مهارت های زندگی
  • 5076
  • 165 مرتبه
خانه‌داری لذت یا عذاب!!!

خانه‌داری لذت یا عذاب!!!

1399/06/31 01:33:34 ب.ظ

دروغ چرا؟ من کلاً هیچ‌وقت کارهای خونه رو دوست نداشتم و درنتیجه مهارتی هم در اون‌ها نداشتم. اصولاً مامانم این‌قدر مهربون بودن که هیچ‌وقت از من انجام کاری رو نمی‌خواستن و مسئولیت خاصی به گردنم نبود. آگه خودم دوست داشتم کمک می‌کردم، اگرنه کاری وظیفه‌ام نبود. برای همین درک درستی از ماجرا نداشتم ... فقط به‌طورکلی می‌دانستم که بیشتر خانم‌ها دل‌خوشی ازش ندارن و بالاجبار و از روی اکراه انجامش می‌دن.

 قبل از ازدواج تجسمم از خانه‌داری، دو سر یک طیف بود:

یک زن خانه‌دار یا یک کوزته که داره مدام می‌شوره و می‌سابه ... یا یه چیزی هست مثل این صحنه‌هایی که توی تبلیغ لوازم‌خانگی، یا شوینده‌ها نشون می‌دن ... یه خانوم شیک و شاد که لباس مهمونی تنشه و داره یه جایی که از قبل تمیز هست رو دوباره تمیز می‌کنه ... یا مثلاً یه دستشویی جرم‌گرفته رو با یه ابر برق می‌ندازه! (و همیشه برام سؤاله که اگه این خانوم این‌قدر باشخصیت هست، اصلاً چطوری گذاشته این دستشویی تا این حد جرم بگیره! و اگه مثلاً تازه اسباب‌کشی کرده‌اند، چطوری است که تازه الآن که همه وسیله‌ها رو چیده‌اند تازه یادش افتاده کثیفی به‌جا مونده از ساکنان قبلی خونه رو تمیز کنه!)

اما وقتی وارد حقیقت زندگی شدم، دیدم خانه‌داری برای خودش یه پروژه ست ... دوباره اون رگ ایدئال‌گراییم کار دستم داد و بهم تلقین کرد خونه یا باید تا اون حد تمیز و مرتب باشه، یا اصلاً ارزش نداره آدم خودش رو خسته کنه ... و چون هیچ‌وقت نمی‌شد همه‌چیز بر وفق مراد باشه، کلاً همه‌چیز رو رها کردم ... و شد آنچه که شد و حتی خونه‌مون اولیه‌های یه خونه مرتب و منظم رو نداشت ...

راستش من واقعاً پرداختن به کار خونه رو هدر دادن وقت می‌دانستم و فکر می‌کردم چه فایده داره آدم آن‌قدر بشوره و بسابه، درحالی‌که می‌دونه فردا دوباره همه‌چیز برمی‌گرده سر جای اولش و دوباره روز از نو روزی از نو؟ ... و اینکه اگر من توان دارم به کارهای مهم‌تر (!) بپردازم، پس بهتره این کارهای کم‌اهمیت یا در حداقل ممکن انجام بشه، یا یه خدمتکار بیاد انجامشون بده.

اما بعد از تغییر نگرشم به زندگی، این موضوع طور دیگه‌ای برام مطرح شد.

 همه میدانیم که حضرت مادر (سلام‌الله‌علیها) لقب بهترین بانوی دوعالم بهشون داده شده و قراره همه کارهاشون تا روز قیامت الگوی بانوان جهان باشه. تقریباً می‌شه گفت ایشون تنها الگوی زنان هستن، و باید این رو هم در نظر گرفت که ما 13 معصوم مرد داریم که می‌تونیم از رفتارهاشون الگوهای مردانه رو استخراج کنیم (البته خیلی از الگوها هم برای مردها و هم برای خانم‌ها کارایی داره)، اما برای الگوی رفتارهای زنانه تنها منبعی که در اختیار داریم، حضرت مادر هستن که اون هم فقط 18 سال در این دنیا زندگی کردند. برای همین باید خیلی رفتارهاشون رو زیر ذره‌بین ببریم و از کوچک‌ترین رفتار هم نمی‌شه گذشت ...

