چکیده: این مقاله ضمن بیان معنا و مفهوم عفت و امنیت و نیز تبیین تأثیر پاکدامنی بر امنیت روانی فرد از دیدگاه روانشناسان غربی، به تشریح ارتباطِ اغتشاشِ حریمهای جنسیتی و اختلال امنیت روانی فرد و جامعه و همچنین پیامدهای این مسئله میپردازد.
ازجمله پیامدهای منفی بیعفتی در جوامع، احساس بیهویتی، گرایش به نهیلیسم و پوزیتویسم، اضطراب درونی، بلوغ زودرس نوجوانان، خشونتهای جنسی، بالا رفتن میزان طلاق، غفلت از یاد خدا و نزول بلاهای آسمانی است. در مقابل، افزایش اطمینان مرد به زن، جلوگیری از انحرافِ مرد و افزایش محبت در کانون خانواده از پیامدهای مثبتِ پاکدامنی زن به شمار میروند.
کلمههای کلیدی:
• زن • عفاف • امنیت • مرد • جامعه • پیامد • فرد
*****************************
مقدمه
امنیت فردی و اجتماعی در جوامع غربی و شرقی و دینی و غیردینی به میزانِ قابلتوجهی مرهون پاکدامنی زن است. همانگونه که هویت ارزشی عفاف و حجاب در یک جامعه میتواند زمینهساز سلامت فردی و اجتماعی آن جامعه شود، بیهویتی در این مسئله پیامدها و آثار مخرّب فراوانی به دنبال دارد که ایجاد اختلال در شخصیت فردی یا اجتماعی مردان در گستره وسیعی از ساحتِ وجودی آنان ازجمله آنها به شمار میرود. پردازش به این مسئله هرچند دارای سابقه تحقیقی و تدوینی است، اما به لحاظِ اهمیت این موضوع و ضرورت ترویجِ آن، مقاله حاضر با قلم و نگارش دیگر و با تأکید بر نظرگاههای روانشناسان غربی، به آن میپردازد.
مفهوم شناسی
الف. عفت
واژه «پاکدامنی» به معنای پاکی، عفت و عفاف است (معین، 1379، ج 1، ص 669) و کنایه از آدم نجیب و پارساست (عمید، 1362، ج 1، ص 502). شخص پاکدامن به کسی اطلاق میشود که عفیف و پاکجامه و خشکدامن باشد (معین، 1379، ج 1، ص 669). در مفردات راغب واژه «عفت» اینطور معنا شده است: «العفة حصول حالة للنفس تمتنع بها عن غلبة الشهوة» (راغب اصفهانی، [بیتا]، ج 2، ص 618): عفت یکی از حالاتی است برای نفس و جان آدمی که بهوسیله آن از غلبه و تسلط شهوت جلوگیری میشود.
واژه «عفت» در احادیثی که از اهلبیت (علیهمالسلام) به ما رسیده است، زیاد به چشم میخورد. از نگاه معصومان (علیهمالسلام) عفت جنبههای گوناگونی دارد. آنها عفت را علاوه بر «فرج»، به عفت زبان، چشم، لب، اندیشه و فکر نیز تعمیم دادهاند. از دیدگاه آنان، شخص عفیف کسی است که آثار عفت و پاکدامنی در اعضا و جوارح، رفتار و کردار و خلاصه در تمام شئون زندگیاش حکمفرما باشد (جمعی از دوشیزگان و بانوان، 1356، ص 142).
امام باقر (علیهالسلام) فرمودند: «هیچ بندگی و عبادتی در پیشگاه الهی با فضیلت تر از پاکدامنی شکم و فرج نیست» (کلینی، [بیتا]، ج 3، ص 126).
امام صادق (علیهالسلام) نیز از امیرالمؤمنین (علیهالسلام) روایت کردند: «بهترین عبادت عفّت است» (همان، ص 125).
