چکیده
خداوند نعمت لباس و پوشاک را به بشر ارزانی داشت و میل به پوشش را در فطرت او به ودیعه گذاشت؛ بنابراین در طول قرون و اعصار گوناگون پوشیدگی بشر در میان جوامع مختلف بهجز در موارد معدودی بهخوبی نمایان است.
در جهان معاصر، قانون حجاب نادیده گرفتهشده است و خودآرایی برای زن ارزش و حجاب، علامت عقبماندگی و ارتجاع گردیده است. کشورهای اسلامی نیز تحت تأثیر تبلیغات دشمنان قرارگرفتهاند و حجاب و بیبندوباری را آزادی نام نهادهاند.
ولی در ایران در جریان انقلاب اسلامی، انقلاب حجاب، تحت عنوان بازگشت به اصل موردتوجه قرار گرفت. در کشورهای آمریکایی و اروپایی همچون فرانسه حجاب بهصورت یک مسئله بحرانزا برای این کشورها درآمده است و حجاب در میان زنان تحصیلکرده و موفق این کشورها و کشورهای دیگر به چشم میخورد. هرچند بیگانگان در کشورهای اسلامی و ازجمله ایران از طرق مختلف سعی در ایجاد فساد و بیبندوباری و از بین بردن حجاب اسلامی دارند و تا حدودی نیز موفق بودهاند.
این مقاله با هدف بررسی عوامل مختلفی که باعث ضعف پوشش گردیدهاند اعم از عوامل درونی و بیرونی که عواملی همچون عوامل اقتصادی، سیاسی، فرهنگی، اجتماعی و... را دربرمی گیرد و ارائه راهکارهای لازم با تکیهبر آیات و روایات تدوین گردید.
کلیدواژهها: زینت، حجاب، جلباب، مد، حیا، تبرج.
______________________________
مقدمه
حجاب واژهای است عربی با معانی متعدد مانند پوشش، وسیله پوشیدن، حائل و...
استاد مطهّری در ذیل عنوان واژه حجاب آوردهاند: «کلمه حجاب هم به معنی پوشیدن است و هم به معنی پرده و حاجب، بیشتر استعمالش به معنی پرده است.
این کلمه ازآنجهت مفهوم پوشش میدهد که پرده، وسیله پوشش است و شاید بتوان گفت که بهحسب اصل لغت هر پوششی حجاب نیست؛ آن پوشش حجاب نامیده میشود که از طریق پشت پرده واقعشدن صورت گیرد.»
در ادامه میفرماید: «استعمال کلمه حجاب در مورد پوشش زن یک اصطلاح نسبتاً جدید است. در قدیم و مخصوصاً در اصطلاح فقها، کلمه ستر که به معنی پوشش است بهکاررفته است. فقها چه در کتاب الصلوة و چه در کتاب النکاح که متعرض این مطلب شدهاند، کلمه «ستر»، را بهکاربردهاند نه کلمه حجاب را. بهتر این بود که این کلمه عوض نمیشد و ما همیشه همان کلمه پوشش را به کار میبردیم؛ زیرا چنانکه گفتیم معنی شایع لغت حجاب، پرده است و اگر در مورد پوشش بهکاربرده میشود، به اعتبار پشت پرده واقعشدن زن است و همین امر موجب شده که عدّه زیادی گمان کنند که اسلام خواسته است زن همیشه پشت پرده و در خانه محبوس باشد و بیرون نرود.»
ازآنچه گفته شد میتوان نتیجه گرفت که حجاب گرچه در لغت اغلب به معنای پرده و حائل به کار میرفته است، اما امروزه بهویژه در اصطلاح، فقط به معنای پوشش مخصوص زنان به کار میرود و لذا در کلمات فقها و مفسّرین متأخر و نویسندگان معاصر بهجای کلمه «ستر» یا «پوشش» از این واژه استفاده میگردد و به معنای پرده به کار نمیرود.
