اشاره:
داستان به اینجا رسید که قوم نوح (علیهالسلام) دعوت پیامبرشان را نپذیرفتند و گفتند تو بشری همانند ما هستی و هیچ برتری بر ما نداری؛ بهعلاوه پیروانت جزو فرومایگاناند، ازاینرو دروغگو هستی و ادعایت افترایی بیش نیست. در ادامه داستان، به پاسخ حضرت نوح (علیهالسلام) از زبان قرآن و نیز بقیه ماجرا میپردازیم:
حضرت نوع (علیهالسلام) به قومش پاسخ داد: ای قوم من، انکار نمیکنم که من نیز بشری مثل شما هستم، نه فرشتهام و نه علم به غیب دارم (1) اما این موجب نمیشود تا از جانب پروردگار دارای معجزه و رسالت نباشم و اگر چنین باشد و شما چشمان خود را بر این حقیقت ببندید، من چگونه میتوانم شما را به پذیرش آن وادارم؟ (2)
خداوند به این دلیل رسولان خود را از جنس بشر قرار داد تا به مخاطبان وحی نشان دهد دستورات الهی بهتناسب توان بشری صادر شده است. ازآنجاکه انسان مایل است همواره در زندگی الگویی داشته باشد، همین پیامبر میتواند بهترین سرمشق او بوده و باعث ترغیب و تشویق وی به دین خدا گردد؛ گذشته از آن اگر خداوند فرشتگانی را به رسالت برمیگزید، برای آنکه آنها بتوانند با مردم ارتباط برقرار کنند میبایست به شکل بشر درمیآمدند (3) که در آن صورت نیز ممکن بود مردم فرشته بودن آنان را انکار نمایند؛ چنانکه ارتباط غیبی و وحیانی پیامبران با خدا را انکار کردند. (4)
چه چیزی باعث میشد تا قوم نوح (علیهالسلام) و سایر اقوام، رسالت و نبوت را شأن فرشتگان بدانند نه شایسته بشر؟ (5)
این گمان برخاسته از باورهای زیر بود که آنها را مسلم میانگاشتند:
1- انبیا را کاملاً همانند خود میپنداشتند (6) و شاهدشان این بود که آنان مانند ما میخورند و میآشامند و طعام و نوشیدنی آنها همان چیزهایی است که ما میخوریم (7) و بدین ترتیب فضیلت و برتری را در ظاهر میجستند و ظاهر انبیا را با خود یکی میدیدند؛ (8) درصورتیکه حقیقت انسان به روان و روح اوست (9) و تفاوت در آن، مایه برتری یا فروتری است. (10)
2- منزلت فرشته را برتر از انسان میدانستند (11) و لذا معتقد بودند اگر رسالت از جانب خدا امری حقیقی میباشد، حتماً خدا آن را به عهده فرشتگان میگذاشت. (12) شکی نیست این گمانی باطل است؛ زیرا آدمیان که با اختیار خود راه حق را برمیگزینند و پا بر هوی و هوس مینهند و در برابر خواستههای متضاد، فرمان الهی را انتخاب میکنند، مقامی والاتر از فرشتگانی دارند که اگر نافرمانی خدا نمیکنند ازآنرو است که چنین امکانی برایشان وجود ندارد. همین منزلت آدم بود که موجب گشت تا فرشتگان بهفرمان خدا در برابرش سجده کنند. (13)
3- روحیه حقیقت ستیزی کافران و مشرکان (14) که در اثر فرورفتن در منجلاب هواها و هوسها و پرستش غیر خدا پدید آمده بود، مایه کراهت آنان از پذیرش حق و حقیقت میگشت و لذا انبیا در کنار تعلیم به تزکیه نیز دعوت مینمودند و حتی بیشتر اوقات دعوت به تزکیه را بر تعلیم مقدم میدانستند. (15)
4- بدگمانی و سوءظن به انبیا که از جانب معاندان در میان مردم رواج یافته بود (16)، مانع دیگری در قبول حقیقت و پذیرش دعوت انبیا و درک واقعیت بود.
