در جامعهای که محمد بن عبدالله (صلیالله علیه و آله) به پیامبری برانگیخته شد، در پوشش زنان و مردان مانند سایر امور فرهنگی، ناهنجاریهایی وجود داشت. عریانی برخی از زنان و مردان هنگام طواف کعبه، بیمبالاتی برخی مردان در پوشش عورت، پوشش نازک و بدننمای برخی زنان و عدم دقت در پوشش دخترانی که تازه به بلوغ میرسند، مهمترین معضلات پوشش در جاهلیت به شمار میرود. اضافه بر این، فخرفروشی در پوشیدن لباس نیز مشکل اخلاقی دیگر جامعه جاهلی است که با نوع پوشش پیوند میخورد. پیامبر اکرم در طول دوران پیامبری خود نسبت به این ناهنجاریها موضعگیریهای متعددی نمودهاند. با بررسی این واکنشها و تحلیل سفارشهای پیامبر درباره پوشش، میتوان دیدگاه ایشان در موضوع پوشش را با روشنی بیشتری نگریست.
گزارشهای متعددی درباره عریان شدن برخی از زنان و مردان هنگام طواف کعبه نقلشده است. مردمی که خارج از مکه زندگی میکردند هنگام ورود به حرم با انگیزهای دینی و برای اینکه در لباسی که گناه کرده و به دنیا مشغول بودهاند پا به مکان مقدس ننهند، یا لباس همپیمانی از اهل مکه را به عاریت میگرفتند و یا اگر کسی را در آنجا نداشتند عریان طواف میکردند. به سند صحیحی که به امام صادق (عَلَیهِ السَّلام) میرسد طواف عریان اینگونه گزارششده است:
«عرب در جاهلیت بر دو گروه حُل و حُمس تقسیم میشدند. حمس قریش بودند و حل سایر عرب. هر کدام از اهل حل کسی را اهل حمس داشت که در حرم زندگی میکرد و هرکس از حل که کسی را از حمس نداشت که در حرم زندگی کند، باید عریان خانه خدا را طواف مینمود... رسول خدا با عیاضبنحمار مجاشعی که مردی عظیمالقدر بود و قاضی اهل عکاظ در جاهلیت همپیمان بود. هنگامی که عیاض وارد مکه میشد لباس گناه و پلیدی را در میآورد و لباس پیامبر را میپوشید و خانه خدا را طواف میکرد (کلینی، ج5، ص 142، ح3)»
در مقابل این سنت جاهلی پیامبر پس از نزول سوره برائت و در پیامی که امام علی (عَلَیهِ السَّلام) آن را برای مردم مکه خواند طواف عریان را ممنوع نمود:
«از علی (عَلَیهِ السَّلام) پرسیدیم که به چیزی به حج فرستاده شدی؟ گفت به چهار چیز: این که انسان برهنه دور خانه خدا طواف نکند، بین پیامبر و هرکس که عهدی باشد تا مدت خود خواهد بود و هرکس عهدی نداشته باشد مهلتش تا چهار ماه هست، تنها نفس مؤمن وارد بهشت خواهد شد و پس از این سال مشرک و مسلم باهمدیگر [در این مکان] اجتماع نمیکنند (ترمذی، ص 880)»
معضل دیگر جامعه جاهلی در موضوع پوشش بیمبالاتی در پوشش عورت در میان مردان بود. پایینتنه اکثر مردان در آن زمان با لنگی پوشیده میشد که باز شدن آن هنگام کار یا دویدن نمایان شدن عورت را در پی داشت. مسوربنمخزمه کشف عورت خود را اینگونه توصیف میکند:
«سنگ سنگینی را حمل میکردم در حالی که ازاری(لنگ) بر تنم بود که چندان محکم نبود. ازارم باز شد و من نمیتوانستم سنگ را زمین بگذارم تا این که آن را به جایش برسانم (مسلم بن حجاج، ج1، ص 184 ح 799).»
