قطعنامه 598 که در 29 تیر سال 1366 در شورای امنیت سازمان ملل تصویب شده بود، سرانجام پس از یک سال بهفرمان امام خمینی (رحمهالله) رهبر کبیر انقلاب در 27 تیر سال 1367 از سوی جمهوری اسلامی رسماً پذیرفته شد.
قطعنامه 598 با درایت و هوشیاری حضرت امام خمینی (رحمهالله) رهبر کبیر انقلاب اسلامی پذیرفته شد. امام راحل (رحمهالله) با تغییر شیوه دفاع، دشمنان را خلع سلاح و تلاش چندساله ملت شهیدپرور را به ثمر رساندند و با توجه به شرایط ایجادشده در فضای سیاسی منطقه و معادلات جهانی، این شرایط مطلوبی برای ملت ایران بود.
در 21 مرداد 1367 حضرت آیتالله خامنهای، رئیسجمهور وقت کشور در خطبههای نماز جمعه تهران عنوان کردند: «اعلام قبول قطعنامه از طرف جمهوری اسلامیایران دو فایده اساسی داشت: اول این که آتشبس را به صلاح انقلاب و کشور دانستیم و دوم این که با اعلام قبول قطعنامه، ماهیت رژیم عراق علی رغم ادعای صلح طلبی، آشکار شد و تحولات بعدی اصالت هر دو مصلحت را مشخص کرد... رژیم عراق در مقابل این حرکت غیر منتظره جمهوری اسلامیایران درماند. اگر طالب پوشاندن چهره جنگ طلبانه خود بود باید آتشبس را قبول میکرد. اگر میخواست زیر بار نرود، چهره منافقانه این رژیم افشا میشد و این هر دو به نفع کشور ما بود».
دلایل پذیرش کامل قطعنامه 598 توسط جمهوری اسلامی ایران
کارشناسان و صاحبنظران برای پذیرش قطعنامه دلایل بسیاری ذکر میکنند که ازجمله میتوان به موارد زیر اشاره کرد:
- مصلحت نظام جمهوری اسلامی ایران، حضرت امام خمینی (رحمهالله) بهعنوان رهبر و ولیفقیه و بر اساس اختیاری که بهموجب اصل صد و دهم قانون اساسی داشتند، پذیرش قطعنامه را اعلام و آن را به مصلحت نظام تشخیص دادند.
- شرایط بینالمللی نامساعد، بهنحویکه عراق با پذیرش کلیه قطعنامههای شورای امنیت داد صلحطلبی سر میداد و در مجامع بینالمللی ایران را جنگطلب معرفی میکرد.
- شرایط جدید و پیچیده در منطقه با حضور بیسابقه نیروهای نظامی امریکا و متحدانش در خلیجفارس.
- جدی شدن مسئله تحریم تسلیحاتی ایران بهعنوان طرفی که قطعنامه 598 را قبول نکرده است.
-کاربرد وسیع سلاحهای شیمیایی توسط عراق و عکسالعمل ضعیف مجامع بینالمللی در این مورد.
- شرایط نامساعد در جبههها که منجر به عقبنشینی نیروهای نظامی ایران از بسیاری از نقاط اشغالی در داخل خاک عراق و حتی از دست دادن قسمتهایی از خاک ایران شده بود.
