آقای من: تو در نهایتی خواهی آمد که حد تابع دنیا نیست. تو در کنجی از جغرافیای زمین طلوع خواهی کرد که جواب نهایی تمام معادلات زمین است.
آقای من: بیا که اوضاع معکوس شده است. منحنی ارزشها نزولی اکید است. نمودار حرکت ما انسانها پر از اکسترمم شده است.
سرور من: روز هفتم هفته که دلم مشتق شده است
اشتیاق دیدار تو را با دعای ندبه در هم میآمیزم و با تو به زمزمه مینشینم. زمزمهای که واحدهای آن کم است ولی تو آن را میشنوی.
آقاجان: تمام سؤالات ذهنم را بهصورت دستگاههای چند معادله و چند مجهولی درآوردهام و برای جوابهای آن راهی جز مبهم بودن نیافتهام.
هر چه به مشتاقان و منتظران تو مینگرم در معادله زندگی هیچکدام در دنیای حقیقی ریشهای ندارند مگر در دنیای مختلط فریب و دروغ.
سرور خوبم: با خود عهدمی بندم، مهر و محبت تو را با نوشتن نام زیبایت بر مقدمه تمام ترسیمشده تدریسم تقسیم کنم و هزار بار بر این سطر نام تو را در ذکر تمام خوبیهایت ضرب کنم و با دل منتظرم جمع ببندم.
مولای من: سری به سریها و دنبالههای منتظرانت بزنیم که سیگمای تمام آنها به ۳۱۳ تن میرسد، چه فاجعهای است این دنیا، مگر اوضاع قرینه شود یا محور زندگیها انتقال یابد تا زمینه آمدنت در مختصات دنیا فراهم شود. زمانی که با خود میاندیشم که کدام رابطه و ضابطه باعث خواهد شد بین من و شما زوج مرتب شکل گیرد دیدم و درک کردم که بهراستی شرط برقراری این است که اگر مؤلفهٔ اول یکرنگ و صمیمی بود مؤلفه دوم هم یکرنگ و صمیمی باشد.
اینجا وقتی دلم میگیرد انتظار تو را مدلسازی میکنم. تمام ابعاد ایمانم را در حکم ذره میبینم و آنچه به من آرامش میدهد این است که به هندسه عبادت رویآورم و در مستطیل سجاده سر بر دایره مهر تو گذارم و از خدای تو مهرت را طلب کنم.
باور کن در کلاس درسم بارها گفتهام، دانشآموز عزیز در فضای نمونهٔ زندگی انسانها پیشامدی بنویسید که تعداد منتظران شما رقم بزند. به امید آنکه در بررسی احتمال ظهورت عددی نزدیک به یک ببینم. بارها گفتهام همنهشتی انسان و ایمان وقتی برقرار است که ایمان بین تمام انسانها برقرار باشد و باقیمانده ربا و کذب نیاورد.
اما…. میدانم و خوب میدانم،
تو روزی خواهی آمد که تصاعد خوبیها برقرار باشد،
که ارتفاع عدالت بر قاعده دنیا قابل ترسیم باشد،
که مساحت دنیا فضای پیوسته خوبیها باشد،
که از جمکران تا وادی سهله خط مستقیم عشق باشد،
که انتظار و اشتیاق تنها مجهول مسئله انسانها باشد.
*به امید طلوع آقا در بیکران دنیا*