بنابراین، عفت و پاکدامنی نیرویی است که انسان را قادر میسازد تا در برابر گناهان و خطاها، خویشتندار باشد و با ارادهای قوی و راسخ بهسوی رشد و تعالی و پاکی روح و روان و درنهایت، رضایت حقتعالی گام بردارد.
ب. امنیت
واژه «امنیت» به معنای ایمن شدن، در امان بودن (معین، 1379، ج 1، ص 354)، بیترسی، آرامش و آسودگی است (عمید، 1362، ج 1، ص 275) و وقتی با واژه «روان» همراه گردد، به معنای آسودگی و آرامش روح و روان بهکاربرده میشود، بهگونهای که شخص ازنظر روحی و روانی در وضعیت آرام و بدون هیچ ترس و بیم و اضطرابی قرار میگیرد و در برابر نافرجامیهای شخصی، خانوادگی، محیطی و اجتماعی و اقتصادی، مانند سلامت و معاش زندگی، دارای اطمینان خاطر میباشد (شایان مهر، 1377، ج 1، ص 83).
فردی که دارای امنیت روانی است، هیچگونه ترس و اضطراب و هراسی در او راه ندارد و این حالت سبب میشود همواره در سختیها و مشکلات زندگی ثابتقدم و با اعتمادبهنفس و آرامش کافی به زندگی ادامه دهد (سلطانی، 1364، ج 1 و 2، صص 19 و 198).
به دیگر سخن، امنیت روانی به معنای احساس آرامش درونی در ارتباط با دیگران است و هنگامیکه فرد این احساس را در خود نبیند، دچار اضطراب و بیم و هراس میشود، به حدی که گاهی در خانه نیز احساس امنیت نمیکند و نسبت به خود هم دچار عدم ایمنی میشود (بینام، 1373، ص 73 ـ 74).
امینت ـ چه در بعد فردی و چه در بعد اجتماعی ـ در متون دینی ما نیز موردتوجه قرارگرفته است. قرآن کریم آن را یکی از دستاوردها و بهنوعی ارمغان تشکیل حکومت دینی و الهی به شمار آورده است و به تمامی مؤمنان و مظلومان و ستمدیدگان، برخورداری از آن را با ظهور منجی در آخرالزمان نوید داده است: «خداوند به کسانی که ایمان آورده، عمل صالح انجام داده اند، وعده فرمود که آنها را در زمین خلافت دهد و... پس از خوف و هراس از دشمن به آنها ایمنی و امنیت کامل عطا فرماید...» (نور: 55).
بنابراین، آرامش روحی و روانی از لوازم مهم زندگی بشری است که بدون آن ادامه مسیر زندگی میسّر نیست. نداشتن ترس و دلهره سبب میشود انسان با فراغت خاطر بیشتری به فعالیتهای خود در محیط اجتماعی و حتی محدوده خصوصی و درونی خویش بپردازد و بهسوی موفقیت و کمال مادی و معنوی قدم بردارد.
دیدگاه روانشناسان غربی
یکی از مؤثرترین عوامل امنیت روانی مرد، پاکدامنی و عفت همسر اوست، چنانکه خداوند در سوره کریمه روم میفرماید: «یکی از آیات لطف الهی این است که برای شما از جنس خودتان جفتی بیافرید تا در بر او آرامش یافته و با هم انس گیرید...» (روم: 22).
زن به دلیل برخورداری از عواطف زیاد و روحیه لطیف، میتواند همواره آرامشبخش روح خسته از ناملایمات و سختیهای محیط کاری و اجتماعی مرد باشد. حال اگر زنی از این وظیفه مهم خویش سر باز زند و به دنبال هوسرانی و عیاشی خود باشد و کانون خانوادگی را فدای جلوهگری و هوسبازیهای خود نماید، نهتنها به همسر و فرزندان خود، بلکه به اجتماع نیز خیانت کرده است.
