• پرسش 1. گفته می شود که در ماه رمضان، شیطان به زنجیر کشیده می شود، پس دلیل گناهان ما در این ماه چیست؟ اصولاً چرا خداوند به شیطان مهلت داده ما را به گناه بکشاند تا مجبور باشیم با این همه سختی، خود را از شرّ او رهایی بخشیم؟
این سؤال پرسشی بنیادین است که برای هر اندیشمند مسلمان رخ می نماید و پاسخ به آن در گرو کاویدن جنبه های مختلف آن است. در این پرسش سه طرف – خداوند، انسان و شیطان – قرار دارد که به طور مختصر به بررسی آنها میپردازیم:
1. هدف خداوند از آفرینش انسان، رساندن او به کمال است.
2. تبلور کمال انسان، در شناخت خداوند است و معرفت، در گرو عبادت او است. خداوند خود می-فرماید: « و ما خلقت الجن و الانس الا لیعبدون؛ 1 جن و انس را تنها برای عبادت خود آفریدم» زیرا با عبادت و شناخت او، کمال انسان تحقق می یابد.
3. انسان عبادتگر را تنها در صورتی می توان در حال حرکت به سوی کمال دید که آگاهانه و با اختیار، این مسیر را انتخاب کرده باشد، نه آنکه همانند فرشتگان به صورت تکوینی به عبادت بپردازد و قدرت بر عصیان و نافرمانی خداوند نداشته باشد: «بل عباد مکرمون لا یسبقونه بالقول و هم بأمره یعملون»2
و چه زیبا سروده است خواجه ی شیراز در این باره:
جلوهای کرد رخت دید ملک عشق نداشت
عین آتش شد ازین غیرت و بر آدم زد
4. بر این اساس، خداوند انسان را موجودی مختار آفرید و انتخاب راه سعادت و شقاوت را در اختیار او نهاد؛ چنان که میفرماید: «انا هدیناه السبیل اما شاکراً و اما کفوراً؛3 ما راه را به انسان نشان دادیم، حال یا سپاسگزار است و یا ناسپاس»
5. از اینجا است که مسئله ی امتحان – به عنوان یکی از اهداف واسطه ای آفرینش انسان – مطرح میشود؛ زیرا امتحان، تبلور اختیار انسان است و جای شگفتی ندارد که در آیات فراوانی، طرح این مسئله را به گونه های مختلف می بینیم؛ چنان که میفرماید: «انا خلقنا الانسان من نطفه امشاج نبتلیه؛ 4 ما انسان را از نطفه ای آمیخته آفریدیم تا او را بیازماییم»5
6. برقراری یک «امتحان عادلانه» تنها در گرو وجود شرایط و امکانات برای گزینش مسیر خیر یا شرّ به وسیله ی انسان است. اما خداوند از آن رو که انسان را گل سرسبد مخلوقات خود میداند و تنها برای آفرینش او به خود تبریک میگوید «فتبارک الله احسن الخالقین»؛6 در جهت انتخاب مسیر کمال و خیر، امکانات فراوانی را در اختیار او گذاشته است. این ابزار و امکانات عبارت است از:
6-1. آفرینش بر اساس فطرت و گرایش ذاتی به خداوند: «فأقم وجهک للدّین حنیفاً فطرت الله التی فطر الناس علیها»7
6-2. رهبری و هدایت الهی به سوی حق به وسیله ی خود خدا: «قل الله یهدی للحق»8
6-3. الهام خوبی ها و بدی ها به انسان به منظور گزینش آگاهانه ی او: «فألهمها فجورها و تقواها»9
6-4. محبوب قرار دادن ایمان به خداوند در نهاد انسان ها: «حبّب الیکم الایمان و زیّنه فی قلوبکم»10
6-5. یاری رساندن ویژه به مؤمنان در مسیر زندگانی: «انا لننصر رسلنا و الذین آمنوا فی الحیاه الدنیا» 11 و 12
6-6. گشودن راههای هدایت به تناسب تلاش انسان: «والذین جاهدوا فینا لنهدینّهم سبلنا و انّ الله لمع المحسنین»13
7. حال با وجود این همه امکانات در جانب خیر، بودن نیرویی در جانب شرّ، موجب می شود که آزمایش الهی از حالت صوری درآید؛ یعنی وجود نیروهایی که انسان را به سوی شرّ وسوسه می کنند، باعث می شود انسان واقعاً در میان دوراهی ها قرار گیرد و خود با اراده و عزم خویش، مسیری را انتخاب کند.
