طواف دل
  • 1029
  • 259 مرتبه
زندگینامه احمدبن‌موسی (شاهچراغ)

زندگینامه احمدبن‌موسی (شاهچراغ)

1398/12/01 09:06:11 ب.ظ

حضرت سید امیر احمد (علیه‌السلام) ملقب به شاهچراغ و سیدالسادات الاعاظم، فرزند بزرگوار امام موسی کاظم (علیه‌السلام) و برادر بزرگ امام رضا (علیه‌السلام) است.

پسران امام هفتم (علیه‌السلام) بنا به مشهور نوزده نفر می‌باشند. حضرت احمد‌بن‌موسی (علیه‌السلام) و حضرت محمد‌بن‌موسی (علیه‌السلام) از یک مادر که «ام‌احمد» خوانده می‌شد متولد گردیدند.

 

فضائل مادر حضرت شاهچراغ (علیه‌السلام)

علامه مجلسی در کتاب «مراة العقول» در شرح حدیث پانزدهم می‌گوید:

ام‌احمد مادر بعضی اولاد آن حضرت می‌بود و او داناترین، پرهیزگارترین و گرامی‌ترین زن‌هایش در نزد آن حضرت بود که اسرار خود را به وی می‌سپرد و اماناتش را نزد او ودیعه می‌نهاد.

در کتاب اصول کافی در باب «امام در چه زمانی می‌داند امام است» آمده است که حضرت امام موسی (علیه‌السلام) امانت سربه‌مهری به «ام‌احمد» سپردند و فرمودند بعد از شهادت من هر کس از اولاد من در طلب این امانت آمد خلیفه و جانشین من است، با او بیعت نما که جز خدا کسی خبر از این امانت ندارد. بعد از شهادت امام موسی (علیه‌السلام) حضرت امام رضا (علیه‌السلام) به نزدام‌احمد آمدند و امانت پدر را طلبیدند. ام‌احمد به گریه افتاد و دانست که امام (علیه‌السلام) شهید شده‌اند. پس آن بانوی محترمه امانت را برحسب وصیت آن حضرت به امام رضا (علیه‌السلام) تقدیم نمود و با ایشان به‌عنوان امام هشتم شیعیان بیعت کرد.

 

بیعت حضرت احمد‌بن‌موسی (علیه‌السلام) و مردم مدینه با علی‌بن‌موسی‌الرضا (علیه‌السلام)

هنگامی‌که خبر شهادت حضرت امام موسی کاظم (علیه‌السلام) در مدینه منتشر شد، مردم بر در خانه «ام‌احمد» جمع شدند. آنگاه همراه با احمد‌بن‌موسی (علیه‌السلام) به مسجد آمدند و به سبب شخصیت والای احمد‌بن‌موسی (علیه‌السلام) گمان کردند که پس از شهادت امام موسی کاظم (علیه‌السلام) وی جانشین و امام است. به همین سبب، با وی بیعت کردند و او نیز از آن‌ها بیعت گرفت، پس بر بالای منبر رفت و خطبه‌ای در کمال فصاحت و بلاغت بیان کرد و فرمود: «ای مردم، هم چنان‌که اکنون تمامی‌شما با من بیعت کرده‌اید، بدانید که من خود، در بیعت برادرم علی‌بن‌موسی (علیه‌السلام) هستم. او پس از پدرم، امام و خلیفه به‌حق و ولی خداست. از طرف خدا و رسولش بر من و شما واجب است که از او اطاعت کنیم.»

پس‌ازآن،‌ احمد‌بن‌موسی (علیه‌السلام) در فضایل برادرش علی‌بن‌موسی‌الرضا (علیه‌السلام) سخن گفت و تمامی‌حاضران تسلیم گفته او شدند و از مسجد بیرون آمدند، درحالی‌که پیشاپیش آن‌ها احمد‌بن‌موسی (علیه‌السلام) بود. آنگاه خدمت امام رضا (علیه‌السلام) رسیدند و به امامت آن بزرگوار اعتراف کردند. سپس همگی با حضرت امام رضا (علیه‌السلام) بیعت کردند و حضرت علی‌بن‌موسی (علیه‌السلام) درباره برادرش (احمد) دعا فرمود:«هم چنان‌که حق را پنهان و ضایع نگذاشتی، خداوند در دنیا و آخرت تو را ضایع نگذارد.»

