امید های آینده
  • 7500
  • 125 مرتبه
تک‌نوازی دخترانه

تک‌نوازی دخترانه

1401/04/29 10:16:49 ق.ظ

و خداوند دخترها را آفرید

اصلاً نام دختر را که می‌آوریم، آه از نهاد پدرها، مادرها، برادران و در صورت وجود کیمیای همسر، از نهاد همسران بلند می‌شود. این‌که خوب است. بعضی وقت‌ها قلبمان هم از دست خودمان خطی سیر می‌کند. در همین راستا، در جهت ستایش مقاممان در روز دختر، به خودنوازی می‌پردازیم؛ اما با خطوط پررنگی که روی خود می‌کشیم. حیف که در اصول نویسندگی گفته‌اند: کنتداکتور به دست خواننده ندهید؛ وگرنه اگر با خطوط آشنا می‌شدید، همین حالا با ژست گودبای، صفحه را ترک می‌کردید.

اصلاً همه دخترها تک‌اند؛ آن‌قدر تک که اگر تک ماکارونی بخواهد از فانتزی‌های آن‌ها ماکارونی‌های شکل دار درست کند، در تک‌نوازی، رتبه یک را از آن خود خواهد کرد.

تک که می‌گویم، داغ دل مادربزرگم تازه می‌شود. آخر آن‌قدر تک‌تک به راه انداختم و خودم را در تگ تک‌دانه بودن گذاشتم که همان تک خواستگاری هم که داشتم، پرید. دخترها ازنظر خودشان، تک‌اند؛ اما آن‌قدر تک که هیچ کفشی جفتشان نمی‌شود؛ البته همه نه‌ها؛ بعضی‌ها؛ یعنی بعضی‌هایی که شاید دانشجو هم باشند. وقتی آمارهای تعداد دانشجوهای دختر وزارت علوم با آمارهای تعداد دختران ایران مقایسه شوند، می‌بینیم نه‌تنها دختری نیست که دانشجو نباشد، بلکه تعدادی هم زیاد می‌آوریم؛ یعنی هر دختری شاید چند رشته‌ای درس می‌خواند. تبارک‌الله! مشکل همین‌جاست؛ یافتن کفش مناسب برای این دختران، در جامعه‌ای که تعداد پسران، نصف نصف نصف دختران است، بسیار سخت است. این است که می‌گویند: خواستگار، کیمیا شده. ای‌کاش زکریای رازی به‌جای کشف فرمول الکل، فرمول کشف خواستگار را به‌جا می‌گذاشت؛ تا ما که تکیم، تک‌تک و بدون نگرانی، رد می‌کردیم؛ تا به تک برسیم؛ نه این‌که به‌جایی برسد که در تگ تنهایی گرفتار شویم.

 

همه آیینه را برعکس کنید؛ 24 اپتیکال زوم کنید

اوه مای گاد؛ آن‌وقت است که دیگر در تک‌نوازی آپدیت شدن و های کلاس بودن هم حرف اول را خواهیم زد و در ماراتن 1000 مایلی، گوی سبقت را از مه رویان خواهیم ربود.

درخواست ویدئو چک دماغمان را که می‌دهیم، می‌بینیم که اصلاً مشکل شوی نداشتن ما، همین دماغمان است. عجیب خودنمایی می‌کند اصلاً انگار تمام صورتمان دماغ شده، دماغی به پهنای باند 10 سانتی‌متر و دارازی 15 سانتی‌متر و مدل عقاب آسا که تمام صورت را زیر پاهای خود گرفته است. شگفت‌آور است! چرا قبلاً ندیده بودیم. شاید سی‌دی‌اش خش داشته است. به‌هرحال، این معضل باید حل شود وگرنه، گسلش، تمام بختمان را زیرورو خواهد کرد. برای رسیدن به «کمال»، بهتر است از جناس استفاده کنیم و از «جمال» شروع کنیم. اصلاً دایره را هم که می‌خواهند بکشند، از مرکز شروع می‌کنند. پس حتماً باید ابتدا از مرکز صورت شروع کرد؛ تا به دیگر شعاع‌های ابرو، چشم، چونه و... رسید. بهتر است دماغمان را به دست جراحی دماغ آفرین بسپاریم؛ تا عروسکی سر به بالا بیافریند. تا یادمان نرفته، بهتر است هشداری هم بدهیم؛ دخی گل‌های عزیز! حواستان باشد که بعد از عمل، از آن عطسه‌های آتش‌فشانی نزنید؛ چراکه خدایی ناکرده، برج دماغتان مثل برج‌های دوقلو، فرومی‌ریزد و روز از نو، روزی از نو. حال می‌رسیم به ابرو؛ اصلاً هر چه دنباله ابرو به سمت افق بیشتر پیش رود، بهتر است؛ چراکه دوراندیشی ما، کاملاً مشخص می‌شود یا نه، اصلاً اگر متافیزیکی، نصف ابروهایمان را بزنیم، بهتر است؛ چراکه کاملاً شبیه خورشیدفکرها می‌شویم.