به عبارت دیگر وسوسه های شیطانی، باعث می شود که انسان به مبارزه برخیزد و با استمداد از عنایت های الهی، نبردی سهمگین را آغاز کند. به این وسیله نفس او پرورش و تکامل می یابد و عالی ترین مدارج کمال ممکن را کسب می کند و چون در این صورت امتحان جدی صورت گرفته است، حقیقت شخصیت او – خواه مثبت و ملکوتی و خواه منفی و منحط – بروز می نماید؛ یعنی، انسان نهان خود را نشان می دهد.
از اینجا بود که با نافرمانی ابلیس و رانده شدن او از درگاه الهی و سپس تقاضای او برای اغوای نوع انسانی؛ خداوند با تقاضای او موافقت کرد و به او مهلت داد تا در مقابل نیروهای الهی، وسوسه گر انسان به سمت شرّ باشد. اما در عین حال قدرت او در این زمینه را محدود ساخت و هیچ سلطه ای را برای شیطان به طور مستقل بر انسان ها قرار نداد: «و ما کان له علیهم من سلطان الا لنعلم من یؤمن بالاخره ممن هو منها فی شکّ»14
8. اغواگری شیطان، تنها در انسان هایی مؤثر است که جانب شرّ را بر خیر ترجیح میدهند اما خالصان و خداجویان حقیقی، گزندی از او نمی بینند چنان که شیطان خود بر ناتوانی خویش در این زمینه اعتراف کرده، می گوید: «فبعزّتک لاغوینّهم اجمعین الا عبادک منهم المخلصین»15
بنابراین وسوسه گری شیطان، پس از روی گردانی انسان از ندای فطرت و الهامات رحمانی است. کسانی که با اختیار و انتخاب خود کفر ورزیده، قابلیت محبت و همراهی با پاکترین انسان های روی زمین را از دست داده-اند، سزاوار آن هستند که به وسوسه های شیطانی گرفتار شوند و این خود نوعی مجازات الهی نسبت به آنان در همین دنیا است: « ألم تر انّا ارسلنا الشیطان علی الکافرین تؤزّهم أزّا»16
آیا ندانستی که ما شیطان ها را بر کافران گماشتیم تا آنان را شدیداً تحریک کنند؟»
9. خداوند متعال به جهت عنایت ویژه اش به مؤمنان، زمان ها، مکان ها و وسایطی برای آنها قرار داده است تا بتوانند از آنها استمداد جسته، در جهت حفظ و تقویت بعد معنوی خویش، تلاشی پیگیر داشته باشند. ماه رمضان - به ویژه شب قدر – بهترین زمان ها برای این موضوع است. خداوند در این ماه، قدرت شیطان را محدود ساخته است (که از این محدودیت، به زنجیر کشیدن او تعبیر می شود)؛ لکن این تنها یک زمینه برای حرکت به سوی کمالات معنوی است و در اصل به خواسته ی انسان مشروط است. اگر انسان نخواهد در مسیر تکامل ایمانی قرار گیرد – اگر چه روزه هم بگیرد لکن در ترک گناهان نکوشد – روزه تأثیر زیادی در جان او نمی گذارد و تنها تکلیفی را از او ساقط می کند.
پی نوشت:
1. کلینی، کافی، ج4، ص69.
2. همان، ص69 و 70.
3. سید بن طاووس، الاقبال، ج1، ص26.
4. همان، ص31.
5. همان.
6. بقره، آیهی 183.
7. سید محمدحسین، طباطبایی، المیزان فی تفسیر القرآن، ج2، ص8-9.
8. قاموس کتاب مقدس، ص427، به نقل از تفسیر نمونه، ج1، ص633.
9. تورات، سفر تثنیه، ف 9، ش9، به نقل از تفسیر نمونه، ج1، ص632.
10. ا نجیل لوقا، ب5، ش3533.
11. حسین توفیقی، آشنایی با ادیان بزرگ، (تهران، سمت، طه و مرکز جهانی علوم اسلامی، چاپ سوم، زمستان 1379، ص94.
12. شیخ صدوق، فضائل الاشهر الثلاثه، تحقیق میرزا غلامرضا عرفانیان، (چاپ نجف)، ص24، ح12.
13. الکافی، ج1، ص249.
14. وسائل الشیعه، ج10، (انتشارات آل البیت)، ص475، ح9، و ص480، ح 16.
15. بحار الانوار، ج96، ص344؛ میزان الحکمه، ج5، ص2132.
16. میزان الحکمه، ج5، ص2132.
منبع: پرسشها و پاسخهای دانشجویی، ویژهی ماه مبارک رمضان، نشر معارف.