- یکی از مهمترین دلایل پذیرش قطعنامه 598 علاوه بر وجود عناصر مثبت در آن، فقدان عناصری بود که در قطعنامههای قبلی شورای امنیت موجود بود و منجر به رد آنها میشد. (شورای امنیت و جنگ تحمیلی عراق علیه جمهوری اسلامی ایران /عباس هدایتی خمینی/دفتر مطالعات سیاسی و بینالمللی وزارت خارجه- 1370)
تفاوتهای عمده قطعنامه 598 با قطعنامههای پیشین
شورای امنیت سازمان ملل متحد حدود 10 بیانیه و 10 قطعنامه درباره جنگ ایران و عراق
صادر کرد که شاخصترین آن قطعنامه 598 بود. این قطعنامه با قطعنامههای پیشین شورای امنیت متفاوت بود. مهمترین تفاوت آن ازنظر صوری، قرار گرفتن آن در قالب فصل 7 منشور ملل متحد بود که آن را از حالت توصیه خارج و برای دو طرف جنگ لازمالاجرا میکرد. ازنظر محتوایی نیز این قطعنامه از قطعنامههای پیشین جامعتر بود و در آن سعی شده بود برخی دیدگاهها و خواستههای ایران موردتوجه قرار گیرد.
الف) قطعنامه 598 برخورد صحیحی با مسئله کرده و بهعبارتدیگر صورتمسئله را درست مطرح کرده است. شورا به وظایف خود توجه داشته، نقض صلح را احراز کرده است.
ب) قطعنامه 598 برخلاف اسلاف خود راهحلی عملی و نسبتاً جامع و عادلانه برای مسئله ارائه میدهد.
ج) قطعنامه 598 تضمینهایی برای آینده و جلوگیری از تکرار تجاوز (هرچند ناقص و ناکافی) ارائه میدهد. (شورای امنیت و جنگ تحمیلی عراق علیه جمهوری اسلامی ایران /عباس هدایتی خمینی/دفتر مطالعات سیاسی و بینالمللی وزارت خارجه)
یکی از صاحبنظران و دستاندرکاران سیاست خارجی جمهوری اسلامی ایران در زمان صدور قطعنامه 598، «محمدجواد لاریجانی» معاون بینالمللی وقت وزارت خارجه اظهار میدارد: پیش از صدور قطعنامه 598 تمامی قطبهای قدرت جهان چند کار همزمان را سازماندهی کردند: فشاری بینالمللی علیه جمهوری اسلامی ایران که در آن سرزنش، تنبیه و تحریم ایران به لحاظ تسلیحاتی و اقتصادی منظور گردد، دوم حضور نظامی ترسانندهای در خلیجفارس که تمامی قدرتها در آن شرکت داشته باشند. یک برداشت کلی این بود که زمان مداخله قدرتهای بزرگ برای جلوگیری از پیروزی ایران در جنگ به نظر آنها فرا رسیده است و نباید بیش از این فرصت را از دست داد. بدین ترتیب قطعنامه 598 در حال شکلگیری بود و از خصوصیات آن در آخرین پیشنویسها، اقدامات تنبیهی و محدودکننده علیه جمهوری اسلامی بود. بهطور همزمان نیز نیروهای نظامی بلوکهای مختلف شروع به ورود به خلیجفارس کردند.
برای روشن ساختن شرایط استراتژیک و سیاسی که منجر به پذیرش این قطعنامه از سوی جمهوری اسلامی ایران شد، ضرورتها و دلایل اتخاذ چنین تصمیمی و نیز واکنشهای داخلی به آن، چند تن از کارشناسان سیاسی و نظامی در گفتوگو با پژوهشگران ایرنا به بیان دیدگاهها و نقطهنظرهای خود پرداختند.
«عباس ملکی» رئیس موسسه «مطالعات دریای خزر» و معاون سابق وزارت خارجه شورای امنیت ضمن اشاره به پرونده حقوقی جنگ ایران و عراق میگوید: این جنگ دارای پرونده قطوری است که حدود ده قطعنامه و ده بیانیه را در برمیگیرد. اولین بیانیه در یکم مهر 1359 و آخرین آنکه در مورد استفاده از سلاحهای شیمیایی در حلبچه بود در اردیبهشت 1367 صادر شد. البته بیانیه آخر این پرونده تقریباً 5 سال پس از جنگ در سال 1991 در مورد تعیین آغازگر جنگ صادر شده بود.