متأسفانه در جهان امروز، هویت ارزشمندی زن دستخوش تطوّر و تقلّب و دگردیسی شده است و مفاهیم معنای خود را ازدستدادهاند. اگر زنی ارزش را در تبرج و تظاهرات جنسی دیده و با خودنمایی اندام خود را در معابر و محافل در معرض دید اجنبی قرار دهد، این مطلب بهعنوان یک «خیانت» به امنیت روانی همسر او تلقّی خواهد شد (مشایخی، 1352، ص 83 ـ 84 / مکارم شیرازی، [بیتا]، ج 14، ص 446).
اختلال در عفت عمومی جامعه که خاستگاهی جز مخدوش شدنِ رکن قویم عفاف زن ندارد و این ضایعه، نهتنها در خانواده (سلول بنیادی اجتماع) و نهتنها در جامعه (عرصه ظهور روابط اجتماعی و شکوفایی استعدادهای انسانها) تأثیر منفی دارد که حتی سبب میشود آثار وضعی بیبندوباری در ذرات کائنات نیز تأثیر نماید. یکی از گناهانی که سبب میشود باطن ناهویدای عالم و ذرات بنیادین جهان به تلاطم و به خشم و خروش افتند، شهوترانی و بیعفتی است؛ به تعبیر دیگر ناامنی روانی خانواده و اجتماع و گسل بیعفتی و شهوترانی سبب از هم فروپاشی نعمات و برکات تکوینی میشود و موجبات نزول بلیات را نیز فراهم مینماید؛ چنانکه قرآن میفرماید: «اراده الهی زمانی بر هلاکت قومی تعلق میگیرد که شهوت پرستان در راه هوسرانی های خود به گناه و فسق و فجور مشغول شوند و اجتماع را به فساد و تباهی بکشانند».
دشمن بشریت از همان ابتدا تلاش کرده تا نسل سالم را از جوامع انسانی بگیرد و در این راه از هیچ کوششی فروگذاری نکرده است. متفکران ـ بهاصطلاح ـ روشنفکر آنان، همواره با الفاظ عوامفریبانه، افکار عمومی را تحت تأثیر قرار دادهاند و حتی نظریات و مکاتبی را نیز به جهان تحمیل نمودهاند.
اینان سعی دارند روح غیرت و مردانگی را در مردان و عفت و حیا و پاکدامنی را در زنان از بین ببرند؛ جوانان را به فساد بکشانند و آنان را به هم مشغول سازند تا از این رهگذر به مطامع شومشان برسند. برخی مفسّران در تفسیر آیه 4 سوره قصص بر این عقیدهاند که مراد از کشتن مردان، یعنی از بین بردن روح غیرت و مردانگی و زنده نگهداشتن زنان، یعنی آزاد گذاشتن آنها برای گسترش بیبندوباری و ترویج فحشا تا به این وسیله، فرعون بتواند به حکومت استبدادی خود بر آنان ادامه دهد. جمله «إِنَّهُ کَانَ مِنَ الْمُفْسِدِینَ» در آخر آیه نیز بهنوعی میتواند مؤید این مطلب باشد (مکارم شیرازی، [بیتا]، ج 16، ص 14 و 20).
زنی که باید با تدبیر و نیروی فطری عاطفه و محبت خویش، کانون پر از مهر و عطوفت و صفا و صمیمیت را برای شوهر و فرزندان خود مهیا نماید و محیطی سرشار از آرامش و آسودگی خاطر فراهم آورد، به عنصری ضد آرامش و آسایش و برهم زننده امنیت فکری و روانی خانواده و به دنبال آن اجتماع تبدیل میشود؛ جامعهای که آرامش فکری و روحی و روانی مناسبی نداشته باشد، هرگز نمیتواند درزمینهٔ علم و صنعت و فنّاوری به استقلال و رشد و بالندگی دست یابد.
منتسکیو، حقوقدان و دانشمند نامدار فرانسوی، درباره تأثیر مخرّب مخدوش شدن عنصر عفاف در امنیت روانی میگوید: از دست رفتن عفت زنان بهقدری تأثیرات بد و معایب و نواقص تولید میکند و روح مردم را فاسد میسازد که اگر کشوری دچار آن شود، بدبختی زیادی از آن ناشی میگردد؛ به همین جهت، قانونگذاران باوجدان، همواره عفت را به زنان توصیه میکنند و از آنها وقار و رعایت موازین اخلاقی را توقع دارند (هاشمی رکاوندی، 1370، ص 198).