 

عزیمت از مدینه به طوس

در زمان خلافت مأمون عباسی (لعنت‌الله‌علیه) که قیام و نهضت سادات هاشمی‌و علوی به اوج خود رسیده بود و با زعامت و هدایت حضرت امام رضا (علیه‌السلام) اسلام راستین و حاکمیت الهی ترویج می‌شد و حقیقت چهره کریه خلفای عباسی و حکومت غاصبین روشن می‌گشت، مأمون به‌منظور فرونشاندن مبارزات انقلابی شیعیان و تحکیم خلافت متزلزل عباسی ولایتعهدی خود را به حضرت امام رضا (علیه‌السلام) واگذار می‌کند و علیرغم میل باطنی امام (علیه‌السلام)، مأمون حضرتش را از مدینه به طوس انتقال می‌دهد و ولایتعهدی را به ایشان تحمیل می‌نماید.

حضور با برکت امام هشتم (علیه‌السلام) در خراسان باعث می‌شود که شیعیان و محبان اهل‌بیت رسالت با اشتیاق زیارت چهره تابناک امامت و ولایت از نقاط مختلف به‌سوی ایران حرکت کنند.

حضرت احمد‌بن‌موسی (علیه‌السلام) نیز در همین سنوات (198 تا 203 ه.ق) به همراه دو تن از برادرانش به نام‌های محمد و حسین و گروه زیادی از برادرزادگان، خویشان و شیعیان، بالغ‌بر دو یا سه هزار نفر از طریق بصره عازم خراسان شدند و از هر شهر و دیاری که می‌گذشتند، بر تعداد همراهانشان افزوده می‌شد، به‌طوری‌که برخی از مورخان تعداد یاران احمد‌بن‌موسی (علیه‌السلام) را نزدیک به پانزده هزار نفر ذکر کرده‌اند.

در همین احوال، علیرغم خدعه و نیرنگ‌های مأمون عباسی برای مخدوش ساختن مقام ولایت و چهره علمی‌حضرت رضا (علیه‌السلام)، برتری حجت خدا و پیروزی‌های حضرتش کینهٔ مأمون عباسی را بیشتر و سرانجام در سال 202 هـ.ق امام معصوم را مسموم و به شهادت می‌رساند. سپس در سوگ ایشان،‌ با ریاکاری به عزاداری می‌پردازد و جسد مطهر حضرت رضا (علیه‌السلام) را با احترام در کنار مدفن هارون‌الرشید قاتل امام موسی الکاظم (علیه‌السلام) دفن می‌نماید.

مأمون ملعون که از جنایات خویش بسیار متوحش و خبث سریره و دشمنی آل ابیطالب را از اسلاف خویش کمال و تمام به ارث برده بود، با اطلاع از حرکت حضرت احمد‌بن‌موسی (علیه‌السلام) برادر بزرگوار امام رضا و یارانش به‌قصد خراسان، به جمیع حکام و عمال خود دستور داد هرکجا از بنی‌فاطمه و اولاد پیغمبر بیایند مقتول سازند؛ و پیروان سادات بنی‌هاشم را با آزار و شکنجه مرعوب و مقهور حکومت غاصب نمایند.

خبر حرکت احمد‌بن‌موسی (علیه‌السلام) توسط کارگزاران حکومتی به مأمون رسید. مأمون که ورود برادران امام را به مرکز حکومت، تهدیدی جدی برای موقعیت حساس خود می‌دید و از هم‌داستان شدن برادران و شیعیان امام با وی هراسناک بود، به همه حکمرانان خود، دستور داد که: در هرکجا قافله بنی‌هاشم را یافتند، مانع از حرکت آن‌ها شوند و آن‌ها را به مدینه بازگردانند یا مقتول کنند.

این دستور به هر شهری که می‌رسید، کاروان ازآنجا گذشته بود، مگر در شیراز که پیش از رسیدن کاروان احمد‌بن‌موسی (علیه‌السلام)، حکم به حاکم وقت رسید. حاکم فارس «قتلغ‌خان» مردی سفاک و خون‌ریز بود. وی با لشکری انبوه از شهر خارج شد و در برابر کاروان احمد‌بن‌موسی (علیه‌السلام) اردو زد.

احمد‌بن‌موسی (علیه‌السلام) در دو فرسنگی شیراز با قتلغ‌خان روبرو شد. در آنجا خبر شهادت برادرش علی‌بن‌موسی‌الرضا (علیه‌السلام) انتشار یافت و به احمد‌بن‌موسی (علیه‌السلام) خبر دادند که اگر قصد دیدن برادر خود علی‌بن‌موسی‌الرضا (علیه‌السلام) را دارید، بدانید که وی فوت شده است.