ازآنچه گذشت چه درسی میتوان فراگرفت؟
اینکه رهبران الهی را در عصر خود بشناسیم و در این شناسایی به اخلاق و رفتار آدمیان نظر کنیم نه بهظاهر آنان؛ همچنین نسبت به این مردان الهی و اولیاء خدا دچار بدگمانی نشده و مواظب تأثیر سوء تبلیغات دشمنان دین باشیم؛ از خدعه شیطان نیز باید بترسیم و متوجه باشیم ارتکاب گناهان و پرهیز از عمل به فرامین الهی، موجب پیدایش روحیه حقستیزی و کراهت از پذیرش حقیقت میشود.
حضرت نوح (علیهالسلام) چگونه از یاران تهیدست خود در برابر تحقیر ثروتمندان قوم حمایت میکرد؟
حضرت نوح (علیهالسلام) که میدانست ثروتمندان و قدرتمندان قومش انتظار دارند تا او پیروان تهیدست و فقیر را از خود براند، به آنان پاسخ داد که هرگز چنین انتظاری نداشته باشید زیرا من از اعمال این افراد و کردارشان آگاه نیستم و حسابشان با خداوند است. (17) وی به آنان گفت: من به کسانی که در نظر شما خوار میآیند، نمیگویم خدا به شما خیر نداده است و بر دیگران برتری ندارید، بلکه خداوند به آنچه در درون آنهاست - یعنی ایمانشان - آگاه میباشد و اگر خلاف این را بگویم از ستمکاران خواهم بود. (18) حضرت نوح (علیهالسلام) به کافران گفت: من مؤمنان را از خود نمیرانم زیرا اینان کسانی هستند که شایستگی دیدار پروردگار را دارند و به لقای او خواهند رسید درحالیکه شما را قومی نادان میبینم که در جهالت و نادانی فرورفتهاید. (19)
بههرحال، حضرت نوح (علیهالسلام) تو هم آنان را باطل و منشأ فرومایگی را نه فقر و تهیدستی بلکه جهالت و نادانی و محروم ماندن از درک حقیقت دانست. حضرت نوح (علیهالسلام) ایمان مؤمنان را مایه شرف و منزلت آنان برشمرد و ازاینرو، راندن آنان را مایه خشم الهی و دچار شدن به عذاب الهی دانست.
سرانجام این گفتوگوها چه شد؟
حضرت نوح (علیهالسلام) سالیان متمادی به تبلیغ و ارشاد قومش پرداخت و آنان را شب و روز به خداپرستی و تقواپیشگی فراخواند؛ (20) اما دعوت نوح (علیهالسلام) در آنان تأثیر نمیگذاشت و با گذشت نزدیک به هزار سال فقط حدود 80 نفر به وی ایمان آوردند. (21) بنا بر نقل قرآن، دعوت او تنها مایه گریز آنان میشد و هرگاه نوح (علیهالسلام) آنان را میخواند تا با خداپرستی مشمول مغفرت خدا شوند، آنان انگشتان خویش را در گوشهایشان میگذاشتند و خود را با لباسهایشان میپوشاندند و بر بتپرستی خود اصرار میکردند و از پذیرش عبادت خدا تکبر میورزیدند. (22)
نوح (علیهالسلام) به آنان میگفت: ای قوم من، از بتپرستی دست بردارید و آمرزش گناهانتان را از خدا بخواهید که خداوند بسیار بخشنده است و بدانید اگر چنین کنید، خداوند آبهای آسمان را برای حاصلخیزی زمینهای شما فرومیریزد و با عطای اموال و فرزندان، شما را یاری میکند و در آینده (قیامت) برای شما بهشتهایی با جویبارهایی روان قرار میدهد. (23) حضرت نوع (علیهالسلام) برای متوجه کردن قومش به عظمت و حضور خداوند در جهان، به آنان گفت: چرا برای خدا شکوهی قائل نیستید درحالیکه اوست که شما را در گونههای مختلف آفرید... آیا به آسمانها نگاه نمیکنید که چگونه خداوند هفتآسمان را تودرتو آفرید و در میان آنها ماه را چون نوری و خورشید را مانند چراغی قرار داد؟ (24) آیا به هوش نمیآیید، آن خداست که شما را از زمین برآورد و سپس به زمین بازمیگرداند و درنهایت شما را از آن خارج خواهد کرد؛ آری خداست که زمین را چون فرشی برای شما گستراند تا از راههای گشوده آن بروید. (25) پیامبر خدا برای زدودن این توهم که او به دنبال دنیاست، گفت: ای مردم من از شما مالی بهعنوان اجر رسالتم نمیخواهم (26) و پاداش و اجر من تنها بر پروردگان جهانیان است. نوح (علیهالسلام) به آنان گفت: مردم مرا امین خود بدانید و مطمئن باشید که من رسول امینی برای شما هستم، از خدا بترسید و (شریعت) مرا اطاعت کنید (27) و بدانید اگر خدا بخواهد آنچه را وعده دادم (عذاب الهی در صورت نافرمانی) خواهد آمد و در آنوقت شما در برابر آن عاجز خواهید بود. (28)
برخورد قوم نوح (علیهالسلام) چه بود و در مقابل اینهمه روشنگریها و دلسوزیها و نصایح، چه واکنشی نشان دادند؟
رفتار آنها بسیار زشت و ناشایست بود؛ آنان گفتند: ای نوح همانا با ما بسیار جدال و گفتوگو کردی، اگر راست میگویی آن عذابی را که وعده میدهی بیاور. (29) ای نوح ما تو را دیوانه میشماریم و اگر ازآنچه میگویی دست برنداری، بهراستی تو را سنگسار خواهیم کرد. (30) آری کافران بهجای رو آوردن به حق و حقیقت به یکدیگر رو کرده و گفتند: خدایانتان (بتهای «ود»، «سواع»، «یغوث»، «یعوق» و «نسر») را رها نکنید. (31)
بدین ترتیب نوح (علیهالسلام) از سوی قوم خود بسیار ستم کشید و مورد آزار قرار گرفت. (32)
چرا نوح (علیهالسلام) آنگاهکه مشاهده کرد دعوتش موردقبول قومش قرار نمیگیرد و آنان به هیچ رو به سخنان او توجه نمیکنند، بازهم به دعوت خودش ادامه میداد؟
حضرت نوح (علیهالسلام) دعوتش را ادامه داد تا وقتیکه احساس کرد رسالت خود را انجام داده است و ازاینرو هنگامیکه دریافت دیگر دعوتش نتیجهبخش نیست، به پروردگارش عرض کرد خدایا من مغلوب قومم شدهام، پس مرا یاری ده (33) زیرا اینان مرا نافرمانی کردند و به دنبال کسانی رفتند که اموال و فرزندانشان جز فزونی زیان برای آنان ثمری نداشت. (34) خدایا میان من و این قومم که مرا تکذیب میکنند و حاضر به پذیرش سخنانم نیستند گشایشی ده و من و پیروان مؤمنم را از میان آنان رها ساز و همگی ما را نجات ده. (35)
ادامه دارد.
پینوشتها:
1- سوره هود، آیه 31
2- سوره هود، آیه 28 / تفسیر آسان، ج 7 ص 267 و ترجمه المیزان، ج 10، ص 294
3- سوره مریم، آیه 17
4- سوره ابراهیم، آیه 19
5- سوره قمر، آیه 24
6- سوره شعرا، آیه 186
7- سوره مؤمنون، آیه 33
8- سوره ابراهیم، آیه 10
9- سوره ص، آیه 73
10- سوره بقره، آیات 33 - 30
11- سوره زخرف، آیه 53
12- سوره مؤمنون، آیه 24
13- سوره حجر، آیه 30
14- سوره هود، آیه 28
15- سوره آلعمران، آیه 164 / سوره جمعه، آیه 2
16- سوره مؤمنون، آیه 24
17- سوره شعرا، آیات 113 - 112
18- سوره هود، آیه 31
19- سوره هود، آیه 24
20- سوره نوح، آیه 5
21- ترجمه المیزان، محمدحسین طباطبایی، ترجمه ج 6، ص 382 به نقل از برخی روایات
22- سوره نوح، آیه 7
23- سوره نوح، آیات 12 - 10
24- سوره نوح، آیات 16 - 13
25- سوره نوح، آیات 20 - 17
26- سوره هود، آیه 29 / سوره یونس، آیه 71
27- سوره شعرا، آیات 109 - 108
28- سوره هود، آیات 34 - 33
29- سوره هود، آیه 32
30- سوره شعرا، آیه 116
31- سوره نوح، آیه 23
32- سوره قمر، آیه 9
33- سوره قمر، آیه 10
34- سوره نوح، آیه 21
35- سوره شعرا، آیات 118 - 117
منبع: مجله دیدار آشنا