پرواضح است که وقتی زنان به شوهرانشان وفادار بمانند، همسرانشان نیز این وفاداری را به حد بالاتری به آنها نشان خواهند داد (مشایخی، 1352، اقتباس)؛ بنابراین بیهوده نیست اگر بگوییم تأثیر پاکدامنی زن بر مرد از هر داروی آرام بخشی بیشتر و بادوامتر خواهد بود. پاکدامنی زن موجب میشود او، همواره مورد تحسین و تمنای مرد پاکطینت قرار گیرد.
رعایت عفت و پاکدامنی و داشتن حیا در زن، بهعنوان اصلی انکارناپذیر در تمامی ادیان و فرهنگهای متمدن پیش از اسلام وجود داشته است و متفکران و جامعه شناسان متعهد، همواره بر وجود حریمی در روابط زن و مرد پای میفشردند (محمدینیا، 1379، ص 180-187).
دانشمندان در خصوص علت حجاب و خویشتنداری زنان در برابر مردان، اختلافنظر دارند. برخی همچون فروید و راسل منشأ حیا و عفت را عواملی مانند مالکیت مرد نسبت به زن، حس حسادت مردان (غیرت) و اطمینان از پدری خویش و نیاز اقتصادی و عاطفی زن به مرد میدانند و معتقدند در دنیای کنونی، این عوامل ازمیانرفته است و دیگر عفت و حیا جایی برای جولان ندارد (مطهّری، [بیتا]، ص 23-25).
نظریات چنین دانشمندانی در عصری که زن نسبت به حقوق خویش آگاهی پیداکرده بود، موردتوجه فراوان قرار گرفت؛ یعنی زمانی که فریاد حمایت از حقوق زنان و به دنبال آن مباحث تساوی مرد و زن، چند شوهری، آزادی زنان و حضور اجتماعی آنان بلند شده بود. به دنبال چنین نظریاتی، دنیای غرب دچار تحولات غمانگیزی گردید که آثار آن در هر عصری اسفبارتر از عصر پیش از خود بوده است.
در مقابل، دانشمندانی مانند میلتون و منتسکیو بر این باورند که حیا و پاکدامنی یک نیروی فطری و طبیعی در زن است که او را وادار میکند همواره خود را از مردان بپوشاند و بر شهوت خویش غلبه نماید. اینان معتقدند آنچه به زن ارزش میدهد، همان خویشتنداری و رعایت عفاف و پوشیدگی است؛ و حجاب اوست که او را همواره مطلوب مرد قرار میدهد. به گفته ویل دورانت، «آنچه را بجوییم و نیابیم، عزیز و گرانبها میگردد»؛ حتی برتراند راسل هم اذعان میدارد: «از لحاظ هنر مایه تأسف است که به آسانی به زن بتوان دست یافت و خیلی بهتر است که وصال زنان دشوار گردد، بدون آنکه غیر ممکن باشد» (محمدی نیا، 1379، ص 173).
روانشناسان نیز تأکید کردهاند که زنان بیش از مردان به حفظ پاکدامنی خویش اهمیت میدهند و در مواردی تا پای جان برای حفظ عفت خود تلاش میکنند. درگذشته، در جامعهای که خودکشی میان زنان رواج پیداکرده بود، دولتمردان برای جلوگیری از این معضل دستور دادند اجساد این زنان را عریان در کوچه و بازار بگردانند تا بدینوسیله از میزان خودکشی آنان بکاهند (هاشمی رکاوندی، 1370، ص 221).
