پیشوای هفتم، کوهی از بردباری و گذشت بود و لقب کاظم برای آن حضرت حاکی از این خلق نیکو و نشانه شهرت ایشان به فروخوردن خشم و حلم است. بسیار اتفاق میافتاد که آن گرامی، پاسخ بدیها و ناسزاها را با نیکی و احسان میداد.
امام کاظم (علیهالسلام) نهتنها در برخورداری از این صفت، بینظیر و سرمشق دیگران بود، بلکه به لحاظ ارجمندی و اهمیت آن، تخلّق به آن را به بستگان و فرزندانش سفارش میکرد. گفته شده است: روزی موسیبنجعفر (علیهالسلام) همه فرزندانش را گردآورد و به آنان فرمود: فرزندان من! سفارشی برای شما دارم که اگر آن را مراعات کنید، سودمند خواهید شد. اگر کسی نزد شما آمد و در گوش راستتان چیزی که ناخوشایند شما بود، گفت، سپس از ناحیه گوش چپتان عذرخواهی کرد، عذر او را بپذیرید. (رفیعی و حسینی، 1374: 31)
دین اسلام برای گسترش خوی پسندیده حلم، در جانهای مسلمانان بسیار کوشیده است. این صفت برجسته از برجستهترین صفات امام موسی کاظم (علیهالسلام) بوده است. ایشان از هرکسی که به او بدی میکرد و بر او ستم روا میداشت، میگذشت و به این مقدار نیز بسنده نمیفرمود، بلکه به آنها نیکی و احسان میکرد تا روح شرارت و خودخواهی، از نفوس آنان رخت بربندد. (شریف قرشی، 1368: 180)
موضع امام (علیهالسلام) نسبت به جمیع دشمنان و مخالفان، موضع لطف و احسان بود. همواره این آیه مبارکه را مقابل چشمانش قرار داده بود که «بدآنچه آن بهتر است، دفع کن [بدی را] پس آنگاه کسی که میان تو و میان او دشمنی است، گویا او دوستی مهربان است». (فصلت: 34)
آن امام همام با این وسیله به یاران خود درسی ارزشمند میداد و تأکید داشت دعوت و هدایت باید بر اساس حق و درستی کامل و بر پایه سعهصدر و بردباری باشد و اگر مشتمل بر این اوصاف نباشد، ممکن نیست در صحنههای اصلاح دیگران، توفیقی حاصل شود. (شریف قرشی، 1368: 182)
آثار کظم غیظ و پیامدهای اجتماعی و فردی خشم
هیجانها از بزرگترین نعمتهای الهیاند که در انسان به ودیعه نهاده شدهاند. زندگی بدون آنها بیروح، تیره و ماشینی مینماید. سلامت روانی و عقلانی انسانها تا حد زیادی بهسلامت هیجانی وابسته است و خشم از نیرومندترین هیجانهاست که در اصل برای دفاع از خود و پاسداری از حق در نهاد انسان گذارده شده است، ولی چون از محور اصلی خویش خارج شود، به یکی از رذایل بزرگ تبدیل میشود و رذایل مهم دیگری را با خود همراه میآورد؛ بنابراین، اگر خشم برای پاسداری از حق و دفاع از چیزی باشد که دفاع از آن عقلاً و شرعاً ضروری است، ازجمله فضایل است و اگر بر مبنای خودخواهی پدید آید، مادر بسیاری از رذایل است.
