مهارت های زندگی
  • 4724
  • 598 مرتبه
طبقه‌بندی نیازهای انسانی در نگاه روان‌شناسی و اسلام

طبقه‌بندی نیازهای انسانی در نگاه روان‌شناسی و اسلام

1399/06/31 11:13:30 ق.ظ

دیدگاه اسلام

بهتر آن است که نخست، نظر اسلام را موردبحث قرار دهیم؛ زیرا دانشمندان اسلامی به‌طور کافی درباره نیازهای انسان بحث به میان آورده‌اند و زمینه را برای روان شناسان بعدی فراهم نموده‌اند. ازآنجاکه اسلام، منابع غنی‌ای چون قرآن مجید و عمل معصومان (علیهم‌السلام) و کتب اخلاقی علمای اسلام را داراست، تنها به تئوری و فرضیه، قناعت نمی‌کند؛ بلکه الگوهای تضمین‌شده از انسان‌های ساخته‌شده به دست خداوند (که همانا انبیا هستند) و انسان‌های ساخته‌شده به دست پیامبر و ائمه معصومان را در اختیار انسان قرار می‌دهد تا بتواند حرکت تکاملی خود را بر اساس فطرت و هدایت الهی با الگوهای دیگر، مقایسه نموده، در میدان قربة إلی الله، با عرشیان، هم پرواز شود. اسلام، نیاز انسان را بسی بالاتر و گسترده‌تر از روان شناسان غربی می‌داند.

اسلام، نیاز را با عنوان غریزه مطرح کرده است. در تعریف دانشمندان مسلمان از غریزه، از یک حالت فطری و روانی، بحث به میان آورده شده و ویژگی‌های غریزه را که به‌صورت نیاز و خواسته در ضمیر انسان درک می‌شود، ثبات و پایداری و... می‌دانند.

غریزه، مانند موتوری است که انسان را به‌سوی هدف‌های زندگی پیش می‌برد، مانند خودخواهی (حُبّ ذات) که انسان را به جلب منفعت و دفع مضرات، وادار می‌کند و یا گرسنگی و تشنگی و نیاز جنسی که انسان را به تهیه غذا و آب و جنس مخالف، سوق می‌دهد. اگر ما بخواهیم درباره نیاز، مطلبی را به میان آوریم، فطرت را نباید نادیده بگیریم؛ زیرا دلیلی محکم و متقن بر وجود غرایز، همان مسئله فطری بودن آن‌هاست. در قرآن، آیه‌های فطرت (مانند آیه سی‌ام، سوره روم) گواهی بر ثبات و پایداری نیازها، غرایز و یکسانی چارچوب نیاز در تمامی انسان‌هاست.


تقسیم‌بندی نیازها در نظر روان شناسان مسلمان

در یک تقسیم‌بندی که در کتب روان شناسان اسلامی بر روی مسئله نیاز انجام‌شده، غرایز را به چهارده دسته تقسیم می‌کنند که عبارت‌اند از: 1) خودخواهی (حب ذات)؛ که ریشه حرکت‌های سیاسی و اقتصادی انسان است؛ 2) زیباپسندی؛ که ریشه فعالیت‌های هنری است؛ 3) کنجکاوی؛ که ریشه فعالیت‌های فکری و فلسفی است؛ 4) مهر طلبی؛ که ریشه زندگی خانوادگی و روابط زناشویی و مادر و فرزند است؛ 5) سپاسگزاری؛ که ریشه روانی اخلاق اسلامی است؛ 6) کمال‌جویی؛ که ریشه حرکت تکاملی انسان است؛ 7) بیم؛ که ریشه در ترس‌ها و نگرانی‌ها و وحشت و اضطراب‌هاست؛ 8) امید؛ که ریشه آرزوها و تلاش و مقاومت‌هاست؛ 9) غریزه جنسی؛ که منشأ تولید نسل است؛ 10) گرسنگی؛ که ریشه فعالیت‌های اقتصادی است؛ 11) تشنگی؛ که ریشه تلاش برای یافتن نوشیدنی‌هاست؛ 12) اُنس؛ که ریشه در فعالیت‌های اجتماعی دارد؛ 13) برتری‌جویی؛ که ریشه سلطه و استکبار و جنگ‌های تهاجمی است؛ 14) صیانت نفس؛ که ریشه جنگ‌های تدافعی دارد.

درباره چگونگی عملکرد این نیازها تحلیل‌ها و تفاسیر مختلفی در کتب اسلامی به چشم می‌خورد؛ اما آنچه بسیاری از اندیشمندان اسلامی در بین همه نیازها روی آن تکیه می‌کنند و درباره کنترل و هدایت آن در مسیر درست، برنامه دارند، «غریزه‌های فطری» است که حدیث نبوی معروفی که می‌فرماید: «هر طفلی با فطرت به دنیا می‌آید»، دلیل بر وجود نیازهای اساسی و بنیادین و همراه بودن آن‌ها از تولد تا مرگ است.