از چشم بگوییم و عکسی که با پونز در ذهن مخاطب به یادگار می‌ماند؛ البته اگر بخواهیم به‌روزتر صحبت کنیم، باید بگوییم: عکسی که از وایرلس صورت، به وایرلس ذهن کوچ می‌کند. ای‌کاش پزشکان روشی را پیدا کنند که چشمان را چندبعدی کنند؛ یعنی از هر طرفی که بنگری، چشمانت یک رنگ دیگر داشته باشند. اگر این شود، چه شود! چقدر تک می‌شوند تک دختران! آنگاه دیگر به دنبال فرمول کیمیا نمی‌روند؛ چراکه هرکسی با هر سلیقه‌ای، آن‌ها را خواهد پسندید.

حال با این سه قلم، تک می‌شویم؛ ولی پول این سه قلم را از کجا بیاوریم؟ پس بهتر است خودی در اجتماع نشان بدهیم و با مدرک کارشناسی ارشد، به جست‌وجوی ماراتن کار برویم؛ اما هر چه کارها را پایین و بالا و این‌طرف و آن‌طرف می‌کنیم، در شأن ما نیستند؛ چراکه ما تکیم؛ از آن تک‌هایی که یک‌بار هم در مدرسه تک نگرفته‌ایم؛ اما نمی‌دانیم چرا باید به همه کارها نمره تک بدهیم. اصلاً گفته که ما باید در جست‌وجوی کار باشیم؛ آن‌هم کارهایی که به درد مدرک دیپلم می‌خورد؟ سانسورچی‌ها مطلب ما را سانسور نکنند. ما ادعا نمی‌کنیم؛ این، حقیقت است که همه ما دخترها، توانایی انجام مهم‌ترین کارها را داریم. بس که هرروز به توانایی هامان دروغ گفتیم و آن‌ها را رد کردیم، دروغ دانمان پر شده است. اصلاً کار باید در موتور جست‌وجوی شغلینگ، با سرچ مدیری لایق، فقط به ما برسد و درخواست بدهد؛ تا ما پس از بررسی، اجابت کنیم.

 

درس و دانشگاه، یعنی تک شدن

آن‌طور که چشم‌انداز کنکور نشان می‌دهد، دختران، هرسال تاپ ترین رتبه‌های کنکور را به نام خود اختصاص داده‌اند و می‌شود گفت که دخترها کنکور را خصوصی‌سازی کرده‌اند و اصلاً آمار قبولی در کنکور، به دخترها واگذار شده، پس بدین‌سان، جد بزرگوار مغز حکم می‌کند که برای تک شدن، از نردبان همه کنکورها بالا برویم و درس بخوانیم؛ تا پست دکتری و پست پست پست پست... پست دکتری را بگیریم که آن‌وقت، تک‌تک می‌شویم؛ چراکه گفته‌اند: بزرگی جز به دانایی مپندار؛ اما همین دانایی محض هم کار ما را راه نمی‌اندازد و ما زندگی هم می‌خواهیم!

پس برویم سراغ مد؛ مدی که مدت‌هاست اپیدمی شده، به‌ویژه در دانشگاه‌ها. «اصلاً به خاطر این مد، وضعیت فوق‌العاده اعلام شده»! کافی است یک عکاس ماهر باشید؛ تا با شکار بعضی از تصاویر، کلی عکس ژورنالی به سایت‌های مدلینگی بفرستید. برای تک شدن در دانشگاه‌ها، هزاران ایده داریم؛ طرح‌های مینیاتوریسم، کوبیسمی، تاشیسمی، اکسپرسیونسیمی روی صورت و لباس یا همان تریپ خودمان که حتی منجر به خلق سبک جدیدی از نقاشی می‌شود. بالاخره ما هم باید حرفی برای گفتن داشته باشیم دیگر! باور کنید پیکاسو اگر به ایده‌های ما بنگرد، تازه نقاش می‌شود. اصلاً برای تک شدن مدل، به مدل لباس‌های پف پفی، آبشاری زنگوله منگوله‌ای، گیلاسی، گربه‌ای و طاووسی و آرایش‌های پرتقالی، شکلاتی، قیری، گِلی با تیپ‌های مختلف، نیاز داریم؛ اصلاً اکسپرسیونسیم، در ایده‌های ما حسابی جولان می‌دهد. این است ایده ما تک دختران!