موضوع حجاب در چهارچوب بحث دفاع از حقوق زن، سالهاست مطرح گردیده است و آثار زیادی در این زمینه به رشته تحریر درآمدهاست؛ ولی نکتهای که شایانذکر است اینکه تحقیقاتی که تاکنون بهعملآمده عموماً جنبه فقهی و تفسیری داشته و به جنبههای اجتماعی حجاب زنان توجه نشده است و مطالب آنها چندان ناظر به ریز مسائل و معضلات پوشش در جامعه کنونی نیست و لذا این بهعنوان یکی از مهمترین اهداف تدوین این مقاله بوده است.
عوامل درونی
در این قسمت به برخی عوامل درونی و روانی که باعث بدحجابی و جلوه گری زنان میشود، اشاره میگردد و راهکارهایی برای درمان آن داده میشود.
1. اشتیاق به پسندیدگی و تحسینبرانگیزی
یکی از نیرومندترین محرکهای زندگی زن تمایل به برانگیختن احساسات دیگران و موردپذیرش قرار گرفتن از جانب آنهاست. برخی از مردان تمایل را نشان علاقه و عشق زن به خودشان میپندارند، حالآنکه گاهی چنین نیست؛ زیرا زن به علت اشتیاقی که بر توجه دارد، خردهگیریهای دیگران را نیز چون نشانه توجه به اوست، دوست دارد و حس توجه برانگیزی او بدینوسیله ارضا میگردد (غلامی، 1381، ص 65).
در حقیقت اغلب مردها پیش از آنکه به امتیازاتی مانند داشتن فکر و عقل سالم توجه کنند، مجذوب زیبایی ظاهری زن میشوند؛ درواقع این احساس جزو سرشت زن است و زنان پاک نیز از آن گریزی ندارند ولی فردی که دارای اعتقادات درست دینی نیست، این هدیه خدایی عالمی برای انحراف و لغزش او میگردد و بهجای اینکه برای همسر باشد، برای مردان بیگانه جلوه گری میکند و در حضور همسر، خود را از او میپوشاند که بر اساس روایات بدترین زنان اینها معرفیشدهاند و لذا زنان باید از هرگونه خودنمایی برای نامحرم بپرهیزند.
برای هدفدار کردن این تمایل ذاتی و جلوگیری از آثار زیانبار آن باید به نکاتی توجه داشت:
الف. زمانی که دختران با آموزههای دینی تربیت نشوند، به جلوه گری و تحسینبرانگیزی تمایل زیادی دارند؛ بهگونهای که این تمایل ممکن است تا مرز جنون نیز بکشد و محیط خانه و مجالس خانوادگی را برای ارضای این نیاز کافی ندانند و هر عامل بازدارنده ازجمله حجاب را عامل ناکامی خود بدانند؛ درحالیکه قرآن و روایت زن را از هرگونه خودنمایی و دلفریبی برای نامحرم نهی کرده است و آن را تبرج نامیده است.
لذا مربیان و والدین باید به او تفهیم کنند که این اقدامات نهتنها به او آرامش نمیدهد بلکه با توجه به اینکه میل به خودنمای در زنان بیشتر است، اگر درست کنترل نشود، تمایل او را برای جلب نظر بیگانگان بیشتر میکند و او را به ابتذال و انحراف میکشاند.
ب. اگر خداوند میل به دلربایی را در زن قرار داده است، شرم و حیا و پاکی را نیز در حد بالا به او ارزانی بخشیده است تا او از این تمایل سرکش در جهت حمایت همسر و حفظ او از گناه بکوشد (همان، ص 67)؛ چنانکه رسول خدا فرموده است: «الحیاء عشرة اجزاء، فتسعة فی النساء و واحد فی الرجال» (متقی هندی، 1405 ق، ج 3، ص 121): حیا ده قسمت دارد، نه جزء آن در زنان و یکی در مردان است.
