نویسنده: مجله ریدرز دایجست سال 98، امیر دیوانی
دعا و دارو
اوایل دهه 1980، متخصص جوان امراض داخلی به نام دکتر «دیل ای ماتیوز» (معادل؟) با بیمار میانسال و باارادهای برخورد کرد که زندگی او را دگرگون ساخت. پزشک نامبرده قرار بود قلب بیمار وی را درمان کند. پیش از شروع معاینه، او رو به پزشک معالج کرد و گفت: «من یک مسیحی مؤمن هستم، اگر قرار است، معالجهام کنید، باید با من به دعا و راز و نیاز بپردازید.»
دکتر «ماتیوز» (معادل؟) هم خداشناس بود، اما هرگز از باورها و اعتقاداتش با بیماران سخن نمیگفت، ولی آن روز همراه با مریض خود مشغول دعا و نیایش شد. طنین صدای رعدآسای بیمار در فضای اتاق معاینه طنین افکند و پزشک یادشده را شگفتزده کرده بود.
ماتیوز امیدوار بود که کسی صدای آن دو را نشنوند، زیرا بیم آن داشت که همکاران وی او را فردی خرافاتی بدانند! آن روز دکتر ماتیوز با این عمل، به بینش تازه و مهمی در زندگی خود دست یافت و برای نخستین بار پی برد که بیمارش بهواقع انسان کاملی است.
این روزها هر وقت ماتیوز مریض را معاینه میکند، دقیقاً به حرفهایش گوش فرا میدهد تا علائمی از پای بندی او را به اصول مذهبی دریابد. اگر بیمار بگوید: «امیدوارم خدا کاری کند تا پیامدهای آزمایشم خوب از آب درآیند»؛ ماتیوز میگوید: «بگویید ببینم نظرتان درباره خدا چیست؟»
دکتر ماتیوز استادیار دانشکده پزشکی «جرج تاون» (معادل؟) و نویسنده کتاب «عامل ایمان» معتقد است: «هرچند دعا و نیایش جای دارو و درمان را نمیگیرد، اما باید دانست که این دو لازم و ملزوم یکدیگرند.»
دگرگونی تازه
پیشه پزشکی بهتدریج با پزشکان پیشروی همچون «کونیک»، «بنسن» و «ماتیوز» به توافق میرسند، این مسئله چنان اثری بر مجامع علمی و پزشکی امریکا بر جا نهاده که در حال حاضر در برنامههای رسمی آموزشی متخصصان روانپزشکی این کشور، آشنایی با موضوعات روحانی و دینی معمول و اجتنابناپذیر است.
در دانشکده پزشکی «جان هاپکینز» (معادل؟) دکتر «توماس ای کورسون» (معادل؟) و همکارانش دوره سهسالهای موسوم به «ایمان و درمان» را آموزش دادهاند. بنا به پیشبینی «کورسون» بهزودی برپایی دورههایی ازایندست، در دانشکدههای پزشکی آمریکا متداولتر خواهد شد.
دکتر «دین اورنیش» (معادل؟) که پژوهش مؤثر وی در ایجاد شیوههای دسترسی به آرامش و گریز از فشار روانی شهرت جهانی دارد، از مزایای صحت بخش درمان توأم با دعا و نیایش دفاع میکند. وی در تازهترین و پرفروشترین اثر خود به نام «عشق و بیش زیست» (Survival) ادعا میکند: «دستیابی به آرامش عاطفی به یاری شیوههای معنوی ممکن است تجربه نهایی شفا و بهبود بهحساب آید.» بهکارگیری دعا در درمان، سرگرمی دوران جدید نیست، بلکه مؤید بسیاری از نظرات کهن است که ما در حال کشف مجدد آنها هستیم.
کلیساهای امریکا نیز خدمات روحانی فراوانی برای بیماران و بومیان بستری در بیمارستانها انجام میدهند و اکنون بدین منظور، از وجود صدها پرستار مزدبگیر ساکن بخشها سود میجویند.
«سومونی» (معادل؟) یکی از این پرستاران در «اولی یو» (معادل؟) است. وی هرروز علاوه بر مراقبتهای معمول پرستاری، در مراسم دعا و نیایش بیمارانش شرکت میجوید و معتقد است: «علم به اینکه مسائل بهداشتی آنها تحت نظر و مراقبت پرستار بخش میباشد، خودبهخود مایه تسلی است، اما بیماران هم تماس شخصی دعای مشترک را آرامبخش خویش میانگارند.»
گرایش به دعا و نیایش توأم به دارو و درمان مخصوص و محدود به مسیحیان نیست بلکه پیروان سایر ادیان رسمی الهی نیز به این حقیقت پای بند بوده و از آن پیروی میکنند.
اعجاز یا درمان؟
خانم دکتر «آیریس کیز» (معادل؟) 54 ساله، متخصص بیماریهای داخلی و کشیش کلیسایی در آفریقاست. هرچند او عقاید و باورهای مذهبی خود را به دیگران تحمیل نمیکند، ولی همیشه به سخنان بیمارانش درباره اعتقادات دینیشان گوش فرا میدهد. بسیاری از آنان زنان سیاهپوست سالخورده و دچار فشارخون هستند. پزشک مذکور متعاقب سالها تماس و شنیدن گفتههای آنان پیرامون باورهای دینیشان دریافته است چنانچه درباره بیماران معتقد به مذهب، شیوههای علمی درمان را با دعاهای آرامبخش همراه سازد، بهاحتمالزیاد آنان تمرینهای آرامش یابی، رژیم غذایی، دارویی و برنامههای حرکات ضروری و منظم را بهتر پی گیری میکنند.
چندی پیش، این پزشک سرگرم درمان یکی از بیماران خود شد. وی 54 سال داشت و دچار حمله قلبی شده بود، اگرچه مریض موردنظر میدانست که لازم است برای تقویت دستگاه قلبی - عروقیاش، ورزش کند، اما میترسید که مبادا اینگونه حرکات ورزشی موجب بروز حمله دیگر قلبی گردد.
آزمایشهای دیگری که از وی به عمل آمد، معلوم شد که دارای هیچ نوع بیماری تاجی (اکلیلی) قلبی نیست، اما انجام کارهای سخت و توانفرسای روزانه و شبهای توأم با بیخوابی و نگرانی، وی را در معرض حملههای بیامان هورمونهای تنشزا قرار میداد و «کیز» حس میکرد که وی بیشتر ازنظر روحی بیمار است تا ازنظر جسمی.
بنابراین، روزی از وی پرسید: «میخواهی برای سلامتی تو دست به دعا بلند کنیم؟» آنان دستانشان را به یکدیگر دادند، سرهایشان را خم کردند و چنین گفتند: «خدایا، میدانیم که تو شفادهنده بیمارانی، پس عاجزانه درخواست میکنیم خواهرمان را بهبود بخشی.»
در هفتههای بعد، پس از هر بار معاینه، آن دو باهم به نیایش پرداختند و امروزه کمتر نشانهای از مرض در وجود آن بیمار هست و حال وی رو به بهبودی کامل است.
آیا این بهتر شدن حال، پیامد معجزهای بود یا صرفاً نتیجه درمان هوشمندانه روانشناختی؟ ازنظر این پزشک: زندگی بشر یکی از معجزات پروردگار است و خداوند، بیماران را، به دست پزشکان، شفا میدهد و از همین روست که پزشکان معتقدند: «دوا با ما، شفا با خداست.»
منبع: مجله دیدار آشنا