وی در مورد اهمیت قطعنامه 598 میافزاید: از بین همه قطعنامه و بیانیههایی که شورای امنیت در مورد جنگ عراق علیه ایران صادر کرد، قطعنامه 598 از همه مهمتر است. این قطعنامه از جهات مختلف دارای اهمیت است.
ملکی با اشاره به ویژگیهای این قطعنامه میگوید: اولین ویژگی که قطعنامه 598 داشت، این بود که تااندازهای نظرات ایران در آن لحاظ شده بود. در اولین قطعنامه و بیانیهای که در مورد جنگ ایران و عراق صادر شده بود، اصلاً این جنگ را جنگ ندانسته بودند بلکه بیشتر یک وضعیت توصیف شده بود که دو طرف با هم اختلاف دارند؛ اما در قطعنامه 598 بهصورت جدی معلوم شد که این جنگ است و در جنگ یکطرف حتماً آغازگر است.
به گفته معاون وزیر سابق امور خارجه، بر اساس بند 6 قطعنامه 598 از دبیر کل درخواست شده بود که ضمن مشورت با ایران و عراق، مسئله تفویض کار تحقیق در باب مسئولیت مخاصمه را به هیئتی بیطرف، واگذار کند که آن را بررسی کند و در حداقل مدت ممکن به شورا گزارش دهد.
یعنی معلوم شود که کدام طرف این جنگ را شروع کرده است؛ زیرا عراق مدعی بود نیروهای ایرانی جنگ را شروع کردند و ما میگفتیم در یکلحظه نیروهای عراق به فرودگاههای شهرهای مختلف ما حمله کردند. این موضوع خیلی مهم بود که مشخص شود کدام طرف مسئول آغاز مخاصمه است. همه نیروهای سیاسی کشورها به دنبال کسب پرستیژ در صحنه بینالمللی هستند و برای ایران خیلی مهم بود که ثابت کند که مسئولیت این جنگ با چه کسی است.
ملکی میافزاید: البته دبیر کل این کار را زود انجام نداد. قطعنامه 598 در سال 1987 (1366 ه.ش) تصویب شد و همانطور که پیشتر اشاره شد در سال 1991 (1370 ه.ش) و بعد از حمله عراق به کویت دبیر کل نظر کمیته را اعلام کرد که بر اساس آن مشخص شد، علیرغم اینکه برخی برخوردهای مرزی بین دو کشور بوده ولی این عراق بوده است که بهصورت انبوه و همهجانبه در یک روز معین به ایران حمله کرده است.
رئیس موسسه «مطالعات دریای خزر» به نکته دیگری در مورد اهمیت قطعنامه 598 اشاره میکند و میافزاید: برای تدوین قطعنامه مذکور مذاکرات متعددی بین تهران و دبیر کل و نمایندهها و معاونان ایشان ازجمله «یان الیاسون» که الآن وزیر امور خارجه سوئد است و «جیمیانوپیکو» انجام شد. دیپلماتهای ما بهصورت جدی با این دو نفر در تعامل بودند تا بالاخره آن حداقل خواستهای ایران در این قطعنامه گنجانده شود. مهمترین موضوعی که ایران مطرح میکرد این بود که ما اعتماد نداریم اگر جنگ تمام شود عراق سرزمینهایی را که اشغال کرده است، تخلیه کند؛ اما در بند یک قطعنامه 598 که خیلی هم مهم بود، دو طرف ملزم به اعلام آتشبس و بازگشت بیدرنگ تمام نیروها تا سرحدات بینالمللی شدند و اینیکی از شرایطی است که ایران را در آن مورد راضی میکرد؛ زیرا که در اواخر جنگ و در آستانه صدور قطعنامه 598 در سال 1366 عراق مانند ابتدای جنگ مجدداً شروع به آفند (حمله) تهاجمی کرد و بخشهایی از اراضی کشورمان را در جنوب و جنوب غرب در اختیار گرفت. از طرفی تأسیسات نفتی ایران نیز موردحمله قرار گرفته بود، بهطوریکه در سال 1986 به بیش از صد نفتکش ایرانی حمله شد و این حساسیت زیادی ایجاد کرده بود.