ج. به خواستهها و استعدادهای زنان و دختران توجه شود تا برای ارضای تمایلات خود درصدد جلبتوجه بیگانگان برنیایند. علاوه بر این، تنها زیباییهای ظاهری نیست که فرد را آرام و او را ارضا میکند، بلکه نیروهای شگفت باطنی افراد میتواند همه را دچار حیرت کند (غلامی، 1381، ص 68). در روایتی از امام عسکری (علیهالسلام) آمده است که: «حُسن الصورة جمال ظاهر و حسن العقل جمال باطن» (مجلسی، 1403، ج 1، ص 97): زیبایی صورت، جمال ظاهری انسان است و زیبایی عقل و فکر، جمال باطنی اوست. بدین ترتیب جمالی که شایسته بشر است جمال علم و اخلاق و زیبایی صفات حمیده و سجایای انسانی است.
در حدیث دیگری حضرت امیر (علیهالسلام) میفرمایند: «العلمُ جمالٌ لا یُخْفی وَ نَسَبٌ لا یُجْفی» (هریسی، [بیتا]، ص 54): زیورِ دانش برای انسان جمالی است که پوشانده نمیشود و نسبی است که مورد جفا قرار نمیگیرد.
2. بازتاب فشارهای روانی یا نمودی از عقده حقارت
روان شناسان یکی از مهمترین نیازهای انسان را «ابراز خود» دانستهاند. آنان فشارهای روانی و اجتماعی و برآورده نشدن خواستههای فردی را موجب ایجاد عقدههای روانی مخصوصاً عقده حقارت در ضمیر ناخودآگاه فرد معرفی کردهاند و لذا این امیال ارضا نشده در انتخاب پوشاک، طرز برخورد و سخنان فرد نمود پیدا میکند (محمدی آشنایی، 1373، ص 178).
در روایتی بزرگترین بلا را فقر روحی دانستهاند و درواقع همین امر است که باعث میشود فرد احساس حقارت کند و محتاج بیرون از خود گردد و آن روایت اینگونه است «لا فقر کفقر القلب و لا غنی کغنی النفس» (محمدی ریشهری، 1404 ق، ج 7، ص 510): هیچ فقری مانند فقر قلب نیست و هیچ ثروتی مانند ثروت روح نیست.
روان شناسان میگویند «زنان و مردانی که در تعویض لباس و انتخاب رنگهای متنوّع مبالغه و وسواس دارند جز جبران یک نقیصه ذاتی کار دیگری نمیکنند. افراط در لباس پوشیدن هم نظیر افراط در حرف زدن نوعی مبالغه و زیادهروی است.
زیادهروی همشکل منحرف و «پی گم کرده ای» از حس حقارت است. زنی که موردتوجه مردان نباشد میکوشد تا با پوشیدن لباسها و زینتهای مختلف نازیبایی خود را جبران کند و احیاناً توجه دیگران را از نقایص صوری خویش منحرف سازد (کی نیا، 1360، ج 2، ص 940).
3. آشنا شدن با دنیای اسرارآمیز مردان
مشاهدات، گویای این است که برخی از خانوادهها که اصول اخلاقی و ضوابط اخلاقی اجتماعی را بهدرستی به فرزندان مخصوصاً دختران نیاموختهاند، نامحرم در نظر آنها واژهای ترسناک است و برای کسی که او را بدون هیچ توجیه منطقی از مرد دورنگه داشتهاند، یک راه شناخت دنیای مردان روی آوردن به اوست تا از روحیات و خصوصیات او آگاهی یابد. کم پوشیدگی و نیمه برهنگی برای برخی راهی است برای ورود به دنیای اسرارآمیز جنس مخالف؛ زیرا در این صورت متانت مرد تحت تأثیر هوای نفس قرارگرفته است و نقاط ضعف او را به زن میشناساند (غلامی، 1381، ص 88) که به قول حضرت علی (علیهالسلام): «من غلب هواه عقله افتضح» (هریسی، [بیتا]، ص 650): آنکس که تمایلات نفسانی بر عقلش غالب شود رسوا میشود.
پس لازم است بهجای اینکه دختران را از مردان و پسران بهطور افراطی دورنگه داریم، نکاتی را در نظر داشته باشیم:
1. زمانی که موضوع یا خاطرهای بیان میگردد، باید واقعیت برای فرزندان گفته شود و هرگز سعی نشود برای ایجاد ترس بیشتر، واقعه را تحریف نمود.