با توجّه به مطالب گذشته، نیازهای اساسی (1) ازنظر اسلام عبارت‌اند از: تشنگی، گرسنگی و جنسی. این‌گونه نیازها طبیعی‌اند و احتیاج به تعلیم ندارند. در میان این نیازها آنچه که اسلام به آن اهمیت ویژه‌ای قائل است، نیاز «جنسی» است که در کتب اسلامی نظریات گوناگونی درباره نحوه کنترل و ارضای این غریزه داده شده و راه‌حل‌های متعددی را پیشنهاد نموده است.

صرف‌نظر از فرایند فیزیولوژیکی که در کتب طبیبان و نفس شناسان اسلامی به شکل‌های مفصّل از آن بحث شده است، ظرایف روانی، مرتبط با غریزه جنسی است و این‌که آثار روانی این غریزه چیست تا حدی که بسیاری از اندیشمندان مرتبط با مسئله، فشار و تنش این غریزه را از گرسنگی بیشتر دانسته‌اند و قائل به این هستند که اگر از راه مشروع، اشباع نشود، بازتاب نامطلوب در پی خواهد داشت.

اسلام از سویی با فرهنگ ریاضت‌طلبی برای کنترل یک نیاز (به‌ویژه نیاز جنسی) و از سویی دیگر با نقد موضع‌گیری جوامع غربی، از افراط‌وتفریط پرهیز کرده و موضع اعتدال را اتخاذ نموده است. ناگفته نماند نیازهایی چون خوددوستی، تکریم و احترام به خود و تقدیس خود، ارتباط خاصی با غریزه جنسی دارند که لازم است در جای دیگر، درباره نحوه ارتباط نیازهای اساسی، تحقیق و بررسی شود.


دیدگاه روان‌شناسان معاصر

روان شناسان معاصر ـ که اغلب غربی‌اند ـ درباره نیاز، مطالب متعددی را مورد توجّه قرار داده‌اند. ازجمله آن‌ها مک دوگال (2) است که در ابتدا با عنوان کردن غریزه‌های اکتساب، سازندگی، کنجکاوی، گریز، جمع‌گرایی، ستیزه‌جویی، تولیدمثل، نفرت، خواری طلبی، ابراز وجود و بعد به گسترش این غریزه‌ها به هجده قسم، در روانشناسی تأثیر مهمی گذاشتند که بعضی از آن‌ها به نیازهای خاص جسمانی مربوط هستند. وی با اصلاح و ترکیب این غرایز، سعی داشت تمامی رفتار آدمی را تبیین نماید. البته ناگفته نماند که در میان روان شناسان غربی بین «سائق» و «نیاز» فرق است و نیاز، یک نوع حالت محرومیت یک (زیستیِ) بافت‌ها است.

اما نقطه مشترک بین روان شناسان اسلامی و غربی، در نیازهای اساسی جلوه‌گر می‌شود؛ زیرا نیاز اساسی نزد ایشان نیز به گرسنگی، تشنگی و میل جنسی تقسیم می‌شود، ولی آن‌ها معمولاً تحلیل‌ها و تفسیرهای گوناگونی را بر نحوه عملکرد این نوع غرایز ارائه داده‌اند و نقش مراکز تنظیم‌کننده مانند هیپوتالاموس و محرک‌های فیزیولوژیکی و هورمون‌ها را بااهمیت، جلوه می‌دهند.

در یک تقسیم‌بندی دیگری که به یکی از روان شناسان کشورمان منتسب است، نیازها را به ده گروه، تقسیم نموده است که عبارت‌اند از: نیاز به محبت متقابل، نیاز به تعلق‌خاطر، نیاز به احساس امنیت، نیاز به پذیرفتگی و ارزشمندی، نیاز به موفقیت، نیاز به آزادی از حس گناه، نیاز به همدردی، نیاز به شناخته شدن، نیاز به بهره‌مندی از سلامت جسمانی و روانی و نیاز به همدم، مطرح شده است.

همچنین در تقسیم‌بندی دیگری نیازها را به نیاز فردی که شامل نیازهای زیستی جسمانی، نیازهای ذهنی، نیازهای عاطفی، نیازهای روانی و نیازهای مربوط به هویت و نیازهایی که با خود افراد سرکار دارند، تقسیم نموده است که در این تقسیم، قسم دوم نیاز را، نیاز اجتماعی تشکیل می‌دهد که خود زیرشاخه‌های گسترده‌ای مانند آگاهی، تعلق‌خاطر، دل‌بستگی و... دارد.

در میان روان شناسان، فروید (که روان‌شناس مشهور اتریشی است)، غریزه را به دو غریزه متضاد تقسیم می‌کند: غریزه‌های زندگی که به انسان نیرو می‌بخشد و غریزه‌های مرگ که انسان را به‌سوی نابودی سوق می‌دهند.

