آیا برای دستیابی به دولت اسلامی مراحلی وجود دارد؟ آیا صرف تشکیل و شکل گیری انقلاب اسلامی به معنای شکل گیری دولت اسلامی است؟
۱۲بهمن ۵۷ حضرت امام (ره) به میهن عزیز پا گذاشتند و ۲۲ بهمن انقلاب پیروز شد، آیا به صرف انقلاب سیاسی در روز ۲۲ بهمن دولت اسلامی تشکیل شد؟
۵مرحله برای تحقق دولت اسلامی مطرح است. این مراحل، به نوعی در بیانات مقام معظم رهبری هم مطرح شده است و پاسخ به همین شبهات نیز می باشد:
مرحله اول: پیروزی انقلاب اسلامی در روز 22 بهمن
مرحله دوم: شکل گیری نظام اسلامی
مرحله سوم: شکل گیری دولت اسلامی
مرحله چهارم: شکل گیری کشور اسلامی
مرحله پنجم: شکل گیری جامعه اسلامی
تولد و شکل گیری هریک از این مراحل منوط به زمان بندی طبیعی و خاص آن مرحله است و همزمانی این مراحل امکان پذیر نیست. زیرا همه این مراحل در زمان ۲۲بهمن غیرمنطقی است و فرض قابل قبولی نمی تواند باشد.
ارزیابی مراحل پنجگانه
آیا همه مراحل مورد نظر برای شکل گیری نظام اسلامی محقق شده است؟ ابتدا باید مراحلی را که به طور کامل با موفقیت پشت سر گذاشته ایم جدا کنیم. بدیهی است که هدف زیر سؤال بردن اساس نظام دینی و انقلاب اسلامی نیست، بلکه منظور ارزیابی مراحل پنجگانه است که ما کدام مراحل را به طور کامل و کدامین را ناقص عمل کرده ایم؟ البته الان آنچه از موهبت های الهی که تا کنون به دست آورده ایم را نمی توانیم زیر سؤال زیر سؤال ببریم.
مرحله اول:
انقلاب اسلامی به تمام معنی واقعی شکل گرفته است. انقلاب یعنی: دگرگونی و تغییر رژیم طاغوت و جایگزینی رژیم طاغوت و جایگزینی رژیمی برمبنای اصالت الله بدون تردید این محقق شده است. در این کشور هیچ انسان منصفی این را انکار نمی کند. آنچه که انجام گرفته به معنای واقعی کلمه انقلاب است، انقلاب فکری، سیاسی و نظامی است و تمام ابعاد نشانه های انقلاب در اصل انقلاب است.
مرحله دوم:
شکل گیری نظام اسلامی: نظام اسلامی یعنی: شکل گیری ساختار کلان شاکله نظام بر مبنای قرآن و سنت، شکل گیری قانون اساسی و قوای سه گانه و محوریت رهبری و ولایت فقیه در چارچوب قرآن و سنت. بدون تردید این هم شکل گرفته است. نظام اسلامی به تعبیر بسیاری از بزرگان، فرهیختگان و تئوریسین های دینی و محقق نظام اسلامی، به معنای شکل گیری شاکله دینی در کشور ما کاملاً محقق شده است. قانون اساسی ما برآیندی از تفکر ناب محمدی است. رهبری نظام در تداوم رهبری دوران امامت و نبوت است. بدون تردید شاخصه هایی که در کلان نظام می بینیم بر همان مبنا شکل گرفته است. این دو مرحله را بطور کامل و موفق پشت سر گذاشته ایم.
مرحله سوم:
دولت اسلامی، آیا در این ۲۶سال، از رؤسای سه قوه تا دهداری ها، همه براساس دینداری و دین مداری بوده اند؟ آیا کسانی که در طول این مدت بر قوای سه گانه تکیه زده اند، دارای شاخصه های دینداری و دین مداری بوده اند؟ البته در بحث، وجه غالب مدنظر است. اگر ۸۰%دارای این شاخصه ها باشند می توانیم بگوییم دولت اسلامی در طول این ۲۶سال بوده است. ولی آیا واقعاً اینگونه بوده است؟
مرحله چهارم:
کشور اسلامی، یعنی: گستره عدالت و موهبت جمهوری اسلامی در جای جای این کشور. یعنی: به همان نسبت که در تهران و مناطق مرکزی کشور، از مواهب جمهوری اسلامی برخوردار می شوند، در شهرهای دور و در غرب و جنوب کشور نیز از امکانات برخوردار باشند.
اگر همه امتیازات برحسب شرایط منطقه ای تقسیم شود و اگر عدالت اجتماعی، توزیع امکانات و خدمات در چارچوب موازین اسلامی اجرا شود، می توانیم بگوییم کشور اسلامی است.
