حریر حیا
  • 3621
  • 340 مرتبه
«حجاب» در کجای «قرآن» آمده است که این همه روی آن اصرار می کنید؟!

«حجاب» در کجای «قرآن» آمده است که این همه روی آن اصرار می کنید؟!

1398/06/31 09:18:33 ق.ظ

با تأمل در آیات قرآن، مشاهده می‌شود حجاب، فقط در نوع پوشش و لباس تجلی پیدا نمی‌کند؛ بلکه این امر، تنها یکی از صورت‌های حجاب است. در ادامه به رویکردهای قرآن در پرداختن به مسئله حجاب می‌پردازیم:

 

1. حجاب در نگاه

یکی از ابعادِ حجاب از دیدگاه قرآن و روایات حجاب در نگاه است. این بخش از حجاب پس از بعد اول، شناخته‌شده‌ترین بعد از ابعاد حجاب است و دستور صریح قرآن کریم بر این بعد از حجاب دلالت دارد. در سوره مبارکه نور به مردان و زنان به‌طور جداگانه امر الهی تعلّق گرفته است که چشم‌های خود را فروافکنند:

«قُل لِّلْمُؤْمِنِینَ یَغُضُّوا مِنْ أَبْصَارِهِمْ» (نور: 30)

«قُل لِّلْمُؤْمِنَاتِ یَغْضُضْنَ مِنْ أَبْصَارِهِنَّ» (نور: 31)

در این دستور مشترک، ابتدا مردان مورد خطاب الهی قرارگرفته‌اند و پس‌ازآن زنان؛ و این امر شاید دلالت بر ضرورت و اولویت این نوع از حجاب در میان مردان داشته باشد.

 

2. حجاب در گفتار

تبیین روشن وحی در باب نحوه سخن گفتن زن مؤمن با مردان، یکی از مهم‌ترین ابعاد حجاب قرآنی زنان است. حجاب در گفتار در آیات شریفه قرآن کریم مؤکدا در مورد نحوه گفتار زنان به نامحرم است؛ آنجا که می‌فرماید:

«فَلَا تَخْضَعْنَ بِالْقَوْلِ فَیَطْمَعَ الَّذِی فِی قَلْبِهِ مَرَضٌ وَقُلْنَ قَوْلًا مَّعْرُوفًا»؛ با خضوع در گفتار سخن نگویید که بیماردل طمع ورزد، بلکه شایسته و متعارف سخن‌گویید. (احزاب: 32)

شارع مقدس با نهی زنان از خضوع در گفتار با نامحرم، آنان را به حصار امن تقوا دعوت نموده است تا خود و جامعه را از مصائب بی‌تقوایی و بی‌پروایی ایمن نگه‌دارند؛ چراکه نرم سخن گفتن زن، از بی‌حجابی و بدحجابی فیزیکی اغواکننده‌تر است. در حقیقت، حجاب در گفتار به نحو مؤکّد مخصوص زنان است. زن بر اساس نوع خلقتش ازنظر فیزیولوژیک و روحی قابلیت آن را دارد که با آهنگ کلام خود دل مردان نامحرم را به زنانگی جلب نماید؛ البته این توانمندی، آیه و نشانه خداوند است که زنان را انحصاراً واجد چنین شاخص‌های نموده است؛ یعنی همان‌گونه که جسم زن لطافت‌ها و ظرافت‌های خاصی را داراست، کلام او نیز می‌تواند دارای ظرافت‌های ویژه‌ای در لحن و گفتار شود؛ ازاین‌رو است که خداوند متعال زنان مؤمن را به تقوای در گفتار امر می‌فرماید و آنان را از بی‌پروایی در این زمینه بر حذر می‌دارد و به همین سبب امیرمؤمنان (علیه‌السلام) می‌فرماید: هم‌سخن شدن با زنان، به بلا می‌کشاند و دل‌ها را منحرف می‌سازد.

