پرخاشگری را بشناسید و با آن مقابله کنید
پرخاشگری، رفتاری است که منجر به آزار و درد میشود. پرخاشگری را نباید با جرأتمندی اشتباه گرفت، اما بسیاری از مردم، کسانی را که جرأتمندانه، برای دفاع از حقوقشان ایستادگی میکنند و از بیعدالتیهای واقعی با خیالی شکایت میکنند یا بیشازحد، جاهطلب هستند، افرادی پرخاشگر قلمداد میکنند. حالآنکه پرخاشگری واقعی، با قصد آزار رساندن به دیگران انجام میشود. هر عمل خشونتآمیز، ممکن است فیزیکی یا کلامی باشد و به هدف برسد یا نرسد. آنچه اهمیت دارد، قصد و نیت است. به همین دلیل است که اگر کسی شیشهای نوشیدنی را به سمتتان پرتاب کند و شما طوری جاخالی بدهید که شیشه به سرتان نخورد، عملی پرخاشگرانه محسوب میشود، اما اگر هنگام عبور از خیابان، رانندهای بهطور غیر عمد با شما تصادف کند، یک عمل پرخاشگرانه بهحساب نمیآید؛ بااینکه صدمه حاصل از آن بسیار بیشتر از آسیب ناشی از پرتاب شیشهٔ نوشیدنی بوده است. خشونت، شکل شدید پرخاشگری است و در جنگها، قتلها یا حمله و تجاوز روی میدهد. بااینحال، پرخاشگری فیزیکی، تنها راهی نیست که مردم از طریق آن یکدیگر را آزار میدهند. اقدامات مخفیانهای مانند غیبت، شایعهپراکنیهای نادرست در مورد فرد موردنظر، دوری جستن از او، بیتوجهی یا ناسزاگویی نیز نوعی از پرخاشگری است که روابط را خدشهدار میکند.
انواع پرخاشگری
1. پرخاشگری خصمانه: پرخاشگری خصمانه، به عملی گفته میشود که در آن، پرخاشگری، از احساس خشم، نشأت میگیرد و هدفش صدمه رساندن به دیگری و رنجاندن او است.
۲. پرخاشگری ابزاری: در پرخاشگری ابزاری، قصد آسیب رساندن به دیگری وجود دارد، اما بهجای ایجاد درد و ناراحتی وسیلهای برای رسیدن به هدف میشود. مثلاً در فوتبال حرفهای، بازیکن خط دفاع، برای متوقف کردن حریف (مهاجم) معمولاً هر کاری میکند و با فرد حامل توپ، مقابله مینماید. این کار، معمولاً شامل وارد کردن ضربهٔ عمودی به حریف است و به او کمک میکند تا راه حریف را سد کند و توپ را در اختیار بگیرد. این، نوعی از پرخاشگری ابزاری است.
برخی از علتهای پرخاشگری
* شالودهٔ زیستی پرخاشگری در میان انسانها؛ یکی از عوامل اثرگذار در پرخاشگری در مردان، میزان هورمون تستوسترون است. پژوهشها حاکی از آن است که زیاد بودن تستوسترون با پرخاشگری بیشتر، همراه است. این موضوع نشان میدهد که پرخاشگری در آدمیان، اساس زیستی دارد. همچنین نظریهٔ یادگیری اجتماعی-شناختی، معتقد است که ما رفتارهای اجتماعی، اعم از پرخاشگری با نوعدوستی را تا حد زیادی با مشاهدهٔ دیگران و تقلید از آنها میگیریم. این یادگیری، یادگیری مشاهدهای نام دارد. هنگامیکه کودکان به والدین خود یا سایر بزرگسالان نگاه میکنند، فریاد کشیدن، لگدزدن و سایر اعمال پرخاشگرانهٔ آنان را تحسین و تقلید میکنند.