پیامبر اکرم در برابر این ناهنجاری در مواضع متعددی مردم را از نمایان شدن عورتشان بر حذر داشتند که تنها دو نمونه آن را ذکر میکنیم. در ادامه گزارش بالا پیامبر به مسوربنمخزمه عتاب میزند که: «به طرف لباس برو و آن را بردار و برهنه راه نروید!»(همان)
در گزارش دیگری پیامبر شخصی را مشاهده کرد که بدون ازار استحمام میکند. حضرت به منبر میرود و میفرماید: «خدای عزوجل اهل حیا و پوشش است و حیا و پوشش را دوست میدارد. پس هنگامی که استحمام میکنید خود را بپوشانید.» (سنن ابی داوود، ج 4، ص 70، ح 4014)
ناهنجاری دیگر در موضوع پوشش مربوط به لباس بدننمای زنان است. در روایات که هم اهل سنت و هم شیعه نقل کردهاند پیامبر مردانی را که خواسته همسرانشان در مورد پوشش لباس بدننما را برآورده میکنند سرزنش میکند: «هرکس همسر خود را اطاعت کند خداوند او را به صورت به آتش میافکند. پرسیده شد که چه اطاعتی؟ فرمود: ... درخواست لباس بدننما کند و او اجابت کند.» (کلینی، ج 5، ص 517، ح 3)
در گزارش دیگری تأکید پیامبر بر نمایان نشدن حجم اندام زن است. در مسند احمد نقلشده است که پیامبر پارچه سفید نازکی که برایش هدیه آورده بودند را به اسامه میبخشد. اسامه نیز پارچه را به همسر خود میدهد. پیامبر که از این بخشش باخبر میشود به اسامه تأکید میکند که به همسرش بگوید زیر آن لباس دیگری بپوشد که اندام او را بپوشاند. انتهای این روایت اینگونه آمده است: «مُرْهَا فَلْتَجْعَلْ تحتها غِلاَلَةً إِنِّی أَخَافُ أَنْتَصِفَ حَجْمَ عِظَامِهَا». (احمد بن حنبل، ج 5، ص 205) غلاله لباسزیری بوده است که هم مرد و هم زن گهگاه زیر لباس رویی خود میپوشیدهاند. (ابن منظور، ج 11، ص 502).
سفارش دیگر پیامبر در بحث پوشش تأکید بر پوشش دخترانی است که تازه به بلوغ میرسند. در مسند احمد در روایتی عایشه نقل میکند که یکبار که پیامبر وارد خانه من شد، نزد من دختری بود. پیامبر ازار خود را به من داد و دستور داد که آن را دونیم کنم؛ نیمی را به این دختر و نیمی را به دختری که نزد امسلمه است بدهم؛ چراکه هر دو به بلوغ رسیدهاند. (احمد بن حنبل، ج 6، 96) عایشه در روایت دیگری نیز ماجرایی شبیه به این نقل میکند. روزی که دختر برادر عایشه در نزد عایشه بود پیامبر داخل میشود، ولی روی خود را برمیگرداند. عایشه میگوید: که دختر برادر من است. پیامبر میفرماید: هنگامیکه زن به بلوغ میرسد جایز نیست از او جز صورت و کف دست نمایان باشد (طبری، ج 18، ص 93)
مسئله دیگری که در سفارشهای پیامبر درباره پوشش دیده میشود، امری اخلاقی است. در بین مردان و زنان عرب بلند کردن دامن لباس نشانه پایگاه اجتماعی بالاتر بوده است. مردمان جاهلی از همین رو با پوشیدن جامههایی با دامن بلند به یکدیگر فخرفروشی میکردند. پیامبر با واکنش شدید در مقابل چنین عملی به اصحاب خود دستور میداد که ازار خود را تا نصف ساق و حداکثر تا بالای قوزک پا قرار دهند. در مورد زنان این مقدار بهاندازهای بود که ساق زنان نمایان نباشد. در صحیح مسلم از ابن عمر نقلشده است که: «با گوش خودم شنیدم که پیامبر فرمود هرکس ازار خود را بلند کند و هدفش از این کار فخر فروشی باشد خداوند روز قیامت به او نظر نمیکند.» (مسلم بن حجاج، ج 6، ص 147)
جدای از این سفارشها، دستورات دیگری نیز در بحث پوشش از پیامبر رسیده است. قرآن در آیه 59 سوره احزاب در مورد جلباب سفارشی به زنان مینماید. در روایتی که هم در صحیح مسلم و هم در صحیح بخاری از امعطیه نقلشده است پیامبر بر پوشیدن جلباب هنگام خروج از خانه تأکید کردهاند. امعطیه نقل میکند: از پیامبر پرسیدم که اگر کسی از ما جلباب نداشته باشد، میتواند بیرون رود؟ پیامبر در پاسخ میفرماید: خواهرش از جلبابش او را بپوشاند. (بخاری، ج 1، ص 202، ح 313 و مسلم بن حجاج، ج 3، ص 20، ح 2093)
بررسی روایات پیامبر در مورد پوشش نشان میدهد که کمتر سفارشی نسبت به پوشاندن مو و اندام زنان از سوی پیامبر بیانشده است. عدم سفارش پیامبر در این مورد به دلیل نبود معضل بدحجابی در آن زمان بوده است. آن زمان لباسها بهاندازه کافی بلند بوده که دستها و پاها را بهطور کامل بپوشاند. همچنین عادت زنان عرب پیش از اسلام به پوشاندن سر بوده است. برای اثبات این مسئله شواهدی میتوان ارائه کرد.
دقت در الفاظی که قرآن برای پوشش بهکاربرده است، نشان میدهد که زنان لباس جداگانهای برای پوشش سر و اندام خود داشتهاند. در آیه 31 سوره نور قرآن از «خمرهن» تعبیر میکند: «وَلْیضْرِبْنَ بِخُمُرِهِنَّ عَلَی جُیوبِهِنَّ». همچنین در آیه 59 سوره احزاب نیز تعبیر قرآن «جلابیبهن» است: «یدْنِینَ عَلَیهِنَّ مِنْ جَلاَبِیبِهِنَّ». اضافه خمر و جلابیب به ضمیر در این دو تعبیر نشان میدهد که خمار و جلباب لباس معهود و رایج زنان بوده است.