حضرت احمد‌بن‌موسی (علیه‌السلام) که وضع را چنین دید،‌ دانست که نخست،‌ برادرش در طوس شهید شده است؛ دوم، برگشتن به مدینه و یا غیر آن ممکن نیست؛ سوم، این جماعت به‌قصد مقاتله و جدال در اینجا گرد آمده‌اند؛ بنابراین، اصحاب و یاران خود را خواست و جریان را به آگاهی همه رساند و افزود:

قصد این‌ها ریختن خون فرزندان علی‌بن‌ابیطالب (علیه‌السلام) است، هر کس از شما مایل به بازگشت باشد یا راه فراری بداند، می‌تواند جان از مهلکه به‌سلامت برد که من چاره‌ای جز جهاد با این اشرار ندارم. تمامی‌برادران و یاران احمد‌بن‌موسی (علیه‌السلام) عرض کردند که مایل‌اند در رکاب وی جهاد کنند. آن بزرگوار در حق آن‌ها دعای خیر کرد و فرمود: پس برای مبارزه،‌ خود را آماده سازید.

 

جدال و پیکار

سپاه قتلغ‌خان در برابر یاران احمد‌بن‌موسی (علیه‌السلام) صف‌های خود را آراستند و جنگ نابرابری آغاز شد. درنتیجهٔ رشادت و فداکاری یاران احمد‌بن‌موسی (علیه‌السلام)، دشمن شکست خورد و عقب‌نشینی کرد. این جدال در سه نوبت و به مدت چند روز ادامه یافت. در پیکار سوم، سپاهیان قتلغ‌خان شکست خوردند و ناچار از محل درگیری،‌ قریه کُشن تا نزدیک برج و باروی شهر شیراز به مسافت سه فرسخ عقب نشستند و از ترس به درون حصار شهر پناه بردند و دروازه‌های شهر را محکم بستند. احمد‌بن‌موسی (علیه‌السلام) به اردوگاه خویش، در قریه کُشن، نزدیک یاران خویش بازگشت. در این نبرد، عده‌ای از امامزادگان و اصحاب احمد‌بن‌موسی (علیه‌السلام) زخمی‌و تعدادی نزدیک به سیصد نفر به شهادت رسیدند.

 

نیرنگ دشمن

روز دیگر، احمد‌بن‌موسی (علیه‌السلام) یاران خود را به پشت دروازه شهر شیراز منتقل کرد و همان‌جا خیمه زد. قتلغ‌خان که دریافت قادر به پیکار با احمد‌بن‌موسی (علیه‌السلام) نیست و باوجود عشق و فداکاری که در سپاه احمد‌بن‌موسی (علیه‌السلام) موج می‌زند، توان مقابله مردانه با آن‌ها را ندارد، با عده‌ای از فرماندهان سپاه خود، طرح نیرنگی را ریخت تا بلکه با این روش بر آن‌ها فائق آیند. بر اساس نیرنگ و توطئه طراحی‌شده،‌ جمعی از سپاهیان جنگ‌آزمودهٔ خود را با شیوه جنگ‌وگریز به صفوف یاران احمد‌بن‌موسی (علیه‌السلام) گسیل داشت و به آن‌ها دستور داد در اولین درگیری وانمود به عقب‌نشینی و شکست کنند و به‌سوی دروازه‌های شهر بازگردند. یاران و برادران احمد‌بن‌موسی (علیه‌السلام) با این خدعه وارد شهر شدند، دشمن مکار، دروازه‌های شهر را بست. سپاهیان قتلغ‌خان که از پیش در گذرگاه‌های شهر کمین کرده بودند،‌ یاران احمد‌بن‌موسی (علیه‌السلام) را هرکدام به وضعی و در موضعی به شهادت رساندند.

 

شهادت احمد‌بن‌موسی (علیه‌السلام)

درنتیجه توطئه دشمن بسیاری از یاران احمد‌بن‌موسی (علیه‌السلام) به شهادت رسیدند و عده‌ای نیز که از نیرنگ دشمن به‌سلامت گریخته بودند، در اطراف پراکنده شدند. مورخان اتفاق‌نظر دارند که غالب امامزادگان در فارس و دیگر شهرهای ایران، از پراکنده‌شدگان این نهضت هستند.

حضرت احمد‌بن‌موسی (علیه‌السلام) نیز مورد تعقیب دشمن قرار گرفت و قتلغ‌خان با شمار زیادی از سپاهیان خود به آن‌ها هجوم برد. احمد‌بن‌موسی (علیه‌السلام) شجاعانه در مقابل دشمن پایداری کرد و به دفاع از خود پرداخت. برخی از منابع می‌نویسند: احمد‌بن‌موسی (علیه‌السلام) به‌تنهایی با لشکر انبوهی به نبرد پرداخت. دشمن چون دید از عهده او برنمی‌آید، شکافی در جایگاه استراحت وی ایجاد کرد و از پشت بر سرش شمشیر زد؛ سپس خانه را خراب کرد و بدن او در زیر توده‌های خاک، در محلی که هم‌اکنون مرقد و بارگاه اوست،‌ پنهان شد.