اگر بخواهیم در روان‌شناسی غرب، مسئله نیاز را بررسی نماییم به‌طورقطع با نظریه مشهور سلسله مراتبی مازلو مواجه خواهیم شد. آبراهام مازلو (که یکی از رهبران توسعه روان‌شناسی انسان‌گراست)، راه جالبی برای طبقه‌بندی انگیزه‌های آدمی عرضه کرده است. مازلو سلسله مراتبی از نیازها را به‌صورت طبقات هرمی شکل، ترسیم کرده است که از نیازهای اساسی زیستی آغاز شده و در سطوح بالاتر، به انگیزه‌های روانی پیچیده‌تری می‌رسد که تنها پس از برآورده شدن نیازهای اولیه، نقش مهمی بر عهده می‌گیرند. نیازهای هر سطح معیّن باید دست‌کم تا حدودی ارضا شوند تا نیازهای سطح بعدی بتوانند به‌صورت عوامل تعیین‌کننده، به عمل درآیند. وقتی دستیابی به غذا و امنیت جسمانی مشکل باشد، ارضای آن نیازها بر اعمال فرد مسلط خواهد شد و انگیزه‌های سطح بالاتر، اهمیت چندانی نخواهد داشت. فقط زمانی که نیازهای اساسی به‌آسانی ارضا شوند، آن‌وقت، آدمی می‌تواند وقت و نیروی خود را صَرف علایق ذوقی و فکری کند. کوشش‌های علمی و هنری در اجتماعاتی که مردم باید برای غذا، مسکن و ایمنی مبارزه کنند، شکوفا نمی‌شود.

سلسله‌مراتب مازلو، راه جالبی برای نگریستن به رابطه میان انگیزه‌های آدمی و فرصت‌هایی که محیط عرضه می‌کند فراهم می‌آورد. این طبقات عبارت‌اند از: 1) نیازهای زیستی: گرسنگی تشنگی، و امثال آن‌ها، 2) نیازهای ایمنی: احساس امنیت کردن و دور از خطر بودن، 3) نیازهای تعلق و محبت: به دیگران پیوستن، پذیرفته شدن، تعلق داشتن، 4) نیاز عزت‌نفس: اجرا و دستیابی، نشان دادن کفایت در کارها، مورد تأیید و شناخت دیگران واقع‌شدن، 5) نیازهای شناختی: دانستن، فهمیدن و کاویدن، 6) نیازهای ذوقی: تقارن، نظم و زیبایی، 7) خودشکوفایی: رسیدن به تحقق نفس و شکوفا ساختن توانایی بالقوه.

در پایان به نیازی اشاره می‌کنیم که خمیرمایه فطری دارد و هرچه انسانْ بزرگ‌تر می‌شود این نیاز نیز گسترده‌تر می‌گردد و موضوع آن، تغییر می‌کند و آن‌هم، «دل‌بستگی» است که این نیاز از دل‌بستگی دوران جنینی در فرزند که به مادر تعلق می‌گیرد تا دل‌بستگی به مال دنیا و این‌که انسان دوست دارد عمر طولانی داشته باشد را در دامنه خود قرار می‌دهد.

در مورد نیاز به دل‌بستگی روایات و آیاتی متعددی داریم که انسان‌هایی را که به دنیا چسبیده‌اند، نکوهش می‌کنند و به افرادی که این نیاز را در مسیر خودش به کار نمی‌برند، تذکر داده است، تا انسان، نیازهای خدادادی خویش را در جای مناسب، ارضا و اشباع کند.

از تفاوت‌هایی که مکتب اسلام با سایر مکاتب دارد این است که انسان با قدرتی که دارد می‌تواند با چشم‌پوشی از نیازهای فانی به نیازهای عالی برسد؛ درحالی‌که مازلو که از سردمداران نیازهای سلسله مراتبی است، با این نظریه، موافق نیست.

به امید روزی که انسان، خود را بشناسد و نیازهای جسمی و روانی خود را از طریق مشروع و صحیح، ارضا کند و در امر تعالی فرهنگ جامعه خویش تا مرحله مقصود (که همانا سیر به‌سوی خداست)، بیش‌ازپیش موفق باشد.


منابع

2. زمینه روان‌شناسی، ریتال اتکینسون، ترجمه: محمدتقی براهنی و همکاران، تهران: رشد، ج دوم.

3. اسلام و روان‌شناسی، آل اسحاق، قم: روح، 1369، ج 1.

4. ازدواج مکتب انسان‌سازی، رضا پاک‌نژاد، تهران: یاسر، 1368.

5. مشکلات نوجوانی و جوانی، ابوالقاسم اکبری، تهران: ساوالان، 1381.

6. دنیای نوجوانی، علی قائمی، تهران: امیری، 1370.

1. Basicneeds.

2. Willan Mcdougall.

منبع: مجله حدیث زندگی