حریر حیا
  • 3669
  • 304 مرتبه
کم کم چادر را کنار گذاشتم

کم کم چادر را کنار گذاشتم

1398/06/31 12:57:21 ب.ظ

در شهر کوچکی که من زندگی می‌کردم، برای ورود به مقطع راهنمایی چادر سر کردن دخترها اجباری بود و من اولین بار در راه مدرسه چادر مشکی سر کردم.
از این موضوع ناراحت نبودم چون من و خواهرم مسیر خانه تا مدرسه را پیاده می‌رفتیم و تنها نبودم.
در طول دورهٔ دبیرستان دیگر متوجه شده بودم چادر سر کردن راهی مطمئن برای دوری از چشم نامحرم و امنیت و وقار است.
وقتی ازدواج کردم، چون همسرم شهر دیگری زندگی می‌کرد، دورهٔ جدید زندگی‌ام را در آن شهر بزرگ‌تر آغاز کردم.
بعد از بچه‌دار شدن به بهانهٔ راحتی در بغل کردن بچه و حمل کیف وسایل بچه و اینکه جمع‌کردن چادر سخت است، کم‌کم چادر را کنار گذاشتم و فقط زمانی که به شهر خودمان می‌رفتیم، چادر سرم می‌کردم.
نمی‌دانم محیط شهرها تأثیر می‌گذارد یا نه؟ نمی‌دانم آدم باید خیلی معتقد باشد یا نه؟
بعد از گذشت سال‌ها مدتی بود دوباره به چادر فکر می‌کردم تا اینکه خاطرهٔ دوستم را در مورد چادر سر کردن در مجله‌ای خواندم. تصمیمم را قطعی کردم که چادرم را از کمد بیرون بیاورم و کش بزنم و سر کنم.
چند روز پیش تصمیمم را عملی کردم، چادرم را آماده کردم و برای رفتن به منزل یکی از دوستان که به مناسبت روزهای آخر ماه صفر و رحلت پیامبر نذری داشت سر کردم.
سایهٔ خودم را که جلوی پایم می‌افتاد می‌دیدم و از چرخش چادر به‌وسیلهٔ باد آرامی که می‌وزید، لذت می‌بردم.
و هم‌اکنون که می‌نویسم خدا را شکر می‌کنم که سرنوشتم را طوری قرار داد که دوستان خوبی داشته باشم که باعث شوند تصمیم‌های خوب و درست در زندگی بگیرم.
همسرم همیشه با من همراه بوده و هیچ سختگیری نکرده است و اکنون‌که من از انتخاب چادر خوشحالم او هم راضی است و مرا تحسین می‌کند.

اخبار مرتبط