دلنوشته ها
  • 4671
  • 141 مرتبه
شهودی در غروب

شهودی در غروب

1399/02/31 11:01:35 ق.ظ

ابری برای خورشید، هاله‌ای برای ماه، غباری برای ستاره و جامی از زهر برای حکیم دل‌ها. چگونه می‌توانستند چراغ محمدی‌اش را خاموش کنند؛ چراغی که تیرگی را از شب‌های اوهام برانگیز و دودآلود، خرافه و جهل برگرفت. امویان می‌خواستند نور درخشنده‌ای را نابود کنند که خود شکافنده نور بود؛ غافل از آنکه نمی‌توان مسیر نور را سد کرد. آری، امویان از اقیانوس علم و دیانت محمدی دیگر بیم داشتند؛ اقیانوسی که هیچ‌گاه نمی‌خشکد، حتی با شعله نفس‌های هشام، فرزندی از خیل خفاش صفتان.

اقیانوسی که از دلش دریا دریا فقاهت و عرفان می‌جوشد و کویر تشنه جان‌ها را آب حیات می‌بخشد و تکثیر نامتناهی زلال و شفاف گنجینه‌های اسرارش؛ یعنی آبشاری از نور در نگاه موحدان؛ یعنی پیوند حکمت نبوی با تاریخ جهان تا جهان قحطی‌زده امروز جرعه نوش معرفت ناب محمدی شود.

... و اما جامی از زهر برای حکیم دل‌ها، درمانگر دل بیمار امویان بود.

اینک نوبت فرزند دیگر اهریمن، هشام بود که با دسیسه‌هایش، غروب شهود را در شفقی زهرآگین به نمایش بگذارد.

بشارتی در بشارت پیامبر

گویی روز هفتم ذی‌الحجه پایانی برای آغاز بود؛ آغازی که خاتم پیامبران، حضرت محمد (صلی‌الله‌علیه‌وآله) بشارت آمدنش را داده بود و این پایان، غروب حزن‌آوری داشت؛ غروبی که به گاه طلوع، ستارگانی پرفروغ را بر کهکشان فقاهت شیعه پرورش داد تا آسمان علوم تشیع برای همیشه از نور حکمت نبوی و معرفت علوی تابان باشد.

پنجمین شاخه طوبی، شکافنده علم بود و عَلم عِلم خویش را بر ستیغ دانش جهان افراخت و شیوه‌ای به فرزندان فقاهت علوی آموخت تا سره را از ناسره از هم جدا کنند. کاشف حقایق بود و همچون موسی کلیم‌الله (علیه‌السلام)، سامریان دورمانده از حقیقت اسلام را به آموختن معرفت الهی رهنمون شد.

هفتم ذی‌الحجه روز غروب محمدی دیگر بود؛ محمدی که گرچه با عروجش به ملکوت پیوست و مکتب اسلامی و انقلاب فرهنگی‌اش به‌ظاهر به پایان پیوست، ولی اقیانوسی که او محیط بر همه آن بود، هنوز هم بصیرت آموز هزاران هزار اندیشمند مسلمان است تا به جست‌وجو در ژرفای حکمت الهی بپردازند.

بقیع و غربتی دوباره

آسمان بقیع را هاله‌ای از غم فراگرفته است؛ غمی به وسعت غروب؛ غروب شهود!

گویی خداوند ذره‌ذره بقیع را از اشک آفریده و لحظه‌هایش، تکثیر اندوه است در قطره‌قطره دل.

می‌گرییم غریبانه در لحظه‌هایی غربت زا، عروج آسمانی امام محمدباقر (علیه‌السلام) را!

در آن روز غم‌آلود و زهرآگین، خاک مقدس بقیع، نوری از درخت طوبی را در آغوش گرفت که گشاینده حقایق و اسرار، کاشف قلمروهای نامکشوف و اقیانوسی از علم و حکمت بود و اینک ما در غروبگاهان دلمان، داغ غریبانه محمدی (صلی‌الله‌علیه‌وآله) از تبار محمد (صلی‌الله‌علیه‌وآله) را به سوگ می‌نشینیم.

منبع: مجله اشارات