مهارت مواجهه با خبر بد
گام اول: به خودتان مسلط باشید
باید به اعصاب خود مسلط باشیم و هیچ واکنش افراطیای اعم از خشم، ترس و رنجش از خودمان نشان ندهیم. باید وقار را جایگزین این واکنشها کنیم. برخی متفکران به این نتیجه رسیدهاند که فقط یک راه برای ما باقی مانده است؛ باوقار بودن در مواجهه با اتفاقات پیشبینینشده. توصیهٔ آنها اینچنین است: «از اتفاق ناخوشایند بعدی شروع کنید به رعایت ریزهکاریها. به خاطر سرنوشتتان دیگران را سرزنش نکنید؛ حتی اگر لایق سرزنش باشند. هیچوقت دلسوزی را از دیگران گدایی نکنید. غرغر نکنید. تنها چیزی که سرنوشت هیچ تسلطی بر آن ندارد، رفتار شماست».
گام دوم: بر این تمرکز کنید که وقتی خبر بد میشنوید، چهکاری از دستتان برمیآید
هر اتفاقی که افتاد، دیگر افتاده است. اکنون سؤال اینجاست که ما قرار است چهکاری دربارهاش انجام دهیم؟ فیلسوفان یونان راهکاری داشتند که اسمش را گذاشته بودند «خونسردی». خونسردی یعنی حالت متانت و ملایمت همراه با خودداری از ابراز هرگونه احساسات غیرمنطقی یا افراطی. نه اینکه هیچگونه احساسی از خودمان بروز ندهیم؛ بلکه نباید زیادهروی کنیم و احساساتی را ابراز کنی آزاردهندهاند و هیچ کمکی به ما نمیکنند. اجازه ندهید منفیبافی سراغ شما بیاید. اجازه ندهید چنین احساساتی در شما رخنه کنند. فقط بگویید: «نه، ممنون. تحمل بیم و هراس ندارم، نمیتوانم اوضاع را بدتر کنم». درسهای زیادی هست که در زندگی باید یاد گرفت، اما شاید اولین درس باید این باشد که یاد بگیریم چگونه تحت هر شرایطی خونسردیمان را حفظ کنیم.
گام سوم: وقتی خبر بد میشنوید، به جنبههای خوب قضیه فکر کنید
برخی از اسیران جنگ جهانی گفتهاند: در بحبوحهٔ زجرهایی که در اردوگاههای اسارت به ما تحمیل میشد، دل خودمان را به این خوش میکردیم که لااقل من که اینجا زجر میکشم، خانوادهام چنین زجری را تحمل نمیکنند. البته واضح است که این دلداریها، خیلی جزئی است، اما کاچی به از هیچی. برخی از فیلسوفان گفتهاند: «انسانی محترم است که اتفاقات را مصادره میکند و همهچیز را به رنگ خودش درمیآورد».
گام چهارم: تمرین عملی
میگویند برای آدم حکیم، هیچگاه اتفاقی خارج از انتظارات او نمیافتد. چرا؟ چون او همیشه خودش را درگیر پیشبینی بدترین اتفاقات ممکن میکند. همیشه در ذهنش هست شاید چند لحظه دیگر همهچیز را از دست بدهم. هر زمان که با اعضای خانواده، دوست، آشنا و ... مواجه میشود، طور رفتار میکند که انگار آخرین بار است با او مواجه میشود.
گام پنجم: اصلاح جهانبینی
چرا وقتی خبر بدی میشنویم، ناراحت میشویم؟ احتمالاً به این خاطر است که انتظار داشتیم کاروبار این جهان مطابق میل ما پیش رود و اکنونکه اینچنین نشده، ناراحت میشویم. درواقع، جهانبینی ما بر این بنا شده که جهان به خواستههای ما اهمیت میدهد؛ اما باید این دیدگاه را اصلاح کنیم و واقعبین باشیم. جهان طبق برنامهٔ خودش پیش میرود، چه ما خوشمان بیاید و چه خوشمان نیاید. هیچکس دوست ندارد عزیز خود را از دست بدهد، اما همهٔ ما دیدهایم که پدرمان، مادرمان، همسرمان یا فرزندمان ناگهانی از میان ما رفتهاند. پس این جهان کار خود را پیش میبرد و خوشآیند و بدآیند ما برای او مهم نیست.
حالا که اینطور است، چرا باید از شنیدن خبر بد ناراحت شویم؟ آیا ناراحتی ما تغییری در اوضاع ایجاد میکند؟ (البته ناراحتی بیشازحد است که ناپسند دانسته میشود.) آنچه باید بیاموزیم این است که هیچگاه نگران اموری نباشیم که نمیتوانیم در آنها تغییری ایجاد کنیم. خبر بد، بد است، چون ما آن را بد میپنداریم. درواقع، نگرش ما بد بودن یا خوب بودن خبر را تعیین میکند. فرض کنید خانهٔ دشمنتان آتش بگیرد؛ این خبر برای شما خبر خوبی است و برای دشمنتان خبر بدی است، درحالیکه این خبر، یک خبر بیش نیست. درنتیجه، میتوانیم با تغییر نگرشمان خبرهای بد را کمتر کنیم و به آرامش بیشتری برسیم.
در مواجهه با خبر بد باید ابتدا به خودمان مسلط باشیم و بیندیشیم که چهکاری از دستمان برمیآید. در درازمدت، تمرینهایی را باید انجام دهیم تا کمکم از شنیدن خبرهای ظاهراً بد شوکه نشویم و آرامشمان را بهراحتی از کف ندهیم. آنچه اصالت دارد، آرامش ماست و هر آنچه آن را بر هم بزند، باید کنار گذاشته شود.
منبع: ماهنامه خانه خوبان