تصور کنید جوراب‌شلواری زردرنگ، مثل بچگی هامان، با مانتوی آبشاری صد رنگ، با یک قابلمه روی سر! رنگین‌کمان هم از ما استقبال می‌کند. تازه عینک دودی دسته زرد را یادتان نرود؛ حتی وقت‌هایی هم که سر کلاس هستید، عینکتان را درنیاورید. اگر عینکتان را دربیاورید، آن‌وقت از اقبال بلند شما، ممکن است پرتویی از نور، تغییر مسیر بدهد و صاف برود در چشمانتان و کور بشوید. برای گارانتی شدن چشمانتان، بهتر است با عینک، سر به بالش بگذارید؛ تا اشعه‌های ماورای خورشیدی، هنوز سپیده نزده، به چشمانتان آسیب نرساند.

حال به سراغ طرح بعدی می‌رویم:

نیمکره فانتزیک ذهن من که در عروسی‌ها فعال می‌شود، طرح داده که یک لباس شب بپوشید؛ به اسم مانتو؛ پایینش بیست سی بزند و بعد برای بالابلند دیده شدن، یک صندل بپوشید؛ با جک‌های هیدرولیک 30 سانتی. زیرپوستی راه رفتن با چنین کفشی را تصور کنید؛ آخ، شما هم پخش زمین شدید؟

این هم پسند نشد؛ می‌رویم سراغ طرح بعدی:

بهتر است سرتاپا پر از حرف باشید؛ البته نه حرف‌هایی برای گفتن‌ها؛ اما خودمان هم نمی‌دانیم این حرف‌های بی‌معنی که از سر لباس‌هایتان فیدبک می‌گیرد و از پای لباس‌هایتان ریکاوری می‌شود، چیست؟ پس شما یک مترجم می‌خواهید؛ تا به دیگران بگویید شما که این‌قدر ساکت هستید و فکری ندارید، یا درواقع هیچ‌چیزی در مُخِتان نیست و پاک پاک هستید، چه می‌خواهید بگویید؟ آخر با این چرت‌وپرت‌های بیگانه روی لباستان، باید کسی بفهمد چه می‌گویید! یادتان نرود حتماً یک دیکشنری هم با سنجاق بدوزید به لباس‌هایتان؛ تا دیگران بفهمند شما چه می‌گویید.

این هم پسند نشد؟ همه طرح‌های ما زیر صفر شدند. گویی همه طرح‌های ما بیگانه‌اند و از زبان بیگانگان در گوش ما فریاد می‌شود. خودمان هم تعجب کردیم که این طرح‌ها چه بود. لعنت بر شیطان. خانم اصلاً ما هیچ طرحی نداریم؛ پس بهتر است بگوییم:

طرح‌های ملی و دینی شما را از دم قسط خریداریم.

طرحتان را همین حالا به ذهن ما ایمیل بزنید.

دقایقی بعد، آژیرِ یافتن ارشمیدسی در ذهنمان فعال می‌شود... و اما فانتزی یا همان طرحِ تکِ و منتخب شما، با میلیون‌ها رأی:

دختری ایرانی، با پوشش محجوب و زیبای ایرانی و صورتی کاملاً طبیعی، بدون هیچ جراحی تهذیب گونه‌ای، با اراده‌ای پولادین، برای پیشرفت علمی و عزمی راسخ برای کارآفرینی در بازار کار و برنامه‌ریزی و توکل برای انتخاب و شروع زندگی مشترک!

صدای دستگاه گنج یاب، به‌صورت زیرپوستی، قابل‌شنیدن است. پس بدین‌سان، طرح تک شما را کاملاً نقد خریدیم! رتبه یکِ تک‌نوازی از آن شما باد؛ تَک دخترانِ ایران‌زمین!


منبع: مجله پرسمان

اخبار مرتبط