 

3. حجاب در رفتار

مقصود از حجاب در رفتار، اعمال و افعالی است که به‌واسطه اعضا و جوارح پدید می‌آیند. نمونه آنچه به حجاب در رفتار تعلّق می‌گیرد، در ادامه آمده است:

 

الف ـ آشکار نساختن زینت‌های پنهان:

خداوند در سوره مبارکه نور می‌فرماید:

«وَلَا یَضْرِبْنَ بِأَرْجُلِهِنَّ لِیُعْلَمَ مَا یُخْفِینَ مِن زِینَتِهِنَّ»: به زنان مؤمن بگو آن گونه بر زمین پای نزنند که خلخال و زینت پنهان پاهایشان معلوم شود. (نور: 31)

امکان دارد زن مؤمنی تمام دستورات شرعی را در باب پوشش فیزیکی بدن رعایت نموده باشد، ولی نوع رفتار وی به‌گونه‌ای باشد که حدود حجاب را در رفتارش رعایت ننماید. خداوند متعال در آیه شریفه از نحوه خاصی از راه رفتن نهی نموده است؛ راه رفتنی که «دیگران» را به پنهانی زن آگاه می‌کند.

آنچه در این بخش از آیه شریفه از آن نهی شده است، آشکار شدن هرگونه زینت و زیبایی‌های زنانه است که پنهان است و باید پوشیده بماند و این اعم از صدای النگو و صدای پاشنه کفش است که موجب جلب‌توجه نامحرم به خود زن یا پای زن می‌شود. از سوی دیگر، زینت پنهان می‌تواند پوشیدن لباس‌ها و زینت‌های خاصی در زیر چادر باشد که با اندک کنار رفتن چادر، آن زینت‌ها آشکارشده و ناقض حجاب می‌گردد؛ با تأکید بر اینکه در خارج از منزل موقعیت‌هایی پیش می‌آید که خانم‌ها قادر به کنترل دقیق چادر خود نیستند؛ مثلاً به هنگام وزش باد، موقع خرید، به دست گرفتن وسیله‌ای، بغل گرفتن کودک، سوارشدن به اتومبیل، زمین خوردن و مانند آن‌ها. در چنین شرایطی عموماً خانم‌ها نمی‌توانند به‌خوبی چادر (نیم‌دایره) خود را نگه‌دارند و زینت‌های پنهان آن‌ها آشکار می‌شود؛ ازاین‌رو باید در مورد نحوه پوشش در زیر چادر و زینت‌های پنهان در زیر چادر احتیاط‌های متعارف و عقلایی را مدّ نظر داشت تا موجب آشکار شدن زینت‌های پنهان خود نشوند.

استعمال عطر: آنچه مسلّم است این است که عطر زدن برای خانم‌ها نه‌تنها اشکالی ندارد، بلکه استحباب نیز دارد. بر اساس روایات شریفه، عطر زدن از سنّت‌ها و اخلاق انبیاست (محمدی ری‌شهری، 1377، ج 7، ح 11318 ـ 11320) اما آنچه زنان مؤمن و مسلمان باید بدان اهتمام داشته باشند، این است که نامحرم بوی عطر آنان را استشمام نکند. آنچه از آن نهی شده این است که زن هنگام بیرون رفتن از منزل و یا موقعی که با نامحرم در تماس است، طوری عطر بزند که بوی آن به مشام نامحرم نرسد. حضرت رسول اکرم (صلی‌الله علیه و آله) در این زمینه فرموده‌اند: هر زنی که به خود عطر بزند و از خانه‌اش خارج شود تا وقتی‌که به خانه‌اش برگردد لعنت و نفرین می‌شود.

 

ب ـ پرهیز از تبرج:

«وَلَا تَبَرَّجْنَ تَبَرُّجَ الْجَاهِلِیَّةِ الْأُولَی»؛ و مانند جاهلیت پیشین تبرج نکنید. (احزاب: 33)

«برج» یعنی آشکار شدن. صاحب مجمع‌البیان می‌گوید: تبرج آن است که زن زیبایی‌های خود را اظهار کند.