خشم در مواجهه با ستم و در مقام دفاع از حقیقت، به شرطی که شکل افراطی به خود نگیرد و انسان را از محور اعتدال خارج نکند، ناشی از بیداری دل و حساسیت در برابر حق و باطل است و از دیگر سو، خشمی که بر اساس خودخواهی پدید میآید، برجستهترین شکل خشونت روحی است. (سادات، 1368: 210)
تمایز حلم و کظم غیظ
«حلم در لغت فارسی به معنای بردباری، آهستگی نمودن، شکیبایی و صبر در مقابل غضب و تندی است». (معین، 1388: ماده «حلم») برخی عالمان اخلاق، حلم را مرتبهای از اطمینان و اعتمادبهنفس میدانند که فرد با برخورداری از آن بهآسانی غضبناک نمیگردد و حوادث ناخوشایند بهسرعت او را پریشان و ناآرام نمیکنند و حلیم کسی است که اگرچه حق با اوست، در مجازات جاهلان شتاب نمیکند و در برابر هیجان خشم و غضب ناشی از رفتار جاهلانه شخص مقابل، خویشتنداری میکند. (دیلمی و آذربایجانی، 1380: 187)
کظم غیظ عبارت است از: فروبردن خشم و خود را حالت غضب نگاهداشتن. کظم غیظ، حلم نیست، اما آن نیز ضدیت با غضب دارد که نمیگذارد آثار غضب ظهور کند؛ بنابراین:
1. حلم و کظم غیظ، هر دو شریف و ضد غضباند، ولی حلم، عام است و کظم غیظ، خاص. (نراقی، 1384: 191)
2. حلم از پیدایش غضب بیجا پیشگیری میکند، ولی کظم غیظ پس از پیدایش آن، از بروز آثارش، جلوگیری و آن را درمان میکند. (دیلمی و آذربایجانی، 1380: 187)
۱. حلم، دفع خشم است، ولی کظم غیظ، رفع آن. (جزایری، 1382: 171)
آثار و پیامدهای زیادهروی در ابراز خشم
افراط در خشم چنان است که این صفت به شکلی بر آدمی، چیره گردد که از اختیار عقل و شرع خارج شود. در این صورت، بصیرت از انسان گرفته میشود و قدرت تفکر را از دست میدهد. اختیار نفس از دست او، خارج و از دیدن عبرتها، کور و از شنیدن مواعظ کر میشود. (شبر، 1380: 248)
این نوع خشم آثاری دارد که بهاختصار بیان میشود:
1. اثر بر ظاهر اندام
کسی که آتش خشم او را فرابگیرد، رنگش تغییر میکند، لرزه بر اندامش میافتد، کارهایش از اختیار او خارج میشود، نظم و ترتیبی در امور او به نظر نمیآید و گفتار و کردارش همراه با نگرانی است. هرگاه آدم، هنگام غضب، صورت خود را در آن حالت ببیند، از خجالت بسیار، غضبش را فراموش میکند. این موضوع حاکی از حال ظاهر اوست و مسلماً باطنش از این قبیحتر خواهد شد. چه آنکه ظاهر، آیینه باطن است و شکی نیست که بر اثر تولید غضب، نخست صورت باطنی، زشتی خود را بروز میدهد. سپس اثر سوء آن بهصورت ظاهر هویدا میشود. (فیض کاشانی، 1377: 61)
2. اثر بر زبان
شخص با بدگویی و بدزبانی، زشتی و قباحت سخن را به روی خود میگشاید، بهگونهای که هم آن شخص ـ پس از فروکش کردن خشم ـ و هم صاحبان خرد از واژههای زشت، خجالت میکشند. (قمی، 1418 ه. ق: ج 3: 18)
3. اثر بر قلب
اثر زیادهروی در ابراز خشم، آثار متعددی بر قلب دارد که شامل کینهتوزی، حسادت، تمسخر، کجخلقی و درشتخویی، انتقامجویی و افشا کردن اسرار دیگران میشود. (جوان هوشیار، 1388: 126 ـ 127)
اعتدال در خشم
یکی از ارزشهای بسیار مفید و ممتاز در همه امور و شئون زندگی، رعایت اعتدال است. اعتدال، صفت و حالتی بین افراطوتفریط است. در اسلام، بارها زیادهروی و کاستی در امور، نکوهش شده؛ چراکه اسلام، دین اعتدال است. پرهیز از افراطوتفریط، اصل خللناپذیری در جنبهها در اسلام است. به تعبیر امروز، هر چیزی در حد استاندارد خود، حد اعتدال به شمار میرود.
یکی از ویژگیهای اعتدال، اعتدال در خشم است. به این معنا که از نیروی خشم، بهجا و استفاده شود.
آثار و مظاهر اعتدال در خشم
1. شجاعت
از مهمترین آثار و مظاهر اعتدال در خشم، شجاعت و پردلی است که از شجاعت در میدان نبرد تا شجاعت در میدان سیاست، در مسائل علمی، ابراز و اظهار نظریههای جدید منطقی و نوآوریها و شجاعت در مقام قضاوت و داوری، از شاخههای مهم این صفت پسندیده به شمار میروند.
