چرا به زیارت میرویم؟
گاهی، حقیقتی را با همه سلولهایمان حس میکنیم ولی مانع پرسشهای ما نیست. عقل، شور و احساس را ملاک نمیگیرد و به دنبال حل دشواریهایی است که دغدغه مداوم اوست.
ما از زیارتهایمان بسیار خاطره داریم! وعدههای شیرین پیش از آن، خوشخلقی فراوان پدر و مادر و همراهان، احساس سبکی روح در زیارتگاهها، برخوردهای جذاب انبوه زائران، دریافتهای خوب مادی و معنوی که حاصل تقاضای ما از زیارت شونده بوده است ... همه و همه، خاطراتی جاودانه در بایگانی ذهن ما دارد.
اینها همه در کنار پاداشهای چشمگیری که در روایات ما به زائر بامعرفت، وعده دادهشده کاوش عقل را مانع نمیشود.
پس طرح این پرسش در آغاز نوشتار ما، بجا و سزا مینماید.
سیر در زمین، سفارش اکید کتاب خداست. هم عقل و هم دل در این تنوع زمینی، شاداب میشوند. روان و اعصاب و مغز آدمی در حرکت زمینی، تسکین یافته و زمینه نشاط روح را فراهم میسازند. شاداب که شدیم، عقل و اندیشه از یکسو و دل و گرایشهای متعالی ما، از سویی دیگر، نشاط و تحرک مییابند.
آنگاهکه نشاط روان و تن آدمی، در خدمت هدف مقدس ملاقات انسان بزرگی، درمیآیند، زیارت، طعم دیگری دارد که هیچگاه از ذائقه حافظه ما، پاک نمیشود.
دوستیها، عاشق را به معشوق، وصل میکند؛ این اتصال که حاصل شد؛ عاشق به رنگ معشوق درمیآید. معشوق که متعالی باشد، عاشق هم پلهپله، بالا میرود و اندیشه، اخلاق و رفتار او تحول میپذیرد.
شخصیتهای آسمانی مانند امامان معصوم (علیهالسلام) مریدان و خواستاران خود را منزلبهمنزل، پیش میبرند و تجربه طولانی ملاقاتکنندگان و زائران مؤید این ادعاست.
تجلیل از سرباز گمنام در همه ملتها و ملیتها، نشانه این تقدیس و تکریم است، چه رسد که تجلیل شونده، بنام باشد و شهرت او، مردمان را به خصائص گوناگون خود، فرابخواند.
در میان روایات معتبر ما، پاداشهای سنگین برای زائر عارف، مقرر شده است که با توجه به حکمتآمیز بودن پاداشهای خداوندی، سری در این عنایت به زائر نهفته است که باید آن را در تکامل یافتن زائر در اثر زیارت، جستوجو کرد.
فهم دقیق و عمیق عبارتها و مضمونهایی که در زیارت پیشوایان دین به کار رفته، در حقیقت، راهیابی به رود خروشانی از معارف الهی است و یک دوره امام شناسی و ازاینرو به فهم این عبارتها و الهام از این مضمونها تأکید شده است.
برای نمونه، یک عبارت از زیارت اربعین حضرت سیدالشهدا (علیهالسلام) را باهم میخوانیم:
... و بذل مهجته فیک لیستنقذ عبادک من الجهالة و حیرة الضلالة:
او (حسینبنعلی)، خون حیاتی خود را در تو (ای خدای بزرگ) نثار کرد تا بندگان تو را از غرقاب جهل و سرگردانی گمراهی، رهایی بخشد (1).
تمامی این کلمات، الهامبخش است؛ دقت کنید:
- «بذل»: بخشید و نثار کرد و هیچ توقع و انتظار از تو نداشت.
- «مهجته»: خون عمده و حیاتی خود را، نثار کرد؛ نه خون مویرگها و رگهای غیر حساس خود را!
- «فیک»: در تو، نه در راه تو! در اینجا کلمه «سبیل» هم حذف شده است! آنسان، نثار تو کرد که حتی «راه و سبیل» را هم ندید.
- «لیستنقذ»: تا استنفاذ کند؛ انقاذ غریق، نجاتغریق است ولی استنقاذ بدین معنا است که از فردی که از گرداب و گودی آب بیخبر است و در شرف غرق شدن خواسته شود که بیا تا تو را نجات دهم. معنای طلب در آن نهفته است.
گاهی مردم نمیدانند که دوام برخی از حکومتها و رواج سنتهای غلط، چگونه تبدیل به غرقابی میشود که کوچک و بزرگ را به کام مرگ معنوی، میکشاند. یک منجی بزرگ، وارد عرصه فداکاری شده و طنابهای نجاتبخش را بهسوی غریقان، پرتاب میکند تا رشته نجات آنها شود.
- «عبادک»: بندگان تو را؛ یعنی آنها که تعلق به تو دارند، در خدمت طاغوتها و مظاهر عصیان درآمدهاند! از تواند ولی به سپاه خصم رفتهاند. حسینبنعلی (علیهالسلام) همان رسالت «ان اعبدواالله واجتنبوا الطاغوت» را تعقیب میکرد (2).
«من الجهالة»: از جهالت، جهلها دو گونهاند:
جهلی که با افکندن پرتو آگاهی، نابود میشود و دیگری جهلی که رسوب کرده و تعقل و جامعه را مختل میسازد.
جهالت حاکم در زمان قیام امام شهیدان از نوع دوم بود.
- «و حیرة الضلالة»: و حیرت ضلالت. گم کردن راه، شدت و ضعف دارد. گاهی بر سر چهارراهی، دچار حیرت میشویم و گاهی در میان انتخاب چندین راه.
عصر امام حسین (علیهالسلام)، عصر حیرت و گیجی انتخاب بود و شوک ویژه حرکت امام (علیهالسلام) را میطلبید.
از این نمونهها که لبریز از معارف است، در میان زیارتنامهها، فراوان مییابیم که اگر مجال بود، نمونههای دیگری را ذکر میکردیم.
- «زیارت غدیر امام علیبنابیطالب»، یک دوره «علی شناسی» است.
- «زیارت جامعه کبیره»، یک دوره امام شناسی است که فراز به فراز آن نیاز به تفسیر دارد.
- «زیارت عاشورا»، عصارهای از رویدادها و تحلیل مرتبط با قیام آسمانی حسینبنعلی (علیهالسلام) است که ما را به آن سفارش نمودهاند.
و ...
جمعبندی آنها را بر عهده شما عزیزان جوان میگذارم.
پینوشتها:
1. مفاتیحالجنان، شیخ عباس قمی.
2. در هر امتی رسولی فرستادیم تا به مردمان بگویند، فقط خدای را بپرستید و از اطاعت مظاهر طغیان، دوری کنید. سوره نحل (16) آیه 36.
منبع: مجله موعود جوان