این دستور بدان سبب است که زن ممکن است دستور پوشش را رعایت کند و با سرو گردن پوشیده در محل کار حاضر شود، در مجالس و محافل شرکت کند، به دانشگاه و مدرسه برود، اما با هیئتی که جلب‌توجه می‌کند، با پوششی که دیگران را مجذوب خود می‌سازد، با شکل و قیافه‌ای که نگاه‌ها را به خود خیره می‌کند و میل جنسی افراد را تحریک می‌نماید. در این صورت بااینکه زن پوشش دارد، ولی مشکلی که اینجا مطرح است، نوع پوشش و کیفیت آن است که هرچند بدن زن را از نامحرم پوشانده، اما هوس‌انگیز است، تحریک شهوت می‌کند. این کار خودنمایی و به نمایش گذاشتن زیبایی‌ها برای به طمع انداختن دیگران است که در فرهنگ قرآن بدان «تبرّج» گفته‌شده است. دستور پوشش گرچه زنان را از بی‌حجابی منع می‌کند، اما برای منع تبرج و جلوگیری از خودنمایی کافی نیست. ازاین‌رو، دستور پوشش به مکمّلی نیاز داشت که جلوی این‌گونه ظاهر شدن زنان را بگیرد. آیات یادشده، مکمّل و متمّم حکم پوشش است.

 

4. حجاب در قلب

خداوند متعال در برتری تقوای دل در امر حجاب می‌فرماید:

«وَإِذَا سَأَلُْتمُوهُنَّ مَتَاعًا فَاسْأَلُوهُنَّ مِن وَرَاء حِجَابٍ ذَلِکُمْ أَطْهَرُ لِقُلُوبِکُمْ وَقُلُوبِهِنَّ»؛ و هنگامی که از همسران پیامبر (صلی الله علیه و آله) (کالایی) چیزی خواستید از پشت حجاب و پرده از ایشان بخواهید که این کارتان برای دل‌های شما و دل‌های ایشان پاکیزه‌تر است. (احزاب: 53)

ریشه حجاب و عفاف در قلب است؛ یعنی این قلب آدمی است که باید به زیور عبودیت آراسته و از هوای نفس پیراسته باشد، وگرنه هرقدر هم که سایر ابعاد پوشش را رعایت کند، اگر قلب به تقوای موردنظر حضرت حق در این زمینه نرسیده باشد، گویی که عریان‌ترین فرد است؛ حتی اگر به‌ظاهر پوشیده‌ترین فرد باشد:

«وَلِبَاسُ التَّقْوَیَ ذَلِکَ خَیْرٌ» (اعراف: 26)

 

دلت پاک باشد!

نمی‌توان قلب پاک و سالم داشت؛ ولی اعمال ناپاک و ناشایسته. دل، شاهد اعمال است و اعمال، نشانه سلامتی و بیماری دل. کسی که در اعضا و جوارحش به مخالفت با خدا برخاسته، چگونه می‌تواند ادعا کند دلش پاک است و دارای ایمان؟ عبارت نادرست «دلت پاک باشد و هرچه می‏خواهی بکن» خلاف عقل سلیم و فطرت انسانی است؛ زیرا دل با ره‌آوردهای اعمال و افعال است که آباد یا تخریب می‌شود:

هر که تقوایش اندک باشد، دلش می‌میرد و هر که دلش بمیرد به دوزخ رود. (محمدی ری‌شهری، 1377، ج 10، ح 17028)