2. حلم و بردباری
حلم و بردباری از دیگر آثار و مظاهر اعتدال در خشم است که آثار و برکات دنیوی و اخروی بسیاری دارد. حلم از شعبههای اعتدال نیروی خشم و غضب است. از انگیزهها و نتایج آن این است که از دامن آن، همت، متولد و موجب حفظ آبروی انسان میشود. حلم و خویشتنداری، مایه عزت و سربلندی در پیشگاه خدا و مردم میگردد و زندگی پسندیده و گوارایی را برای فرد پدید میآورد. (جوان هوشیار، 1388: 89 ـ 98)
3. تواضع و فروتنی
فروتنی از دیگر آثار و مظاهر اعتدال در خشم است که صفت پسندیدهای است که مورد رضای حضرت حق و تحسین بندگان پاک او و باعث تکامل انسان متواضع است. (همان: 103)
4. خوف ممدوح (ترس پسندیده)
از دیگر آثار اعتدال در خشم، خوف پسندیده است که فضایل و آثار فراوانی دارد و آن عبارت از این است که انسان از ذات مقدس خداوند تبارکوتعالی و نیز از گناهان خود ترس داشته باشد. حتی اگر انسان عادل هم باشد، یعنی واجبی را ترک نکند و از او حرامی سر نزند، همیشه با خوف و حزن به سر میبرد. برای نمونه، غمگین است که چرا فضیلت خاصی را ازدستداده یا مبادا برخی از فضایل که مختص مردان الهی است، در آینده نصیب او نشود. این ترس، ترسی امیدآفرین است و آدمی را به تحرک و تلاش بیشتر برای تعالی رهنمون میسازد. (همان: 106 ـ 107)
منابع
1. رفیعی، علی و سید محمد حسینی. 1374. زندگانی امام کاظم (علیهالسلام)، مشهد: مؤسسه تحقیقاتی و انتشاراتی فیض کاشانی.
2. شریف قرشی، باقر. 1386. تحلیلی از زندگانی امام کاظم (علیهالسلام) (2 جلد)، ترجمه: محمدرضا عطایی. قم: کنگره جهانی حضرت رضا (علیهالسلام).
3. قزلی، مهدی. 1390. ماه در محاق، کوتاهههایی از زندگانی امام کاظم (علیهالسلام). تهران: امیرکبیر.
4. شیرخانی، علی. 1382. تشیع و روند گسترش آن در ایران، قم: دفتر نشر معارف.
5. جعفریان، رسول. 1375. تاریخ تشیع در ایران از آغاز تا قرن دهم هجری (ج 1)، قم: انصاریان.
6. عباسی، غلام علی. 1384. قم در عصر حضور ائمه و غیبت صغری، قم: زائر.
7. جعفریان، رسول. 1377. تاریخ تشیع در ایران از آغاز تا قرن هفتم هجری، تهران: شرکت چاپ و نشر سازمان تبلیغات اسلامی.
8. ناصری داوودی، عبدالمجید. 1378. تشیع در خراسان (عهد تیموریان)، مشهد: بنیاد پژوهشهای رضوی آستان قدس رضوی.
9. دیلمی، احمد و مسعود آذربایجانی. 1380. اخلاق اسلامی، تهران: نهاد نمایندگی مقام معظم رهبری در دانشگاهها.
10. سادات، محمدعلی. 1368. اخلاق اسلامی. تهران: سمت.
11. فیض کاشانی. 1377. اخلاق حسنه. ترجمه: محمدباقر ساعدی. تهران: پیام عدالت.
12. شبر، سید عبدالله. 1380. الاخلاق. ترجمه: محمدرضا جباران. قم: هجرت.
13. جزایری، سید محمد. 1382. دروس اخلاق اسلامی، قم: مرکز مدیریت حوزه علمیه قم.
14. قمی، شیخ عباس. 1418 ه. ق. سفینة البحار، مشهد: آستان قدس رضوی.
15. جوان هوشیار، جعفر. 1388. خشم و پرخاشگری، تهران: چاپ و نشر عروج.
16. نراقی، ملأ احمد، 1384. معراج السعاده، قم: قائم آل محمد.
17. زاهدی، سید یاسین. 1390. بررسی احوال فرزندان امام موسی کاظم (علیهالسلام) و نقش آنها در تاریخ تشیع، قم: مرکز بینالمللی ترجمه و نشر المصطفی.
18. حکیمی، محمدرضا، 1396 ه. ق. امام در عینیت جامعه، تهران: دفتر نشر فرهنگ اسلامی.
19. پیشوایی، مهدی. 1374. سیره پیشوایان، قم: مؤسسه تحقیقاتی و تعلیماتی امام صادق (علیهالسلام).
20. گروه مؤلفان. 1385. بابالحوائج حضرت امام موسی کاظم (علیهالسلام). قم: مجمع جهانی اهلبیت (علیهمالسلام).
21. جمعی از مؤلفان. 1386. سیره و تاریخ امامان. قم: زراره.
22. صالحی، سید محمد. 1389. سیره در زندگانی امام موسی کاظم (علیهالسلام). تهران: معیار علم.
23. قائمی، علی. 1378. در مکتب اسوه صلابت امام موسی کاظم (علیهالسلام). قم: امیری.
منبع: مجله اشارات