ملکی به یکی دیگر از دلایل پذیرش قطعنامه 598 از سوی ایران پرداخته و اظهار میدارد: ایران ازلحاظ اقتصادی احساس میکرد زیربناهای کشور توانایی ادامه جنگ را ندارند و این همان موضوع مهم نامهای است که فرمانده سپاه به جانشین فرمانده کل قوا یعنی «هاشمی رفسنجانی» نوشت و ایشان نیز این نامه را همراه با نامههای دیگر خدمت حضرت امام (رحمهالله) برده بودند.
وی همچنین به شرایط منطقهای آن دوره اشاره کرده و میافزاید: جنگ داشت شکل بینالمللی به خود میگرفت. چون وقتی عراق به کشتیهای نفتکش و تأسیسات نفتی ایران حمله میکرد ایران هم باید عکسالعمل نشان میداد و در یک موقعیتی کشتیهای نفتکشی که از بنادر کویت، امارات متحده و عربستان به سمت تنگه هرمز میرفتند برای اینکه از حملات دو کشور ایران و عراق مصون بمانند تصمیم گرفتند از پرچم کشورهایی مثل امریکا، شوروی و فرانسه استفاده کنند. حمله ناو هواپیمابر آمریکایی به هواپیمای مسافربری ایران از عواقب حضور نیروهای این کشورها در منطقه است.
به گفته ملکی از ویژگیهای دیگر قطعنامه 598 این بود که قطعنامه مذکور حجم خسارات را در مخاصمه خیلی عظیم دانسته و نیاز به کوشش امدادهای بینالمللی در جهت نوسازی را در کل تصدیق کرده بود و در همین خصوص از دبیر کل درخواست کرده بود هیئتی از کارشناسان را در باب مسئله نوسازی تعیین و به شورای امنیت گزارش دهد. این نکته مهمی بود چون ایران متوجه شده بود که اگر از این طریق کمیتهای حقیقتیاب بتواند ثابت کند که عراق مسئول شروع جنگ است بنابراین خسارتهای وارده به ایران را باید عراق یا ارگانهای بینالمللی بپردازند.
به همین دلیل هم دبیر کل یک هیئتی ر ا برای برآورد کردن میزان خسارات اعزام کرد. درحالیکه ایران و مسئولین ایران خسارات را تا حدود هزار میلیارد دلار برآورد کرده بودند، ولی آن هیئت تا 92 میلیارد دلارش را احصا و آنها را لیست کرد.
ملکی همچنین در پایان به واکنش رژیم بعثی عراق در مورد پذیرش قطعنامه از سوی جمهوری اسلامی اشاره میکند و میگوید: پذیرفتن این قطعنامه با خشم و عصبانیت شدید «صدام حسین» و دولت عراق روبرو شد و آنها فکر میکردند که ایران چنین کاری نمیکند. به همین علت بعد از پذیرش قطعنامه از سوی ایران مجدداً نیروهای عراقی حملات وسیعی را در غرب شروع کردند و همزمان با آن منافقین نیز عملیات «مرصاد» را انجام دادند که با دستور امام، مردم به جبههها رفتند و آن توطئه هم خنثی شد.
«حسین علایی» از فرماندهان جنگ و عضو هیئتعلمی دانشگاه عالی دفاع ملی در مورد علل تأخیر ایران در پذیرش قطعنامه 598 میگوید: وقتی قطعنامه 598 در تیرماه سال 1366 تصویب شد ایران این قطعنامه را رد نکرد. ولیکن برای پذیرش آن اعلام کرد نیاز به مذاکره دارد تا بتواند در مورد جابهجایی بندهای قطعنامه و ترتیب آنها صحبت کند.