حجاب و عفاف در قلب، یعنی اینکه بدانیم خداوند از رازهای پنهان دلمان باخبر است؛ آنچه را که دل پنهان می‌کند او می‌داند: «یَعْلَمُ خَائِنَةَ الْأَعْیُنِ وَمَا تُخْفِی الصُّدُورُ» (غافر: 19)؛ «وَرَبُّکَ یَعْلَمُ مَا تُکِنُّ صُدُورُهُمْ» (قصص: 69) از این‌رو، باید دل را از توجه و علاقه‌های حرام به نامحرم پاک نمود. چه بسیار محبت و توجه قلبی به نامحرم که سرمنشأ بسیاری از بی‌حجابی‌ها و بلکه فسادها و تباهی‌ها شده است. کم نبوده و نیستند دختران و زنان و مردان و پسران پاک و باایمانی که به دلشان فرصت پرداختن به فرد نامحرمی را داده‌اند و همین فرصت و غفلت، دامی محکم از دام‌های شیطان شده آنان را به ناکجاآباد زندگی کشیده است و خداوند آتش خود را بر دل‌ها می‌افکند «نَارُ اللهِ الْمُوقَدَةُ الَّتِی تَطَّلِعُ عَلَی الْأَفْئِدَةِ» (همزة: 6 و 7)

 

5. حجاب در پوشش و لباس

از آیات و روایات به دست می‌آید که اسلام میان دو حوزه «خانه» و «بیرون از خانه»، تفاوت قائل است. دین برای زن در هر یک از این دو حوزه، دستورات ویژه‌ای وضع کرده است. زن در حوزه محارم، مثل پسر، پدر، برادر، دایی و عمو، موظّف به نوع خاصی از پوشش نیست؛ اما در خارج از این حوزه، یعنی در عرصه اجتماعی، باید تمام بدن خود را از دیگران بپوشاند، جذابیت‌ها، زینت‌ها و هر آنچه سبب جلب‌توجه مردان شده و زمینهٔ تحریک شهوت جنسی آنان را فراهم می‌سازد، کنار بگذارد.

قرآن کریم از دو نوع حجاب و شیوه پوشش زن سخن به میان آورده است:

 

الف ـ «خِمار» (حجاب حداقلی)

از خمار در سوره نور سخن گفته‌شده:

«وَلْیَضْرِبْنَ بِخُمُرِهِنَّ عَلَی جُیُوبِهِنَّ»؛ خمارهای خود را بر گریبان‌های خویش بیفکنید. (نور: 30)

این بخش از آیه شریفه هم وجوب پوشش را بیان می‌کند و هم حدود آن را. ابن عباس در تفسیر این بخش از آیه شریفه می‌گوید: «تغط شعرها و صدرها و ترائبها و سوالفها»؛ زن موی سر، سینه و دور گردن و زیر گلوی خود را بپوشاند. (طبرسی، 1380، ج 7، ذیل آیه)

بر اساس آیه شریفه و تفسیر ابن عباس، این پوشش سر هرچه که هست، اعم از شال، روسری یا مقنعه، باید مو، سینه، دور گردن و زیر گلوی زن را بپوشاند. شاید به همین دلیل برخی از مفسّران خمار را به معنای روسری نگرفته‌اند، بلکه به معنای مقنعه لحاظ کرده‌اند؛ البته به نظر می‌رسد لفظ خمار منحصر به روسری یا مقنعه صرف نیست، بلکه با توجه به تعیین حدّ پوشش در آیه شریفه، تأکید بر نحوه صحیح پوشش و به قولی استاندارد کردن آن است. استاد مطهّری نیز قائل به همین نظر می‌باشد: «البته روسری خصوصیتی ندارد؛ مقصود پوشیدن سر و گردن و گریبان است» (مطهّری، 1353، ص 153)

 

ب ـ «جُلباب» (حجاب حداکثری)

نوع دوم پوشش، حجاب حداکثری یا همان جلباب است که در سوره احزاب بدان تصریح‌شده است:

«یَا أَیُّهَا النَّبِیُّ قُل لِّأَزْوَاجِکَ وَبَنَاتِکَ وَنِسَاء الْمُؤْمِنِینَ یُدْنِینَ عَلَیْهِنَّ مِن جَلَابِیبِهِنَّ ذَلِکَ أَدْنَی أَن یُعْرَفْنَ فَلَا یُؤْذَیْنَ وَکَانَ اللَّهُ غَفُورًا رَّحِیًما»؛ ای پیامبر! به زنان و دخترانت و زنان مؤمن بگو: جلباب‌های خود را به هم نزدیک سازند تا با این پوشش بهتر شناخته شوند و از تعرّض (هوسرانان) آزار نبینند و خداوند بخشنده و مهربان است. (احزاب: 59)