ازآنرو که تاریخ بشریت به دلیل عدم تقید و تعبد به ارزشهای بنیادین در طول تاریخ خود دارای تناقضهای عجیبی شده است، امروزه در سیاستگذاری خرد و کلانِ جهانی گاهی خودداری زن در برابر خواسته نامشروع مردی غیر همسرش را نوعی توهین به حقوق اجتماعی آن مرد نشان میدهند! همچنین در پی برنامهای از پیش طراحیشده، روحیه غیرت مردان را نوعی خودخواهی و انحصارطلبی و نقض حقوق زنان میشمارند و با ایجاد امواج فمینیستی سعی میکنند وجود زن را بیشازپیش به استثمار خود درآورند.
درهرحال، پوشیدگی و عفاف زنان، به اقرار بعضی از دانشمندان غربی، هنوز هم نیرویی ذاتی و خدادادی محسوب میشود که خالق یکتا برای حفظ سلامت روانی جوامع، امنیت اجتماعی زنان، افزایش پیوند خانوادگی، ایجاد نسلی سالم و هزاران دلیل دیگر، آن را در نهاد زن قرار داده است تا جامعه از آفات به دور ماند و همگان در مسیر رشد و تعالی انسانیت حرکت کنند.
در علم روانشناسی ثابتشده است که سلامت روان، وامدار امنیت روانی است و امنیت روانی با شخصیت فردی ارتباط دارد. هرگونه اختلال شخصیت، موجب اختلال در امنیت روان فرد میشود. تغذیه سالم همراه با محبت مادر در دوران شیرخوارگی و برخورد مناسب عاطفی والدین، همسالان و معلمان در دوران کودکی و عدم تعارض بین رفتار والدین و مدرسه در تربیت کودک و نیز واکنشهای محیطی و اجتماعی و مسائل شغلی و ازدواج فرد در مراحل بعدی زندگی میتواند در شکلگیری سالم شخصیت او و به دنبال آن، ایجاد امنیت روانی مؤثر باشد.
رعایت موازین اخلاقی و جنسی و مشخص بودن حریم روابط زن و مرد از مهمترین عناصر تأمینکننده سلامت و امنیت روان است. اسلام بر رعایت این حریم و حفظ عفت و پاکدامنی تأکید فراوان داشته است و پاسداران عفت را وعده پاداش و متجاوزان را وعده عذاب داده است. قرآن کریم بهمنظور حفظ امنیت و سلامت جان و روان، بر حفظ عفاف تأکید فراوان نموده است (نور: 33).
در اسلام برای حفظ عفت فردی و اجتماعی دستوراتی واردشده است؛ ازجمله: روزه گرفتن، زیاد قرآن خواندن، کار و فعالیت و به رو نخوابیدن؛ همچنین برای عفیفان اجر و پاداش فراوان وعده دادهشده است تا بهاینترتیب بتوانند بر امیال خویش غلبه نمایند: «اجر مجاهدی که در راه خدا شهید شده است از پاداش کسی که قدرت بر گناه داشته، اما پاکدامنی ورزیده، بیشتر نیست؛ زیرا پاکدامن نزدیک است که فرشته ای از فرشتگان الهی گردد» (نهجالبلاغه، حکمت 474).
تمامی این توصیهها و سختگیریها برای این است که انسان بتواند با خاطری آسوده، به فعالیتهای خود بپردازد و از مسیر کمال و قرب الهی بازنماند.
اغتشاش حریمهای جنسیتی و اختلال در امنیت فردی و اجتماعی
امنیت مهمترین و نخستین شرط یک زندگی سالم اجتماعی است؛ به همین دلیل ذوالقرنین برای فراهم کردن آن نسبت به قومی که مورد هجوم و تهدید قرارگرفته بودند، یکی از پرزحمتترین کارها را بر عهده گرفت و محکمترین سدها را بنا کرد و از آن در برابر تهاجم دشمن استفاده کرد (کهف: 94 ـ 95) و نیز به همین دلیل ابراهیم خلیل (علیهالسلام) نخستین چیزی که در هنگام بنای خانه خدا، از پروردگار یکتا تقاضا کرد، نعمت امنیت بود (ابراهیم: 35).
منبع دریافت مقاله: بانوان شیعه 1385 شماره 10