 

پیدایش قبر احمد‌بن‌موسی (علیه‌السلام) در زمان اتابکان

بیشترین و معتبرترین منابع متقدم و متأخر که به شرح‌حال و زندگانی احمد‌بن‌موسی (علیه‌السلام) پرداخته‌اند، آشکار شدن مدفن احمد‌بن‌موسی (علیه‌السلام) را در عهد امیر مقرّب‌الدین مسعود‌بن‌بدر بین سال‌های (658-623) می‌دانند.

شیراز نامه زرکوب شیرازی (تألیف به سال 764 ه.ق) از قدیمی‌ترین مأخذهایی است که پیدایش قبر احمد‌بن‌موسی (علیه‌السلام) را در عهد امیر مقرّب‌الدین مسعود‌بن‌بدر ثبت کرده است، وی می‌نویسد:

قبر امامزاده معصوم، امیر احمد‌بن‌موسی (علیه‌السلام) در میان شهر، قریب مسجد نو افتاده، امیر مقرّب‌الدین مسعود‌بن‌بدر که از خاصگان و مقربان اتابک‌بن‌ابوبکر سعد‌بن‌زنگی‌بن‌مودود بوده، عمارتی در خاطر داشت و در آن جایگاه قبری یافته‌اند، مکشوف گشته،‌ شخص مبارک او همچنان در حال اعتدال، تغییر و تبدیل در وی تأثیر نکرده،‌ خاتمی‌که در انگشت مبارکش بود، احتیاط فرمودند، منقّش بوده به نام‌احمد‌بن‌موسی، ائمه و افاضل و عقلا و اعیان شیراز جمع گشته‌اند و تحقیق کرده، صورت در حضرت اتابک معروض داشته‌اند. اتابک ابوبکر، مشهدی بر آنجا ساخته و عمارتی فرموده که به‌مرورزمان اشتهار یافته است و خلق شیراز بعدازآن که به‌کرات و صرّات در حالت فروماندگی و حیرت،‌ التجا بدان جناب کرده‌اند و استمداد نموده‌اند و مقاصد و مطالب ایشان محصل آمده،‌ بدین منوال آن مشهد مبارک اشتهار یافته.

معین‌الدین ابوالقاسم جنید شیرازی که دو سال بعد از درگذشت زرکوب، یعنی در سال 791 ه.ق به کتاب خود، شد الازار فی حط الاوزار عن زوّار المزار، پرداخت و فرزندش عیسی‌بن‌جنید، آن را از زبان عربی به فارسی به نام هزار مزار ترجمه کرده است و بر آنچه که زرکوب در شیرازنامه آورده است، تأکید دارند. مؤلف شد الازار ضمن شرح مختصری از نسب،‌ فضایل و شهادت احمد‌بن‌موسی (علیه‌السلام)، کشف مرقد آن حضرت را در عهد امیر مقرّب‌الدین مسعود‌بن‌بدر ذکر می‌کند.

بنا به گفته جنید شیرازی، هیچ‌کس از محل شهادت احمد‌بن‌موسی (علیه‌السلام) آگاه نبود تا زمان مقرّب‌الدین مسعود‌بن‌بدر که وی قبر آن حضرت را یافت و بر آن گنبدی ساخت. دربارهٔ اینکه چگونه مشهد احمد‌بن‌موسی (علیه‌السلام) کشف شده، جنید هیچ‌گونه آگاهی نمی‌دهد.

وی در توصیف جسد مبارک آن حضرت می‌افزاید، هنگامی‌که حضرت را رؤیت کردند، رنگ مبارک وی برنگشته و هیچ تغییری در بدن آن حضرت دیده نشده و کفن وی همچنان تازه مانده و از روی انگشتری وی که عبارت «العزّة‌ لله احمد‌بن‌موسی» بر آن نقش بود، وی را شناختند.

علاوه بر این چند مأخذ که از نزدیک‌ترین منابع تاریخ محلی عصر اتابکان است، منابع دیگری نیز در دست است که آشکار شدن مشهد احمد‌بن‌موسی (علیه‌السلام) را به عصر امیر مقرّب‌الدین نسبت می‌دهند.

 

 

منبع: سایت آستان مقدس امامزاده شاهچراغ

اخبار مرتبط