مهارت های زندگی
  • 4525
  • 142 مرتبه
روان‌شناسی دورهٔ میان‌سالی

روان‌شناسی دورهٔ میان‌سالی

1399/06/31 10:30:41 ق.ظ

میان‌سالی همراه با ثبات نسبی در ایفای نقش‌های جدید خانوادگی، شغلی، اجتماعی و فرهنگی و دست‌یابی به سطح بالاتری از رشد یافتگی مداوم است. هر دوره از رشد سرآغاز رشد بعدی است و کمال رشد، در طول عمر همیشه نسبی است. وجه اصلی رشد در دورهٔ بزرگ‌سالی بیش‌تر جنبهٔ اجتماعی و فرهنگی آن است. در این دوره پدیده‌های روانی مانند روابط عاطفی، احساسی، خودشناسی و مرور مسائل از آغاز پرورش فرزند و مسائل بازنشستگی رخ می‌دهد و تأثیرات خود را بر جریان رشد فرد به‌جای می‌گذارد.

مشکلات میان‌سالی ازنظر صاحب‌نظران مختلف تحلیل شده است. به‌عنوان‌مثال تأکید یونگ بر جست‌وجوی معنای زندگی و فرآیند رشد مادام‌العمر شخصیت است؛ و انتقال به میان‌سالی را تا چهلمین سال زندگی یک پدیدهٔ مهم روان‌شناسی می‌داند که محور اصلی آن مسائل زندگی، خانوادگی و اجتماعی است. بزرگ‌سالان در جریان سازگاری با زندگی، خود و محیط اطراف خویش را تغییر می‌دهند و چگونگی سازگاری‌های فرد با محیط، کیفیت زندگی او را معین می‌کند. افرادی که مکانیسم‌های سازگاری رشد یافتگی را به کار می‌گیرند از جهات گوناگون موفق‌ترند، سلامت جسمی و روانی بیش‌تری دارند، رضایت از کار خود دارند و قدرت سازگاری بیش‌تری دارند.

الگوهای زمینه‌ساز و طرح‌های بااهمیت در زمان معین در این مرحله اهمیت خاص پیدا می‌کنند. نمونه الگوها عبارت‌اند از مردم، مکان‌ها، وقایع ارزش‌ها و آرزوهاست. ساختار زندگی بیش‌تر افراد متأثر از محیط کار محیط مذهبی، سیاسی، اقتصادی و حتی نحوهٔ مطالعهٔ کتاب در آن‌ها می‌باشد. در دورهٔ انتقال میان‌سالی، یعنی فاصلهٔ سنی چهل تا پنجاه سالگی، ممکن است فرد به‌تنهایی آرزوهای خود را دنبال کند و یا این‌که با راهنمایی از افراد متخصص به این آرزوها دست یابد.

دورهٔ میان‌سالی پرفشارترین دورهٔ زندگی است. در این دوره مسائل زندگی خانوادگی، پرورش فرزندان، به دست آوردن و نگه‌داری و ارتقای شغل، مشکلات تهیهٔ مسکن، فشارهای گوناگونی را بر فرد وارد می‌کند. سنین میان‌سالی همراه با تغییرات مهم رشدی در زمینه‌های فکری، عاطفی، اجتماعی و حتی زیستی است. از سن 45 سالگی به بعد قد آدمی به‌تدریج کوتاه‌تر می‌شود. قدرت عضلانی به‌خصوص در ناحیهٔ پشت و عضلات پا کاهش می‌یابد؛ از چابکی انگشتان و مهارت‌های حرکتی دست به سرعت کاسته می‌شود؛ قدرت حواس و بینایی چشم کم می‌شود.

سلامتی جدا از تأثیر عوامل محیطی تا حد زیادی در اختیار خود فرد است و به عوامل روانی و اجتماعی فرد نیز بستگی دارد؛ بنابراین در میان‌سالی نیز چنان چه رابطهٔ سلامتی و تأثیر عوامل محیطی در نظر گرفته شود، بحران میان‌سالی در افراد مختلف به شکل‌های متفاوت بروز می‌کند. در برخی افراد شدیدتر و در برخی به‌قدری ضعیف است که گویی مسئلهٔ مهمی اتفاق نیفتاده است؛ بحران و شدت آن وابسته به سازمان شخصیت فرد و وقایع زندگی اوست. افراد در میان‌سالی عموماً به تجدیدنظر در ایفای نقش پدر و مادری خود می‌پردازند تا به نیازهای فرزندان نوجوان یا جوان خویش پاسخ دهند.

مشکل دیگر بزرگ‌سالان بعد از ازدواج فرزندان، به‌تنهایی زندگی کردن است. زن‌وشوهری بعد از ازدواج فرزندان ممکن است دیگر وجه مشترکی برای تحمل یکدیگر نداشته باشد. وجود اختلافات شدید بین زوجین در دورهٔ میان‌سالی و مقابله با مشکلات جدایی کار هر کس نیست و همین مسئله نیز عامل مثبتی برای حفظ و تداوم زندگی خانوادگی است. ازدواج مجدد نیز مشکلات خاصی را برای زن و شوهر و فرزندان به وجود می‌آورد و سازگاری با همسر جدید کار آسانی نیست، مگر فرد ارتباط عاطفی نسبت به همسر قبلی خود را به‌طورکلی فراموش کرده و قطع کند و همسر جدید از کفایت شخصیتی لازم برای پذیرش واقعیت‌های مربوط به روحیات فرد و قدرت انطباق با فرزندان به‌جای مانده از همسر قبلی برخوردار باشد.

یکی دیگر از مشکلات دورهٔ میان‌سالی، اختلاف‌نظرهای والدین با فرزندان است که مایل به انجام رهنمودها و خواسته‌های والدین خود نیستند و راه متفاوتی را پیش می‌گیرند. بزرگ‌سالان باید بدانند که خصوصیات ژنتیک، محیط رشد و پرورش و عوامل بی‌شمار فرهنگی و اجتماعی و اقتصادی مؤثر بر فرزندان هیچ‌یک به همان‌گونه‌ای نیست که در مورد خودشان بوده است. میان‌سالی به‌عنوان یک دورهٔ خاص در زندگی انسان به شمار می‌آید و ضرورت دارد که در برنامه‌ریزی‌های اجتماعی، برنامه‌ها تنها متمرکز بر یک دورهٔ خاص نظیر کودکی و یا جوانی صورت نگیرد، بلکه تمامی دوران‌های زندگی ازجمله میان‌سالی را مدنظر قرار دهد.

منبع: مجله پیام زن

اخبار مرتبط