مرحله پنجم:
جامعه اسلامی یعنی: خلق و خو و رفتار و رسومات اجتماعی جامعه بر مبنای دین مبین اسلام باشد. یعنی: مراسم های بله برون، عقد، مهریه و... ازدواج، عروسی و مراسم ختم اموات و عزداری ها و جشن ها، اگر همه برمبنای اصول دینی باشد، می توانیم بگوییم جامعه اسلامی است. اگر شما به وضع حجاب نگاه کنید بایستی نشان از فرهنگ دینی داشفته است. انقلاب یعنی: دگرگونی و تغییر رژیم طاغوت و جایگزینی رژیم طاغوت و جایگزینی رژیمی بر مبنای اصالت الله بدون تردید این محقق شده است. در این کشور هیچ انسان منصفی این را انکار نمیکند. آنچه انجامگرفته به معنای واقعی کلمه انقلاب است، انقلاب فکری، سیاسی و نظامی است و تمام ابعاد نشانههای انقلاب در اصل انقلاب است.
مرحله دوم:
شکلگیری نظام اسلامی: نظام اسلامی یعنی: شکلگیری ساختار کلان شاکله نظام بر مبنای قرآن و سنت، شکلگیری قانون اساسی و قوای سهگانه و محوریت رهبری و ولایتفقیه در چارچوب قرآن و سنت. بدون تردید این هم شکل گرفته است. نظام اسلامی به تعبیر بسیاری از بزرگان، فرهیختگان و تئوریسینهای دینی و محقق نظام اسلامی، به معنای شکلگیری شاکله دینی در کشور ما کاملاً محقق شده است. قانون اساسی ما برآیندی از تفکر ناب محمدی است. رهبری نظام در تداوم رهبری دوران امامت و نبوت است. بدون تردید شاخصههایی که در کلان نظام میبینیم بر همان مبنا شکل گرفته است. این دو مرحله را بهطور کامل و موفق پشت سر گذاشتهایم.
مرحله سوم:
دولت اسلامی، آیا در این ۲۶ سال، از رؤسای سه قوه تا دهداریها، همه بر اساس دینداری و دینمداری بودهاند؟ آیا کسانی که در طول این مدت بر قوای سهگانه تکیه زدهاند، دارای شاخصههای دینمداری و دینمداری بودهاند؟ البته در بحث، وجه غالب مدنظر است. اگر ۸۰% دارای این شاخصهها باشند میتوانیم بگوییم دولت اسلامی در طول این ۲۶ سال بوده است. ولی آیا واقعاً اینگونه بوده است؟
مرحله چهارم:
کشور اسلامی، یعنی: گستره عدالت و موهبت جمهوری اسلامی در جایجای این کشور؛ یعنی: به همان نسبت که در تهران و مناطق مرکزی کشور، از مواهب جمهوری اسلامی برخوردار میشوند، در شهرهای دور و در غرب و جنوب کشور نیز از امکانات برخوردار باشند.
اگر همه امتیازات برحسب شرایط منطقهای تقسیم شود و اگر عدالت اجتماعی، توزیع امکانات و خدمات در چارچوب موازین اسلامی اجرا شود، میتوانیم بگوییم کشور اسلامی است.
مرحله پنجم:
جامعه اسلامی یعنی: خلقوخو و رفتار و رسومات اجتماعی جامعه بر مبنای دین مبین اسلام باشد؛ یعنی: مراسمهای بله برون، عقد، مهریه و... ازدواج، عروسی و مراسم ختم اموات و عزاداریها و جشنها، اگر همه بر مبنای اصول دینی باشد، میتوانیم بگوییم جامعه اسلامی است. اگر شما به وضع حجاب نگاه کنید بایستی نشان از فرهنگ دینی داشته باشد، اگر به بازار مسلمین نگاه میکنید بایستی شاخصههای دینی بر بازار حاکم باشد. آنچه در روابط اجتماعی مردم میگذرد آنچه در فرهنگ عام، در رفتار و اعمال مردم جریان دارد، باید برخوردار از دین بوده و برآیند دینی داشته باشد. اگر اینطور بود میتوانیم بگوییم: جامعه اسلامی است و موفق بودهایم؛ اما من قضاوت را به عهده شما میگذارم. آیا در این سه مرحله بهطور کامل موفق بودهایم؟ ارزیابی من بهعنوان یک شهروند در این سه بخش، عدم موفقیت کامل است. چرا؟
منبع: حاکمیت دینی – اصول و مبانی، علی سعیدی شاهرودی