1- یک دوست خوب باشید.
هنگامیکه از دور به خانواده مینگریم بینهایت در هم و برهم به نظر میرسد، اما اگر نگاه دقیقتری بیندازیم متوجه میشویم که خانواده مثل تمام روابط مهم زندگیتان شامل مجموعهای از ارتباطات است.
با اعضای خانوادهتان همانگونه رفتار کنید که با دوستانتان رفتار میکنید، چنانکه انگار بودن در کنار آنها انتخاب شما بوده است و بودن آنها در کنار شما نیز انتخاب آنها و بهاینترتیب، مهمترین قدم را برای داشتن خانوادهای شاد و موفق بردارید.
تحقیقات نشان داده است که عوامل برقراری روابط دوستانه و روابط خانوادگی مانند یکدیگرند. کسانی که به روابط نزدیک دوستانه علاقهمند هستند به آنها نشان میدهند که برای آنها ارزش قائلاند و از بودن کنار آنها لذت میبرند. همچنین اگر بخواهند، میتوانند استعداد خود را در برقراری روابط نزدیک نشان دهند.
2- خانواده از شما آدمی جدید میسازد.
همه ما دارای شخصیت، هویت و اسم هستیم. هنگام ازدواج یا هنگامیکه صاحب فرزند میشویم چه اتفاقی برای این هویت میافتد؟ اگر میخواهید ازدواج و زندگی مشترک شاد و موفقی داشته باشید باید این هویت را تغییر دهید، البته نه به آن معنا که شما دیگر خودتان نیستید؛ بلکه باید بدانید و بپذیرید که خانواده شما جزئی از شماست.
مردانی که فرزندشان را جزئی از هویت خود میدانند برای پاسخ دادن به نیازهایشان آمادهتر هستند و نسبت به فرزندانشان احساسات قویتری دارند و بههیچوجه، بیاحساس و بیتفاوت نیستند.
3- از نقاط کانونی و مهمتان نیرو بگیرید.
احساسات درهموبرهم، انسانها را از پا درمیآورد و خسته میکند. بسیاری از انسانها بههیچوجه نمیتوانند تصمیم بگیرند که باید در چه جهتی حرکت کنند و به همین دلیل نمیتوانند حتی یکقدم به جلو بردارند. یکی از بزرگترین قدرتها و شادیهای انسان در زندگی خانوادگی که خود را وقف آن میکند، همین احساسات مختلف است. اهدافتان و مسیری که تعقیب میکنید در جهت منافع خانوادهٔ شماست. باوجودآنکه بسیاری این کار را محدودیت یا مانع ارزیابی میکنند، اما شما این قدرت را به شکل نقشهای برای آینده و انگیزهای برای آن ببینید.
والدینی که توجه خود را بر نقطهای مثبت متمرکز میکنند در مقایسه با دیگران، 55% بیشتر از زندگی لذت میبرند.
4- شانس برای بار دوم هم به شما رو خواهد کرد.
زندگی خانوادگی - هر شکلی که میخواهد داشته باشد- چیزی است که ما ساختهایم.
زندگی خانوادگی میتواند متعارف یا ناتنی و یا هر نوع دیگری از زندگی خانوادگی باشد. شما هم میتوانید در این فضا نقشی داشته باشید و موردعلاقه بودن در خانواده را احساس کنید چون شما ظرفیت و توانایی آن را دارید و همانطور که برای تشکیل خانواده بهجز مقررات و قوانین شما، قوانین دیگری وجود ندارد، درباره اینکه چه زمانی صاحب یک خانوادهٔ پر از عشق و عاطفه خواهید شد نیز محدودیت زمانی وجود ندارد.
در تحقیقاتی که بر روی خانوادههای ناتنی انجامشده مشخص گردیده است که تمام این افراد یک مرحلهٔ گذر خیلی دشوار داشتهاند، اما بعدازاین گذر، مثل خیلی از خانوادههای معمولی بسیار موفق بودهاند و زندگی خانوادگی لذت بخشی دارند و احساس رضایت میکردهاند.
5- برای خانوادهتان محل و فضای مناسبی بیابید.
بخش بسیاری از زندگی خانوادگی شما در خانه یا در جاهایی نزدیک به آن خواهد گذشت. تجربیاتی که اعضای خانوادهٔ شما در این مکانها کسب میکنند بر روی شما هم تأثیرات مهمی میگذارد. فضایی که در آن زندگی میکنید یا با تمام آنچه میخواهید برای خانوادهتان انجام دهید همخوانی خواهد داشت یا بهطور کامل با تفکرات شما در تضاد خواهد بود. سعی کنید در جایی زندگی کنید که تمام احتیاجات شما را برآورده کند.
افرادی که با همسایههای خود ارتباط خوبی دارند در مقایسه با دیگران، به میزان 25% بیشتر احساس رضایت و شادی میکنند.
6- برای کمک به خانواده ابتدا خود را باور کنید.