در این آیه، خدای تعالی از همه زنان خواسته است تا با پوششی به نام «جلباب» ـ که مفرد «جلابیب» است ـ خود را بپوشانند. مفسران و اهل لغت، معانی مختلفی برای جلباب ذکر کرده‌اند. ابن عباس می‌گوید: «الرداء الذی یستر من فوق الی اسفل»؛ جلباب ردایی است که سراسر بدن از بالا تا پایین را می‌پوشاند. (زمخشری، 1352، ج 3، ص 559)

با در نظر گرفتن مفهوم «یدنین علیهن من جلابیبهن» و شأن نزول آیه، فراگیر بودن پوشش زن لازم است؛ یعنی زنان باید علاوه بر لباس‌های خود، پوششی بلندتر به نام جلباب داشته باشند تا از پوشیده بودن سرتاسر بدنشان مطمئن شوند. حتی برخی بر مبنای این آیه بر لزوم پوشش صورت نیز فتوا داده‌اند (بروجردی، 1416 ق: ج 1، ص 57)

به نظر می‌رسد مصداق این پوشش در جامعه ما، «چادر» باشد؛ پوششی که سراسری و فراگیر است؛ البته چنانچه از مقنعه‌ای بلندتر از روسری و کوچک‌تر از چادر نیز استفاده نمایند ـ مانند روسری‌های بلند زنان بندر ترکمن ـ به نظر کافی می‌رسد؛ مشروط بر آنکه حریم حجاب را به‌طور کامل پوشش دهد و آزاد و رها نباشد.

 

پوشش، حقّ زنان است یا تکلیف آنان؟!

هرچند دستور حجاب، به‌عنوان یک حکم شرعی و تکلیف الهی در قرآن آمده است و به همین اعتبار، از ضروریات مذهب بلکه ضروری دین اسلام است، اما با نگاهی به تاریخ صدر اسلام، درمی‌یابیم که بی‌گمان جنبهٔ شرافتی و «حق بودن» حجاب، از جنبهٔ تکلیفی آن بیش‌تر بوده است؛ به‌طوری‌که حتی در زمان برخی از خلفا، اجازهٔ پوشیدن جلباب به کنیزان داده نمی‌شد تا شبیه زنان آزاد نگردند! (سیوطی، تفسیر الدر المنثور، ج 5، ص 221)

درنتیجه، حجاب و چادر می‌تواند هم حق بشری باشد و هم حق الهی؛ یعنی اگر کسی خواست از آن حق بهره ببرد و به این پایه از رشد و عقل رسید که پوشش را مصونیت دانست، نه محدودیت، شرافت دانست، نه پستی و... از حق خود که همان استفاده از چادر است، به‌خوبی بهره می‌برد نیازی به امرونهی ندارد، بلکه حجاب را سرمایه خود می‌داند و از آن دفاع می‌کند. ولی اگر کسی به این پایه نرسیده است، با توجه به اینکه هدف شارع از تشریع حجاب، حفظ عفت زنان و توسعه پاکیزگی در جامعه است، لذا مصالحی فراتر از منافع اشخاص در آن لحاظ شده است و شرع به‌عنوان دوستدار و خیرخواه او، او را به داشتن حجاب وامی‌دارد؛ بنابراین نمی‌توان به حکومت اسلامی توصیه نمود که التزام شهروندان به حجاب را به خودشان واگذار نماید یا با التزام به آن در مواردی و عدم التزام به آن در موارد دیگر توافق نماید.

