ابتدا نگاهی به پیشینه میرحسین موسوی میاندازیم:
پس از دستگیری حسن آلادپوش (از اعضای سازمان مجاهدین خلق که در ترور برخی از مستشاران آمریکایی در زمان شاه دست داشت) پای میرحسین موسوی نیز به دلیل سابقه آشنایی با وی به بازداشتگاه کشانده میشود. اسناد بازجوییهای موسوی نشان میدهد که وی با لو دادن اطلاعات خود از آلادپوش توانسته بود پس از ده روز از بازداشت رهایی یابد. اسناد دیگری نیز حاکی است که ساواک{پس از اثبات وفاداری موسوی به رژیم} مجوز عضویت وی در هیئتعلمی دانشگاه ملی (شهید بهشتی) را صادر میکند.
ظاهراً تنها فعالیت بهظاهر سیاسی و موسوی این بوده که از سال 54 تا 57 به همراه چند نفر از اعضای نهضت آزادی و حبیبالله پیمان (با افکار شبیه مارکسیستی) چند نشریه تحلیلی منتشر کردهاند.
بعد از پیروزی انقلاب اسلامی و تا قبل از فاجعه 7 تیر مهندس موسوی سردبیری روزنامه جمهوری اسلامی را به عهده داشت. وی پس از شروع کارش در سردبیری روزنامه جمهوری اسلامی، تشکلی را به وجود آورد و رهبری کرد که اعضای آن عبارت بودند از: «جواد اژه ای»، «ابولقاسم سرحدی زاده» و «مسیح مهاجری». این حلقه چهار نفره که همسو با یکدیگر امور روزنامه را در اختیار داشتند، کلیه کارها را با آقای هاشمی رفسنجانی هماهنگ میکردند.
موسوی مقالات بسیاری به طرفداری از دکتر مصدق در روزنامه به چاپ میرساند و این یکی از نقاط اختلاف شهید «حسن آیت» با وی بود. زمانی که نام مهندس موسوی بهعنوان وزیر پیشنهادی امور خارجه در جلسه شورای مرکزی حزب جمهوری اسلامی مطرح میشود، آیت مخالفت جدی میکند و اعلام میکند که این مخالفت خود را در مجلس نیز اعلام خواهد کرد. وی میگوید موسوی در خط دکتر پیمان است و خط پیمان لاجرم به خط آمریکا میانجامد.
جلالالدین فارسی نیز نقل میکند:
«بعد از آنکه میر حسین موسوی در روزنامه جمهوری اسلامی مقاله ای در تمجید از دکتر پیمان می نویسد، در شورای مرکزی حزب جمهوری اسلامی عده ای تصمیم می گیرند که میرحسین را از حزب اخراج کنند.»
فارسی در بخش دیگری از سخنانش میافزاید:
«کسانی که میر حسین را می شناختند، این اقدامات برای آنها عجیب نبود. وی با قران آشنا نبود. رهبر وی حبیب الله پیمان بود. من پیمان زا از حدود سال 35 می شناختم ؛ تمایلات مارکسیستی وی کاملاً روشن بود.»
«محسن آیت (فرزند شهید آیت) در مورد مخالفت پدرش با وزارت امور خارجه میرحسین موسوی میگوید»
«در روز شهادت (14 مرداد 60) بود که رای اعتماد به کابینه شهید باهنر مطرح بود، {پدرش} نگران سپردن سمت های حساس به اشخاص با سوابق نامطلوب بوده است. پس از رای اعتماد مجلس به وزارت امور خارجه میرحسین موسوی هم ایشان می گفت اگر انفجار هفت تیر روی نداده بود، در مجلس این قدر نمی ماندم و افراد بیشتری با من در مخالفت با وزارت او همراهی می کردند.»
همسر میرحسین موسوی یعنی زهره کاظمی (معروف به زهرا رهنورد) نیز همانند خود او پیش از پیروزی انقلاب از شاگردان دکتر پیمان و مرتبط با برخی از اعضای نهضت آزادی بوده است.
دکتر مکری در یادداشتهای خود در سال 1370 اشاره میکند که زهره کاظمی پیش از انقلاب همکار لیلی جهانآرا (معروف به لیلی امیر ارجمند) – نزدیکترین دوست فرح پهلوی- بوده است.
لیلی جهانآرا که در ظاهر مسئولیت کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان را بر عهده داشته، زنی بسیار فاسد بوده که با چند سازمان جاسوسی نیز ارتباط داشته است.
زهرا رهنورد طبق برخی اسناد رسمی، اطلاعات مربوط به ارتباطات مردمی امام موسی صدر (رهبر شیعیان لبنان) با داخل کشور را مخبرین ساواک میداده است. نکته جالب اینکه رهنورد و موسوی به همراه دو فرزند خود در سال 1355 برای سکونت دائمی به آمریکا میروند اما با تغییر سیاست دولت آمریکا در قالب ایجاد فضای بهاصطلاح باز سیاسی توسط کارتر در ایران به کشور بازمیگردند.
زهرا رهنورد در سال 1358 از سوی نهضت آزادی در لیست مشترکی کاندیدای مجلس خبرگان قانون اساسی میشود که افراد دیگری همچون مسعود رجوی و مهدی ابریشمچی (از سران منافقین) نیز جزو آن لیست بودهاند؛ ولی بااینوجود موفق به راهیابی به مجلس نمیشود.
منبع: پایگاه خبری جنبش سایبری موعود