انسانها هرچقدر هم که برای زندگی خود تلاش کنند بازهم برخی، نتایج مثبتی که این تلاشها به همراه میآورد را باور دارند و برخی دیگر معتقدند که این تلاشها هیچ نتیجهای نخواهد داشت. سعی کنید نکات مثبت تلاشهایتان و جنبههای مثبت تأثیرات آن بر روی خانواده را ببینید. ازآنجاییکه زندگی خانوادگی یک امتحان نیست، پس نیازی نیست که با نگرانی به نتایج آن بیندیشید.
افرادی که اعتمادبهنفس دارند، در زندگی آیندهشان با هر نوع مشکلی که روبهرو شوند، در مقایسه با دیگران به میزان شصتودو درصد از زندگی خود احساس رضایت، امنیت، اطمینان و شادی بیشتری خواهند داشت.
7- موفقیت خانوادگیمان را خودمان خلق میکنیم.
بیشتر ما، چون تصور میکنیم که یادگرفتن با یک معلم خوب خیلی سادهتر است، نسبت به تربیت فرزند هم دچار نگرانیهایی میشویم و مشکلات و سختیهایی را در خصوص تشکیل خانواده تجربه میکنیم. درواقع آنچه بیش از تجارب قبلی ما باعث شکل دادن زندگی فرزندان ماست، وابستگی ما به خانوادهمان است. داشتن کودکی خوب و بینقص، باعث نمیشود که شما یک والد خوب و بینقص باشید، همانگونه که داشتن کودکی بد، نمیتواند باعث شود که فرد، والد بدی باشد.
8- مهمتر از کار این است که انسان خود را وقف خانوادهاش کند.
شاید یکی از دشوارترین تصمیماتی که والدین باید بگیرند، تصمیمات شغلی باشد. آیا میتوانیم در برابر کار بیرون از خانه دوام بیاوریم؟ اگر در خانه بمانم میتوانم از خانوادهام مراقبت کنم؟ یا از عهده این کار برآیم؟ نفس عمیقی بکشید. تصمیم شما هر چه خواهد باشد زندگی فرزندانتان و کیفیت زندگی آنها به این تصمیم شما بستگی دارد. اینکه خودتان را با عشق و علاقه وقف خانواده کنید، از کار کردن یا نکردن شما مهمتر است.
تحقیق طولانیمدتی که بر روی کودکان انجامشده نشان داده است که احساس رضایت از زندگی، منظم و منضبط بودن و یا رفتارهای خلاف کودکان، به شاغل بودن یا شاغل نبودن والدین آنها ربطی ندارد.
9- فرزندتان را هر روز بهتر از روز قبل خواهید شناخت.
بچهها درباره اینکه چه کسی هستند و یا در برابر اتفاقات چه احساسی دارند سر نخ چندانی در اختیار ما قرار نمیدهند. بزرگترین سرنخ آنها خانوادههایشان هستند. نگرش و دید کودکان نسبت به ارتباطات خانوادگی بیش از هر چیزی درباره دنیای کودکان و نگاه آنها نسبت به خودشان اطلاعاتی در اختیار شما قرار میدهد. خانواده باید به کودک نشان دهند که او را در هر شرایطی میپسندند.
بچههایی که عشق، علاقه و حمایت خانواده را احساس میکنند در مقایسه با بچههایی که موردتوجه معلمین خود هستند اما احساس، علاقه و حمایت والدین و خانواده را احساس نمیکنند، به میزان سیوهشت درصد نگرش مثبتتری نسبت به خود دارند.
10- همیشه مثبت فکر کنید.
زمانی که روزهای پرتنش و پراسترسی را میگذرانید مثبت فکر کردن شما بهتنهایی کافی نیست، بلکه باید تمام افراد خانواده باور داشته باشند که پایان و نتیجه کار خیلی خوب خواهد بود. البته به آن معنا نیست که همهچیز خوب پیش میرود یا در زندگی شما هیچ مشکلی وجود ندارد. به این معناست که تمرکز نکردن بر روی اتفاقات بد و سناریوهای ناخوشایند و بهجای آن فکر کردن به اتفاقات خوب و آیندههای روشن تنها و تنها وظیفهٔ شما و بر عهدهٔ شماست.
حتی در دشوارترین شرایط زندگی اگر فرد به آینده مثبت نگاه کند قادر است به میزان شصت درصد استرس و تنش اعضای خانوادهاش را کاهش دهد.
11- بخشیدن خیلی بهتر از عذرخواهی کردن است.
در رابطهای که بر پایه عشق و اعتماد باشد، فرزندانمان، هم خطاهای ما را میپذیرند و هم میبخشند. در روابطی که بر پایههای سالمی نداشته باشد، فرزندان را مقصر میدانند. کلید بخشیده شدن خطاها عذرخواهی یا بهانهجویی نیست، این کلیدی که دربارهٔ آن صحبت میکنیم همواره باید علاقه و محبت را به نمایش بگذارند و این موضوع را بیان کند که اشتباهات به دلیل عدم علاقه یا بیتوجهی نیست.
12- زندگی خانوادگی به ما روابط را میآموزد.
