند / در کلاسهای سخنرانی و آموزشی شرکت مینمایند
44- در این خانوادهها از خشونتهای کلامی، فیزیکی و تنبیه بدنی اصلاً خبری نیست.
45- زوجین در تملک همدیگر نبوده استقلال همدیگر را حفظ مینمایند هر دو در مواقعی صاحباختیارند و مال هم نیستند و مال خانواده و جامعهشان هستند
46- در هر مقام و جایگاهی که باشند خود را بالاتر از همسر خویش احساس نمیکنند آنها به اصل مشارکت و تساوی در زندگی معتقدند کمک میکنند و کمک نیز میطلبند متواضع و درعینحال دارای عزتنفس و اعتمادبهنفساند در زنگیشان هیچکس ذلیل نیست نه مرد و نه زن و نه هرکس دیگر همه ارزشمندند
47- سلسلهمراتب رعایت / پدر و مادر از اقتدار ویژهای برخوردارند / پدر و مادر در تمامی شرایط پشتیبان هم حتی در اشتباهات و در حضور فرزندان از همدیگر حمایت میکنند
48- زن و شوهر از خانوادههای مبدأ پدری خود بهطور منطقی جدا شده و به خود پیروی نائل شدهاند و میتوانند خودشان تصمیم بگیرند اما در مرحله گسستگی و فاصلهٔ زیاد با خانواده نیز ارتباط دارند صمیمی و درعینحال جدا از خانوادهٔ خود هستند، عقلشان از احساساتشان تفکیک شده است.