2. در تعلیم اصول و معارف دین باید بر طبق آنچه دین خواسته، عمل نمود و نخواهیم پرهیزگارتر از آن چیزی باشیم که خدا خواسته است؛ لذا همانگونه که رفتارهای ممنوع برای آنها بیان میشود باید آنچه حلال است نیز گفته شوند و آزاد باشند که البته این آزادی باید همراه با کنترل و نظارت باشد (همان، ص 90).
چنانکه حضرت فاطمه و حضرت زینب (علیهاالسلام) که مظهر عفاف و حجاب بودند، درجایی که لازم بود چنان شیوا و باصلابت سخن میگفتند که کمتر مردی میتوانست چنان سخن بگوید. در روایتی آمده است: «و لم ارواللّه خَفَره قط انطق منها» (مجلسی، 1403 ق، ج 45، ص 108): به خدا سوگند هرگز زن با آزرمی را ندیدم که از زینب (علیهاالسلام) شیواتر سخن بگوید.
3. در دوره نوجوانی و جوانی باید پیرامون شناخت طبیعت زن و مرد با فرزندان گفتگو کرد تا قبل از آنکه از طریق رفتارهای انحرافی بخواهند با دنیای آنها آشنا شوند ما همان اطلاعات را به آنها بدهیم نه اینکه به سبب هراس، در امر آموزش و راهنمایی آنها کوتاهی کنیم (غلامی، 1381، ص 91).
بدین ترتیب اگر جوانان معرفت و علم لازم را پیدا کنند، کمتر بهسوی فساد و رفتارهای انحرافی کشیده میشوند. پیامبر اکرم (صلیالله علیه و آله) میفرماید: «من عمل علی غیر علم کان ما یفسد اکثر مما یصلح» (ابن شعبه جرانی، 1363، ص 46): کسی که کارش بر پایه علم و معرفت استوار نباشد، زیان و فساد عملش بیشتر از خیر و مصلحت است.
4. ضعف حیا
بیحجابی از مصادیق بارز بیحیایی است که از ضعف ایمان سرچشمه میگیرد. امام صادق (علیهالسلام) فرموده است: «لا ایمان لا حیاء له» (کلینی، 1413 ق، ج 2، ص 112): ایمان ندارد کسی که حیا ندارد.
حضرت علی (علیهالسلام) نیز میفرماید: «ما المجاهد الشهید فی سبیل الله باعظم اجرا ممن قدر فعفف، لکاد العفیف أن یکون ملکا من الملائکه» (فیض الاسلام، 1303، ح 466) اجر و پاداش جهاد کنندهای که در راه خدا کشته شود، بیشتر نیست از کسی که [بر حرام و ناشایسته] توانایی داشته باشد و عفت و پاکدامنی به کاربرد، نزدیک است شخص پاکدامن فرشتهای از فرشتگان شود.
پوشش و حیا تفکیکناپذیرند و تا جلوهای از حیا در زنی باشد، پوشش او با جدیت مراعات میشود. زنان باحیا کسانی هستند که با پوشش کامل خود از به نمایش گذاشتن زینتهای خود شرم دارند. زنانی که اسرار و زیباییهای جسمانی خود را به نمایش میگذارند، پرده بین خود و خدا را دریدهاند. بدحجابی از آفات پاکدامنی بهحساب میآید و عفیف بودن زن بدحجاب بیمعنا است (اکبری، 1380، ص 122).
در حقیقتبین حجاب و پوشش ظاهری و عفت و بازداری باطنی انسان، تأثیر و تأثر متقابل است؛ بدین ترتیب هر چه پوشش ظاهری بیشتر باشد، در تقویت روحیه درونی تأثیر بیشتری دارد و بالعکس.