 

پوشش؛ حمایت از حضور اجتماعی زن

اسلام نه‌تنها زن را در حصار خانه محدود و زندانی نکرد، بلکه با آوردن قانون پوشش برای زن، درصدد تأمین امنیت وی در دو بعد مادی و معنوی برآمد. قانون پوشش، هم دلیل بر جواز مشارکت زن در اجتماع است و هم نشانه حمایت اسلام از دین و دنیای زن. جمله «ذَلِکَ أَدْنَی أَن یُعْرَفْنَ فَلَا یُؤْذَیْنَ» که در پایان آیه «حجاب» آمده، نقش حمایتی پوشش را در بُعد مادی بیان کرده است. زنانِ بدون پوشش یا با پوشش نامناسب، معمولاً در جامعه مورد انواع آزارهای لمسی، دیداری و شنیداری مردانِ ضعیف الایمان قرار می‌گیرند.

پوشش پیام پاک‌دامنی و تقواست؛ پیام حیا و عفت است. درنتیجه، زنی که با پوشش از منزل خارج می‌شود، این پیام را به مردان نامحرم و به مخاطبان خود منتقل می‌کند و مردان نیز با گرفتن این پیام، از وی حریم می‌گیرند. نه زن، مردان را به‌سوی خود می‌خواند و نه مردان به وی نزدیک می‌شوند و بدین‌سان، او کمتر مورد آزار دیگران واقع می‌شود.

 

جلباب ایرانی

اسلام کلیات حدود لباس پوشیدن را به‌روشنی تبیین نموده و در جزئیات، به راهنمایی و راهگشایی پرداخته و فرهنگ و آداب و سنن ملت‌ها و شرایط جغرافیایی و آب و هوایی و دیگر اموری را که بر زندگی اجتماعی اثر می‌گذارند، محترم شمرده است. لذا انتخاب طرح، رنگ، جنس و دیگر جزئیات لباس را به عُرف جوامع واگذاشته است تا با رعایت حدود الهی، به‌تناسب فرهنگ ملی نوع لباس را خود تعیین کنند.

بر این اساس، «حجاب چادر» دارای ویژگی‌های خاصی است که در طول قرن‌های متمادی، با تغییراتی اندک همچنان در جامعه ایرانی پابرجا مانده است؛ در حقیقت مهم‌ترین ویژگی چادر زنان ایرانی همین ثبات آن پس از زمان‌های طولانی است؛ حتی به‌رغم تلاش‌های پیگیر و خائنانه رژیم پهلوی که درنتیجه آن، لباس ملی مردم ایران و بخش قابل‌توجهی از فرهنگ ملی‌مان به غارت رفت، همچنان چادر به‌عنوان پوشاک شناخته‌شده زن ایرانی در جهان محسوب می‌شود.

چادر به‌عنوان فرم پوششی منتخب زنان مسلمان ایرانی، نزدیک‌ترین فرم به حجاب قرآنی و شبیه‌ترین آن‌ها به حجاب زنان اهل‌بیت (علیهم‌السلام) است.

 

منابع:

1. فروغ نیلچی زاده، «رویکردی قرآنی به گونه ها و مدل های برتر و نازل حجاب»، مجله بانوان شیعه، شماره 10، زمستان 1385، ص 102 ـ 37

2. احمد عابدینی، «سیری در آیات حجاب»، مجله فقه (کاوشی نو در فقه اسلامی)، شماره 23، بهار 1379، ص 92 ـ 49

3. مسلم خلفی، «باز نگرشی درون دینی به حجاب»، مجله کتاب زنان، شماره 37، پاییز 1386، ص 132 ـ 75

4. سیده مینا هاشمی، «پوشش و لباس نظری به دیدگاه اسلامی»، مجله رشد آموزش معارف اسلامی، شماره 65، تابستان 1386، ص 50 ـ 44

5. سید ابوالقاسم نقیبی، «تحلیلی بر حکم یا حق بودن حجاب»، مجله ندای صادق، شماره 44، زمستان 1385، ص 32 ـ 9

6. احمد طاهری نیا، «زن و کیفیت حضور او در اجتماع از منظر قرآن»، مجله معرفت، شماره 107، آبان 1385، ص 83 ـ 76