در روایتی که در شأن نزول آیه 24 سوره نور واردشده است، نیز زنان مدینه در دوران پیامبر پوشش سر داشتهاند با این تفاوت که پوشش سر آنها تنها پشت گوشت را در برمیگرفت و قسمت گردن و بالای سینه نمایان بود: «کان النساء یتقنَّعن خلف آذانهنَّ»(کلینی، ج 5، ص 521، ح 5).
اشعار جاهلی نیز نشاندهنده استفاده رایج زنان از خمار و جلباب است. جَنوب خواهر عمر ذی الکلب در رثای برادر خود میسراید:
تَمشی النُسورُ إلیه و هی لاهیة مشی العذاری عَلَیهِنّ الجَلابیبُ
(ابن منظور، ج 1، ص 272)
درید بن الصمه در توصیف زنی به حیا میگوید که خمار این زن هیچگاه نمیافتد و خلخالش نمایان نمیشود:
مِنَ الخَفِرات لاسقوطَ خمارُها اذا بَرِزت و لاخروج المُقید
(بقاعی، ص 45)
در اشعار جاهلی لباسهای متعدد دیگری نیز بهکاررفته است که حکایت از پوشش زنان در دوران جاهلی دارد (ر.ک: الجبوری، 1989).
همچنین همانگونه که از روایات ناهی از جامه بلند استفاده میشود، زنان پیش از اسلام نیز متعهد به پوشش اندام بودهاند. در روایتی از این دسته امسلمه از پیامبر در خصوص حد دامن زنان که به فخرفروشی نینجامد میپرسد. حضرت در جواب میفرماید که از پایین لباس خود تنها بهاندازه یک وجب برای دامن رها کنند. امسلمه اشکال میکند که با یک وجب ساق پا نمایان میگردد. پیامبر در جواب میفرماید که در این صورت تنها بهاندازه یک ذراع اضافه کنند (احمد بن حنبل، ج 6، ص 75) در این روایت ضرورت پوشیده بودن ساق پا برای امسلمه روشن است و نگرانی او این است که ساق پای زنان در صورت بلند نبودن دامن نمایان شود. باید توجه داشت که اگر طرف مقابل آن؛ یعنی پوشیده نبودن ساق پا برای زنان عادی و رایج بود، چنین سؤالی از سوی امسلمه ناموجه به نظر میرسد.
التزام زنان به پوشش سر را میتوان از نذری که زنی در دوران پیامبر نموده بود، نیز بهدست آورد. این زن نذر میکند که پیاده و بدون خمار راهی سفر حج شود. هنگامیکه خواهر این زن نظر پیامبر را درباره نذر او جویا میشود، حضرت در پاسخ میفرماید: «سختی کشیدن خواهر تو به درد خدا نمیخورد. به خواهرت دستور بده که خمار بر سر کند، سواره رود و سه روز روزه بگیرد.» (احمد بن حنبل، ج 4، ص 145)
باوجود نابسامانیهای متعدد در مسئله پوشش در بین عرب جاهلی، پیامبر (صلیالله علیه و آله) تلاش بسیاری در تصحیح این فرهنگ نمودند. سفارشهای پیامبر درباره ممنوعیت طواف برهنه، حرمت برهنگی مردان در فضای عمومی، تأکید بر پوشش دختران تازهبالغ شده و پرهیز از فخرفروشی در پوشیدن لباسها، تلاشی برای تصحیح فرهنگ جاهلی است. چنانچه پیشتر نیز بیان شد زنان از پوشش نسبتاً کاملی در دوران جاهلیت برخوردار بودند ازاینرو قرآن و پیامبر در این زمینه تنها به تکمیل این پوشش نظر داشته و کمتر به اصل پوشش پرداختهاند.
منابع
ابن منظور، محمد بن مکرم (1414) لسان العرب، بیروت: دارالفکر.
ابو داوود، سلیمان بن اشعث (1410) سنن ابی داوود، بیروت: دار الکتاب العربی.
بخاری، محمد بن اسماعیل (1407 ق) صحیح البخاری، بیروت: دار ابن کثیر.
البقاعی، محمد خیر (1981) دیوان درید بن الصمة، دمشق: دارقتیبة.
الترمذی، محمد بن عیسی (1428) الجامع الصحیح، بیروت: دارالفکر.
الجبوری، یحیی (1989) الملابس العربیة فی الشعر الجاهلی، بیروت: دارالعرب الاسلامی.
الطبری، محمد بن جریر (1415) جامع البیان، بیروت: دار الفکر.
کلینی، محمد بن یعقوب (1407 ق) الکافی، دار الکتب الإسلامیة.
محمد بن حنبل، مسند احمد، القاهرة: مؤسسة قرطبة.
مسلم بن حجاج (1398) صحیح مسلم، بیروت: دار الآفاق الجدیدة.