این استاد دانشگاه میافزاید: نظر ایران بر این بود که در طول سالیان جنگ هیچگاه جامعه بینالملل به خواستههای ایران توجه نکرده و رژیم صدام که آشکارا به ایران حمله کرده حتی بهعنوان متجاوز از سوی مجامع بینالمللی بهصورت رسمی شناخته نشده و باید تضمینی برای ختم جنگ وجود داشته باشد که دوباره منجر به آغاز جنگ نشود و بنابراین باید خاتمه جنگ به یک صلح پایدار بیانجامد.
وی ادامه میدهد: به همین دلیل ایران معتقد بود حالا که در موقعیت برتر نظامی نسبت به ارتش بعثی صدام قرار دارد و توانسته با کمک مردم و نیروهای مسلح و قدرت دفاعی که خودش ایجاد کرده و در شرایط تحریم تسلیحاتی سرزمینهای خودش را آزاد کرده و دشمن را در شرایط نامساعد قرار داده است، بایستی راجع به ترتیب بندهای قطعنامه مذاکرات صورت بگیرد. بهطوریکه مثلاً بند تعیین متجاوز که در این قطعنامه آمده بود به بندهای جلوتر تغییر مکان پیدا کند و یا بند تعیین خسارات جنگ جابهجا شود؛ و پایان جنگ هم بهگونهای باشد که ایران مطمئن شود که اگر دوباره صدام هوس حمله به ایران کرد این توافقنامه یا پذیرش قطعنامه تضمینکننده چنین شرایطی باشد.
این استاد دانشگاه میگوید: بنابراین ایران در طول یک سال دنبال مذاکره با اعضای شورای امنیت سازمان ملل بود تا بتواند چنین شرایطی را فراهم کند.
قطعنامه 598 اولین قطعنامهای بود که حداقل خواستههای ایران در آن منظور شده بود. چون در قطعنامههای قبلی تنها به موضوع آتشبس اشاره میشد اما در قطعنامه 598 هم مسئله آتشبس هم مسئله عقبنشینی به مرزهای بینالمللی که تلویحاً به معنی پذیرش قرارداد 1975 الجزیره بود و هم معرفی متجاوز از سوی سازمان ملل و تشکیل کمیتهای برای برآورد خسارات و چگونگی تأمین آن لحاظ شده بود.
بنابراین ایران درواقع دنبال این بود که با مذاکره با اعضای شورای امنیت سازمان ملل در شرایطی قطعنامه را بپذیرد که قطعنامه تضمینکننده صلح بعدی برای ایران باشد.
علایی که یکی از فرماندهان جنگ تحمیلی بود، در مورد ضرورت پذیرش قطعنامه 598 از سوی جمهوری اسلامی میگوید: بدیهی است هر جنگی که آغاز میشود باید یکزمانی تمام شود. هیچ موقع جنگ برای همیشه ادامه پیدا نخواهد کرد. مسئله این است که جنگ چگونه پایان یابد. ایران هم از روز اول که صدام جنگ را آغاز کرد دنبال پایان دادن به جنگ بود.
وی در این بار ه میافزاید: در روزهای اول پیشنهاد ایران این بود که اگر ارتش متجاوز بعثی عراق از خاک ایران خارج شود و خسارتها تأمین شود خودبهخود جنگ تمام خواهد شد؛ اما خوب بعدها ارتش عراق از خاک ایران بیرون نرفت و ایران مجبور شد که پیشنهاد برخی از کشورها برای آتشبس را نپذیرد؛ زیرا مفهوم این پیشنهادها این بود که نیروهای نظامی ارتش بعثی عراق در داخل خاک ایران بمانند و ایران حق دفاع را از خودش سلب بکند و با دشمن نجنگد بلکه با مذاکره متجاوز را از خاکش بیرون کند.