قرآن مجید به شکل ظریفی به این تأثیر و تأثر اشاره فرموده است. نخست به زنان سالمند اجازه میدهد که بدون قصد تبرج و خودنمایی لباسهای رویی خود مانند چادر را بردارند، ولی میگوید: اگر عفت بورزند؛ یعنی حتی لباسهایی مثل چادر و مانند آن را برندارند بهتر است (مهدی زاده، 1381، ص 24). «وَالْقَوَاعِدُ مِنَ النِّسَاء اللَّاتِی لَا یَرْجُونَ نِکَاحًا فَلَیْسَ عَلَیْهِنَّ جُنَاحٌ أَن یَضَعْنَ ثِیَابَهُنَّ غَیْرَ مُتَبَرِّجَاتٍ بِزِینَةٍ وَأَن یَسْتَعْفِفْنَ خَیْرٌ لَّهُنَّ وَاللَّهُ سَمِیعٌ عَلِیمٌ» (نور: 60) و بر زنان ازکارافتاده ای که امید زناشویی ندارند گناهی نیست که پوشش خود را کنار نهند [به شرطی که] زینتی را آشکار نکنند و عفت ورزیدن برای آنها بهتر است و خدا شنوای داناست.
اینکه «ثیاب» در آیه شریفه به چادر معنا شد به دلیل روایات متعددی است که آن را به جلباب تفسیر کردهاند. برای آشنایی با روایاتی که ثیاب را به جلباب تفسیر کردهاند. (ر. ک: حر عاملی، [بیتا]، ج 20، باب القواعد من النساء.)
هرچند حجاب و پوشش ظاهری، لزوماً به معنای برخورداری از همه مراتب عفاف نیست، ولی عفاف بدون رعایت پوشش ظاهری نیز قابلتصور نیست.
در آیاتی از قرآن ازجمله آیه زیر، حیا و عفت دختران شعیب را در روابط اجتماعی و مشی و مرام آنها را بازگفته است که آیه به این صورت است: «وَلَمَّا وَرَدَ مَاء مَدْیَنَ وَجَدَ عَلَیْهِ أُمَّةً مِّنَ النَّاسِ یَسْقُونَ وَوَجَدَ مِن دُونِهِمُ امْرَأتَیْنِ تَذُودَانِ قَالَ مَا خَطْبُکُمَا قَالَتَا لَا نَسْقِی حَتَّی یُصْدِرَ الرِّعَاء وَأَبُونَا شَیْخٌ کَبِیرٌ» (قصص: 23): و چون به آب مدین رسید، گروهی از مردم را بر آن یافت که [دام های خود را] آب میدادند و پشت سرشان دو زن را یافت که [گوسفندان خود را] دور میکردند. [موسی] گفت: «منظورتان [از این کارها] چیست؟» گفتند: «[ما به گوسفندان خود] آب نمی دهیم تا شبانان [همگی گوسفندان شان را] برگردانند و پدر ما پیری سالخورده است».
از این آیه معلوم میشود که دختران در عین اشتغال به کار و فعالیت و حضور درصحنه فعالیتهای اجتماعی حیا و عفت را پاس میدارند و نیز همین دختران مشی و مرامی پرواوار داشتند: «فَجَاءتْهُ إِحْدَاهُمَا تَمْشِی عَلَی اسْتِحْیَاء...» (قصص: 25): پس یکی از آن دو زن درحالیکه به آزرم گام برمیداشت نزد وی آمد.
بدین ترتیب خانوادهها باید دختربچهها را قبل از اینکه به سن تکلیف برسند، با پوشش دینی آشنا کنند و درواقع قبل از اینکه جلوه گریهای آنها آغاز شود باید با حجاب انس بگیرند و اگر این امر با آگاهی و اعتقاد درونی انجام گیرد، فرد را در مقابل فساد و گناه حفظ میکند و حیا و عفت را به اوج میرساند که: «الحیاء قرین العفاف» (هریسی، [بیتا]، ج 1، ص 22): شرم و پاکدامنی دوشادوش هماند.
5. هوسرانی
با توجه به اینکه انسان از قوه شهوت برخوردار است، همواره ندای درخواستها در آسمان روحش طنینانداز است و اگر بدون در نظر گرفتن ضوابط اخلاقی و دینی به آن پاسخ دهد، او را به انسانی هوسران تبدیل میکند و از دشمن خدا اطاعت نموده است (اکبری، 1380، ص 110).