بسیاری از درسهایی که خانواده به ما میآموزد اهمیت دارند اما چندان درباره این موضوع صحبت نمیکنیم. با رفتار همراه با علاقه و احترام با دیگران به فرزندانمان میآموزیم که با کسانی که دوست دارند و همچنین در روابط اجتماعی آینده با سایر انسانها چگونه رفتار کنند. زمانی که با خانواده بدرفتاری میکنید نمیتوانید با این امید که آنها توجهی نشان ندادهاند، پس از این رفتار الگوبرداری نخواهند کرد خوشبین باشید. از همان روز اول رفتار شما مانند گرفتن آیینهای پیش روی آنهاست که تمام عمر مقابلشان قرار خواهد داشت.
میزان رضایت از روابط دوران مدرسه و دوستیهای بین همکلاسیها در کسانی که زندگی خانوادگیای مکمل و پشتیبان این دوستی دارند، دو برابر بیش از سایرین است.
13- به ترتیب تولد خیلی اهمیت ندهید.
آیا فرزند اول در مقایسه با فرزند میانی زندگی خیلی متفاوتی خواهد داشت؟ آیا زندگی کودک یک خانوادهٔ پرجمعیت با تنها فرزند یک خانواده متفاوت است؟
محققین دریافتهاند که تفاوتهای زمان زایمان، خود را در تفاوتهای شخصیتی نشان میدهد که ناشی از تفاوت رفتاری والدین و خواهران و برادران با یکدیگر است؛ اما در مهمترین ویژگیهای زندگی فردی، زایمان هیچ تأثیری ندارد.
14- خوشبختی به دیدگاه شما بستگی دارد.
در هر خانوادهای بحث و دعواهایی اتفاق میافتد. کسانی که در زندگی خانوادگی احساس خوشبختی میکنند خانوادههای بیعیب و نقصی ندارند، بلکه آنها فقط بر روی چیزهایی که باعث خوشحالی آنها میشود متمرکز شدهاند. شما ممکن است هر روز چیزهای بسیاری برای عصبانی شدن یا احساس خوشبختی و رضایت کردن نسبت به خانوادهٔ خود بیابند. اگر زیباییهای اطرافتان را ببینید از ناراحتیها و مشکلات اطرافتان رها خواهید شد.
انسانهایی که از زندگی خود و زندگی خانوادگیشان احساس رضایت میکنند در مقایسه با کسانی که از زندگی خانوادگی خود احساس نارضایتی میکنند، دو برابر بیشتر متوجه زیباییهای زندگی هستند و به آن فکر میکنند.
15- رسم و رسومات را فراموش نکنید.
همهٔ ما برخی از عادات و رسم و رسومات پدران و پدربزرگهایمان را در خاطراتمان مرور میکنیم، میخواهد بازدیدهای مرسوم مناسبتها یا اعیاد باشد یا رسوماتی که از طرف پدربزرگ و مادربزرگهایمان اجرا میشود. این رسوم و رسومات عاداتی قدیمی نیستند، بلکه اطلاعات پایهای هستند که به بچهها کمک میکنند هویت خود را بیابند و بازشناسند. متفاوت بودن نیازها یا معیار ارزشها رسومات با بافت خانواده باعث میشود که برخی از آنها نادیده گرفته شوند.
رسومات خانوادگی باعث تقویت و رشد اجتماعی بچهها میشود و وابستگیهای احساسی و خانوادگی را به میزان هفده درصد افزایش میدهد.
16- شرایطتان را خود شما تعیین کنید.
شغل یا محل کاری که انتخاب کردهاید یا با شما همخوانی دارد و یا ندارد. رابطه بین زندگی شغلی و زندگی خانوادگی شما هر چه باشد، رضایت شما از زندگی شغلیتان هیچ ربطی به خانوادهتان ندارد.
زمانی که درباره انتخاب شغل تصمیم میگیرید، همراه با احتیاجات خانوادهتان، این نکته را هم در نظر بگیرید که آیا خودتان هم آن را دوست دارید؟ زیرا نیازهای خانواده شما کاری را که دوست ندارید و آن را نمیخواهید، به کاری خوب تبدیل نخواهد کرد.
علاقهمندی انسانها به شغلشان باعث میشود احساس کنند که رشتهٔ کار در دست آنهاست و صاحبکارشان آنها را حمایت میکند و این احساسات مثبت، زندگی خانوادگی آنها را بهتمامی تحت تأثیر خود قرار میدهد.
17- توجه نشان دادن، موضوعی شخصی است.
توجه نشان دادن به یک انسان، به یاری او شتافتن، زمانی که او به شما نیاز دارد، چه آن فرد یک کودک باشد یا فردی بزرگسال، در تمام این موارد، شما توان و قدرت خود را از پیوندی که بین شما وجود دارد میگیرید.
برای اینکه در توجهی که نشان میدهید موفق باشید و اینکه توجه تداوم داشته باشد باید این توجه بر پایه عشق و علاقه باشد. چون هیچچیز مانند عشق و محبت مهم و ماندگار نیست.
رابطه بین کسی که موردتوجه قرار میگیرد و کسی که او را دوست دارد، به احساساتی چون احساس مسئولیت و خوشبختی تبدیل میشوند و بیش از دیگر عناصر خارجی مهم هستند.