این استاد دانشگاه در ادامه سخنان خود به قطعنامههای قبل از 598 اشاره میکند و میگوید: تا قبل از قطعنامه 598 هم میبینیم اکثر قطعنامههایی که از سوی سازمان ملل منتشر شد، تقریباً بر همین سیاق است. بعدازاین که ایران توانست دست برتر را در جبهههای جنگ پیدا کند و ارتش عراق را بهطور کامل از خاک خود بیرون کند و جنگ به خاک دشمن کشیده شد و فشار نظامی شدیدی بر رژیم صدام حسین وارد شد، سازمان ملل وارد عمل شد و حداقل خواستههای ایران را در قطعنامه 598 گنجاند.
علایی میگوید: بنابراین برای ایران بهمنظور پایان یافتن جنگ چند راه بیشتر وجود نداشت. یا بایستی که خود صدام حسین که جنگ را آغاز کرده بود، میپذیرفت که بهعنوان آغازگر جنگ خسارات جنگ را بپردازد و اعلام کند بهصورت رسمی قرارداد 1975 را که قرارداد مرزی بین دو کشور است را قبول دارد که در نهایت با مذاکره جنگ تمام میشد؛ اما صدام حسین چنین اقدامی را نمیکرد و فقط از آتشبس صحبت میکرد؛ بنابراین مذاکره با رژیم صدام حسین امکانپذیر نبود.
به گفته وی راه دوم این بود که یک مرجع ثالثی برای میانجیگری وارد عمل میشد که این مرجع ثالث هم هیچگاه وارد عمل نشد. تنها در سال پایانی جنگ بود که به دلیل برتری قدرت نظامی ایران و نگرانی کشورهای دیگر ازجمله قدرتهای بزرگ مثل آمریکا و شوروی، مبنی بر اینکه ایران ممکن است پیروز مطلق در این جنگ شود و بر اثر فشار نظامی که ایران بر صدام و رژیم بعثی وارد میکند مردم عراق دست به قیام و انقلاب بزنند و رژیم بعثی صدام را از بین ببرند و حکومت در آن نیز جا به دست مردم بیافتد. از همین رو آنها آمدند و یک قطعنامهای را تنظیم کردند که به اسم 598 معروف است.
این فرمانده جنگ میگوید: بنابراین ایران بایستی که یا فشار نظامی را ادامه میداد تا صدام حسین ساقط شود یا اینکه باید با صدام حسین مذاکره میکرد؛ یعنی صدام حسین بایستی شرایط ایران را میپذیرفت که مهمترین آن پذیرش قرارداد 1975 و اعتراف به آغاز گری جنگ از سوی خودش و تأمین خسارات بود. یا یک مرجع ثالثی مثل شورای امنیت سازمان ملل باید وارد عمل میشد تا یک چارچوبی را که مقبول دو طرف باشد برای پایان جنگ تنظیم کند.
وی در پایان این بحث ضمن اشاره به چگونگی پایان یافتن جنگ میافزاید: بههرحال این شکل سوم یعنی وارد عمل شدن شورای امنیت و تعیین چارچوبی که حداقل خواستههای ایران در آن لحاظ شده بود و عراق را هم در آن شرایط که نگران سقوط حکومت حزب بعث بود، راضی میکرد، میتوانست جنگ را پایان دهد.
بنابراین، ایران در آن شرایط وقتی وضعیت را اینچنین دید و از سوی دیگر تحولاتی هم در شرایط اقتصادی و نظامی ایران در ماههای آخر جنگ به وجود آمد، به سمت ختم جنگ رفت تا فشار بیشتری بر مردم وارد نشود. این شرایط به دلیل جبههای بود که آمریکاییها در خلیجفارس علیه جمهوری اسلامی باز کردند و سکوهای نفت ایران را موردحمله قرار دادند که منجر شد تا منابع درآمدی ایران برای اداره کشور و ادامه جنگ با مشکل اساسی مواجه شود.