امام جواد (علیهالسلام) میفرماید: «من اطاع هواه اعطی عدوه مناهُ» (قمی، [بیتا]، ج 2، ص 728): هر کس از هوای نفس خود پیروی کند با این کار آرزوهای دشمن خویش را برآورده کرده است.
بنابراین، پیروزی بر هوای نفس کاری بسیار مهم و سخت است؛ چنانکه حضرت سلیمان (علیهالسلام) میفرماید: «انّ الغالب لهواه اشد من الذی یفتح المدینه وحده» (مالکی، [بیتا]، ج 1، ص 160): کسی که بر هوای نفسش پیروز شود، سرسختتر از آنکسی است که شهری را بهتنهایی فتح کند.
گروهی از زنان و مردان به دنبال مدلهای متنوع لباس برای خودنمایی و شیک شدن هستند و آنها با این اقدامات از فطرت و دین خدا فاصله گرفتهاند و خود را اسیر نفس اماره و وسوسههای شیطانی نمودهاند و تنها راه نجات آنها بازگشت به دین است.
6. ضعف ایمان
یکی از مهمترین عواملی که باعث فساد و بدحجابی میشود، ضعف ایمان و معنویت است و کسی که مؤمن و معتقد به خدا باشد، این ایمان و اعتقاد همچون پناهگاهی است که او را از افتادن در گناهان حفظ میکند و به بهشت رهنمون میسازد؛ چنانکه خداوند میفرماید: «وَأَمَّا مَنْ خَافَ مَقَامَ رَبِّهِ وَنَهَی النَّفْسَ عَنِ الْهَوَی؛ فَإِنَّ الْجَنَّةَ هِیَ الْمَأْوَی» (نازعات: 4041): و اما کسی که از ایستادن در برابر پروردگارش هراسید و نفس خود را از هوس بازداشت، جایگاه او همان بهشت است.
حضرت علی (علیهالسلام) میفرماید: «اعلموا، عبادالله أن التقوی دار حصن عزیز، و الفجورَ دار حصن ذلیل، لا یمنع اهلی، و لا یحرز من لَجَأ الیه، ألا و بالّقوی تُقطع حُمه الخطایا» (فیض الاسلام، 1303، ص 494، خطبه 156): بندگان خدا بدانید که تقوا و پرهیزگاری سرای حصاردار ارجمندی است و گناهان سرای حصاردار خوار که ساکن خود را (از بلا و سختی) نگاه نمیدارد و هر که به آن پناه برد حفظش نمیکند. آگاه باشید به سبب پرهیزگاری نیش زهردار گناهان دور میشود.
7. عدم آگاهی و ناآشنایی با احکام پوشش و لباس
چنانکه مشاهده میشود، یکی دیگر از علل بروز پدیده بیحجابی و بدحجابی ناآشنایی برخی از خانوادههای مسلمان با احکام و حدود پوشش اسلامی، اهمیت و ضرورت حجاب و مفاسد بیحجابی است که این ناآشنایی و جهل نسبت به این مسائل از ضعف ایمان ناشی میشود.
در روایتی از حضرت علی (علیهالسلام) آمده است: «الجهل أصل کلِّ شر» (هریسی، [بیتا]، ج 1، ص 29): جهل ریشه هر شری است؛ و همین عامل باعث شده که برخی از خانوادهها مرز دقیق بین محرم و نامحرم را نمیشناسند و در ارتباطات خانوادگی با سر و روی برهنه در کنار هم به گفتگو و شوخی و خنده و... میپردازند و بسیاری از زنان مسلمان دیده میشوند که با لباس آستینکوتاه در زیر چادر و یا بدون روسری برای خرید بیرون میروند. بیتردید اگر این دسته از افراد به مسائل مربوط آگاهی لازم را پیدا کنند، درصدد اصلاح برمیآیند.
ولی بعضی اهمیت و ضرورت مسئله پوشش و عواقب سوء بیحجابی را سرسری و غیر مهم میپندارند و در رعایت آن دقت کافی ندارند؛ درحالیکه نمیدانند مواجهه با چهره آرایشکرده و یا پوشش محرک ممکن است جوانی پاک را به انحراف بکشاند (هدایت خواه، 1375، ص 163).