* تأثیر درد و گرما: بسیاری از ما وقتی با چکش به انگشت شستمان ضربه میزنیم، برافروخته میشویم و میخواهیم به نزدیکترین چیزی که در دسترسمان قرار دارد، حمله کنیم. در طی یک آزمایش که با تأکید بر این خصلت، طراحی شده بود، دانشجویانی که دستشان را کاملاً در آب سرد یا گرم فروبرده بودند و احساس درد میکردند، بیشتر از کسانی که درد نداشتند، پرخاشگری میکردند. شکلهای دیگر ناراحتی جسمی، نظیر گرما، رطوبت، آلودگی هوا، ازدحام و بوهای نامطبوع نیز رفتارهای پرخاشگرانه را افزایش میدهند.
تجزیهوتحلیل آشوبها در ۷۹ شهر، در طول سالهای ۱۹۶۷ تا ۱۹۷۱ نشان داد که آشوب و اعتراض، بیشتر در روزهای گرم روی میدهد. هرچه تعداد روزهای گرم سال بیشتر باشد، احتمال وقوع جرائم خشونتآمیز هم بیشتر است.
* الکل؛ رابطهٔ بین الکل و رفتار پرخاشگرانه، کاملاً مشخص شده است. الکل، موجب کاهش اضطراب و بازداریهای اجتماعی میشود و از سطح هوشیاری فرد میکاهد. اگر هوشیار باشید و کسی از روی انگشت پای شما رد شود، متوجه میشوید این کار او عمدی نبوده است، اما اگر کسی مست باشد، ممکن است آرامش خود را از دست بدهد و پرخاش کند؛ چون گویی او عمداً پایش را لگد کرده است.
* ناکامی؛ دلیل عمدهٔ پرخاشگری؛ بر اساس فرضیهٔ ناکامی-پرخاشگری، رفتار پرخاشگرانه، نتیجهٔ مستقیم ناکامی است و بالعکس؛ یعنی وجود ناکامی، همیشه سبب بروز پرخاشگری میشود. از زمان ارائهٔ این فرضیه به بعد، روان شناسان زیادی دراینباره تحقیق کردهاند. یکی از آثار این تحقیقات، اصلاح فرضیهٔ ناکامی-پرخاشگری بود که از سوی برکوینز عرضه شد. این تئوری، دو بخش مهم را به تئوری اولیهٔ ناکامی-پرخاشگری اضافه کرد:
اول اینکه هر عمل پرخاشگرانهای صرفاً نتیجهٔ ناکامی نیست و عوامل دیگری در بروز آن دخیل هستند؛ بنابراین پرخاشگری میتواند در غیاب ناکامی هم ظاهر شود. برای مثال، ممکن است فرد از عمل پرخاشگرانه خود جهت جلبتوجه یا محبت دیگران استفاده کند.
دوم اینکه رابطهٔ بین ناکامی و پرخاشگری، ضعیفتر از آن چیزی است که مطرح شده است. با این توصیفات، ناکامی، دلیل عمده پرخاشگری است. درواقع ناکامی زمانی روی میدهد که فرد، در راه رسیدن به یک هدف یا لذت مورد انتظار، متوقف شود.
مقابله با پرخاشگری
عدهای از اشخاص، پرخاشگری و زورگویی را تقبیح نمیکنند، بلکه آن را نشانهٔ شهامت و قدرت در فرد میدانند. این افراد، رفتار پرخاشگرانهٔ دیگران را موجه، مثبت و حتی لازم میدانند؛ درحالیکه باید با پرخاشگری، مقابلهٔ جدی داشت. برای کنترل پرخاشگری باید ریشه و علت آن را کشف کرد. حرف زدن با شخصی دیگر در مورد احساساتی که منجر به پرخاشگری میشوند، برای درمان این حالت، مفید خواهد بود. گاهی اوقات نیز با تغییر حرفه و سبک زندگی، میتوان از احساسات منفی پرخاشگری دور شد. استراتژیهای مختلفی برای درمان این مشکل وجود دارند؛ مانند اینکه میتوان شیوههای برقراری ارتباط صادقانه و صریح را یاد گرفت تا از پرخاش و تهاجم در ارتباط با دیگران دور ماند؛ اما اگر پرخاشگری را درمان نکنید، شدت و میزان آن بیشتر میشود. درصورتیکه ریشه و علت پرخاشگری را بدانید، راحتتر میتوانید پیگیر درمان آن شوید.
منبع: ماهنامه خانه خوبان