بهطوریکه در سالهای پایانی جنگ درآمد نفتی ایران بین 5 تا 7 میلیارد دلار در سال کاهش یافته بود.
علایی عضو هیئتعلمی دانشگاه عالی دفاع ملی در مورد واکنشهای داخلی نسبت به پذیرش این قطعنامه میگوید: زمانی که قطعنامه 598 پذیرفته شد، ازآنجاکه همه مردم ایران و افراد و جریانات سیاسی و شخصیتهای مختلف دیدگاههای امام (رحمهالله) را درست میدانستند و به ایشان علاقهمند بودند، از تصمیمهای حضرت امام حمایت کردند. البته روزهای اول برای برخی سؤال بود که آیا واقعاً حضرت امام برای این اقدام خودشان چنین تصمیم گرفتند که بعد با پیامی که حضرت امام دادند و با جلسات و صحبتهایی که انجام گرفت، مشخص شد که حضرت امام پذیرفتن قطعنامه را در آن شرایط به نفع کشور و نظام دانستهاند و نجنگیدن در آن زمان را بهعنوان یک تکلیف تشخیص دادهاند؛ بنابراین در داخل کشور همه از این دیدگاه و تصمیم حضرت امام بهطور کامل و قاطعانه پشتیبانی کردند.
این عضو سپاه پاسداران به اتفاقات و خاطرههایی که بعد از پذیرش این قطعنامه رخ داد اشاره کرده و میگوید: وقتیکه ایران قطعنامه 598 را در 27 تیر سال 1367 پذیرفت صدام حسین این را دوباره تلقی از ضعف ایران کرد و همان اشتباه روز اول جنگ را در مورد تصمیم ایران مرتکب شد و دوباره یک حمله نظامی گستردهای را به ایران آغاز کرد.
ما تقریباً پس از قطعنامه حدود یک ماه درگیر جنگ جدیدی از سوی رژیم صدام حسین شدیم. از طرفی ارتش بعثی در خوزستان دوباره جاده اهواز خرمشهر را گرفت و یک جنگ عظیمی در خوزستان اتفاق افتاد.
وی میافزاید: از سمت غرب نیز تا حدودی خود ارتش صدام جلو آمد و بعد منافقین را که در عراق سازماندهی نظامی کرده بودند و تیپهای مختلفی را با تانک و نفربر در اختیارشان گذاشته بودند را، راهی تهران کردند. بهطوریکه آنها حرکت کردند و حتی تا نزدیک کرمانشاه جلو آمدند که در آنجا مردم و نیروهای مسلح جلوی آنها را گرفتند و آنها منهدم شدند.
به گفته علایی: بنابراین در آن زمان به دلیل جنگ جدیدی که صدام حسین علیه ایران آغاز کرد تمام رزمندگان اسلام درگیر جنگ جدیدی بودند و فکر میکردند که صدام حسین قطعنامه را نپذیرفته است و جنگ جدید و طولانی در پیش رو قرار دارد. پسازاین که مردم وارد صحنه شدند دوباره شرایط جبههها عوض شد. هم منافقین منهدم شدند و هم ارتش عراق دوباره از خاک ایران بیرون رانده شد و شرایط بهگونهای پیش آمد که حتی رئیسجمهور وقت از امام تقاضا کردند تا اگر امام اجازه دهند نیروهای رزمنده ایرانی دوباره به سرزمینهای دشمن حمله کنند و به داخل خاک دشمن بروند؛ که امام در آنجا فرمودند، نه ما در پذیرش قطعنامه جدی هستیم و در چارچوب قطعنامه به یک صلح پایدار فکر میکنیم و هرگز پذیرش قطعنامه برای ما یک امر تاکتیکی نبوده بلکه یک تصمیم اساسی و اصولی است.