راستش من درباره این موضوع خیلی فکر کردم که چرا حضرت مادر (سلام‌الله‌علیها) باوجود داشتن خدمتکار بازهم اصرار داشتن کارهای خونه رو حتی آگه شده یک روز در میون خودشون انجام بدن؟ و برنامه‌شون این بود که یک روز عبادت کنند و خانم فضه کارهای خونه رو انجام بده و یک روز خانم فضه استراحت کنه و خودشون همه کارها رو انجام بدن. خوب ایشون می‌تونستن طوری برنامه‌ریزی کنند که هر روز کارها به عهده خانم فضه باشه و درنتیجه ایشون بتونن عبادت کنند ...

همیشه از خودم می‌پرسیدم مگه خدا نمی‌گه «و ما خلقنا الجن و الانس الا لیعبدون»؟ هدف اصلی خلقت جن و انس عبادت خداست ... پس چرا کسی مثل حضرت مادر از این فرصت حاضر و آمادهٔ عبادت می‌گذرن و ترجیح می‌دن اون رو به انجام کارهای نه‌چندان مهم خونه سپری کنند؟

تازه اون هم نه یک انجام دادن سرسری و از سر باز کنی ... (آخه بلانسبت، آگه ماها باشیم می‌گیم خوب امروز که نوبت من هست در حد رفع نیاز کارها رو انجام بدم، حالا فردا خانوم فضه هست و کم‌کاری‌ها رو جبران می‌کنه!) ... اما روایات حاکی از این هست که حضرت مادر این کار رو خیلی جدی می‌گرفتند و حقش رو ادا می‌کردند. دقت کنیم:

حضرت علی (علیه‌السلام) به مردی از قبیله بنی سعد در مورد وضع زندگی خود با حضرت زهرا (سلام‌الله‌علیها) فرمودند: فاطمه بااینکه در میان خاندان پیامبر، از همه افراد نزد پیامبر محبوب‌تر بود، هنگامی‌که در خانه من بود آن‌قدر گندم را آسیاب می‌کرد که دستانش تاول می‌زد، لباسش به خاطر نظافت خانه غبارآلود می‌شد، به‌قدری برای پختن غذا و نان، آتش روشن می‌کرد که رنگ لباس‌هایش عوض می‌شد و به خاطر حجم کار خانه به رنج و مشقت می‌افتاد.

در کتاب حلیة‌الاولیاء از امام باقر (علیه‌السلام) نقل‌شده که فرمود: «لَقَدْ طَحَنَتْ فَاطِمَةُ بِنْتُ رسول‌الله حَتَّی مَجِلَتْ یَدَاهَا وَ طَبَّ الرَّحَی فِی یَدِهَا؛ آن‌قدر فاطمه (سلام‌الله‌علیها) گندم را آرد می‌کرد که دستش مجروح می‌شد و دسته آسیاب روی دستان او جا می‌انداخت و آن‌ها را آغشته به خون می‌کرد.»

و از این موضوع نتیجه گرفتم که در انجام دادن و از اون بالاتر دل دادن به کارهای خونه برکاتی هست که می‌ارزه کسی مثل حضرت مادر (که همه می‌دانیم تا چه حد عاشق عبادت‌اند) باوجود داشتن خدمتکار، خودشون انجامش بدن و اون رو جایگزین عبادت کنند، حتی آگه من قدرت درکش رو نداشته باشم ...

مثل ورزش که ممکنه یکی دقیقاً بدونه با انجام این حرکات چه اتفاقی در بدنش می‌افته و یکی فقط حرکات ظاهری اون رو انجام می‌ده ... بالاخره اون نتیجه که تناسب‌اندام هست، برای هر دو حاصل می‌شه، اما خوب قبول دارم که اون که با علم این کار رو انجام می‌ده انگیزه بیشتری داره و لذت بیشتری می‌بره ...

خوب این از بخش دینی قضیه ... خیلی دوست داشتم آن‌قدر روحم متعالی بود که همین‌جا توقف کنم و بگم همین‌که من ظاهر رفتارم رو شبیه حضرت مادر کنم، برام کافیه و مطمئناً برکات این کارها شامل حالم خواهد شد ... اما امان از این عقل‌گرایی ما نسل اخیر که حتماً دوست داریم تا ته چیزها بریم و حکمت همه‌چیز رو هم بدونیم.

البته چیز بدی هم نیست و دین از این جستجوها برای رسیدن به باطن قضایا استقبال هم می‌کنه. چون از پژوهش ترسی نداره و اگر حرفی می‌زنه و روشی رو مطرح می‌کنه الکی نیست و حکمتی پشتش هست: «کلما حکم به الشرع، حکم به العقل؛ هر چیزی در دین مطرح می‌شه، حتماً یه دلیل عقلانی هم اون رو تأیید می‌کنه.»

 

 

ادامه دارد ...

اخبار مرتبط