وی در پایان میگوید: به همین خاطر در آن زمان تمام رزمندگان این احساس را داشتند که چرا جمهوری اسلامی ایران در هر شرایطی واقعاً مظلوم واقع میشود. سالها بود که همه میگفتند شما آتشبس را بپذیرید حالا که ایران این را پذیرفته دوباره جنگ جدیدی را آغاز کردند. یک شرایط حماسی و روحی اینچنینی در رزمندگان ایران حاکم بود و همه در چنین حال و هوایی به سر میبردند.
علایی به روزی که قطعنامه پذیرفته شد اشاره میکند و میگوید: روز اولی که اعلام شد قطعنامه از سوی حضرت امام پذیرفته شد من اکثر فرماندهان و رزمندگان را میدیدم که گریه میکردند و این گریهشان به این دلیل بود که آنها تصور میکردند که ممکن است حضرت امام (رحمهالله) در شرایطی قرار گرفتند که مجبور شدند این قطعنامه را بپذیرند و رزمندگان اسلام نتوانستند به خواستههای ایشان آنچنانکه باید عمل کنند.
«سیامک باقری» از اعضا سپاه پاسداران و دانشجوی دکتری در رشته امنیت ملی از دانشگاه عالی دفاع ملی درباره ضرورت پذیرش قطعنامه 598 از سوی جمهوری اسلامی ایران میگوید: تقریباً از سال 65 و بهویژه از سالهای 66 و 67 به بعد جنگ بین ایران و عراق از حالت دوجانبه به یک حالت چندجانبه تبدیل شده بود. درواقع در این سالها بازیگران و قدرتهای بزرگ دنیا علناً در حمایت از صدام و رژیم بعثی عراق وارد این جنگ شدند. همانطور که اسناد موجود نشان میدهد آمریکاییها خلیجفارس را بهنوعی تحت پوشش ناوگانهای خودشان قرار داده بودند و حتی زمانی که جمهوری اسلامی ایران فاو را فتح کرد آنها احساس خطر بیشتری کرده و برای مقابله با جمهوری اسلامی تعدادی از سکوهای نفتی ایران را منفجر کردند. بدین ترتیب جنگ ایران و عراق به یک جنگ بینالمللی تبدیل شده بود.
به همین دلیل جمهوری اسلامی ایران لازم دید که با توجه به دگرگونیهایی که فضا و شرایط جنگ ایجاد شده بود، نسبت به هدفی که داشت یعنی «جنگ تا رفع فتنه رژیم بعثی عراق» راهبردهایش را تغییر دهد.
وی در مورد علت دیگری که برای پذیرش قطعنامه 598 از سوی ایران وجود داشت میگوید: این قطعنامه تا حدود زیادی متفاوت از قطعنامههای دیگر بود. این قطعنامه با تلاشها و پیگیریهای وزارت خارجه جمهوری اسلامی و با چانهزنیهایی که در مجامع مختلف و در شورای امنیت صورت گرفته بود بهگونهای تنظیم و ارائه شد که تا حدود زیادی خواستههای ایران را در برمیگرفت. ازاینرو باعث شد که با توجه به شرایط منطقهای و بینالمللی و ابعادی که این جنگ پیدا کرده بود جمهوری اسلامی ایران قطعنامه 598 را بپذیرد.
وی میگوید: یک دلیل دیگری که پذیرش قطعنامه را ضروری کرده بود تعداد و نوع تلفات جنگ بود. ما شاهد آن بودیم که رژیم بعثی عراق در انتهای جنگ متوسل به سلاحهای غیرمتعارف شد و مجامع و کشورهای بهاصطلاح مدافع حقوق بشر مانند آمریکا و کشورهای اروپایی نیز هیچ واکنشی را علیه آن از خود نشان ندادند. صدام سلاحهای شیمیایی را نهتنها علیه ایران بلکه علیه مردم کشور خود نیز به کار برد و جنگ را بهگونهای گسترش داد که تلفات انسانی بسیار بالا رفت.