طواف دل
  • 1505
  • 236 مرتبه
آسیب‌شناسی مهدویت

آسیب‌شناسی مهدویت

1398/12/01 02:22:38 ب.ظ

برای هر فرهنگ و مجموعه معرفتی ممکن است آفت‌هایی روی دهد که مانع رشد و بالندگی آن فرهنگ باشد فرهنگ دینی نیز گاهی به آفت‌هایی گرفتار می‌شود که حرکت رو به کمال آن را کُند می‌کند و بحث آسیب‌شناسی دینی عهده‌دار شناختن آن آفت‌ها و شیوه مقابله با آن‌هاست.

مناسب است در فصل پایانی درباره آنچه به‌عنوان آسیب‌های فرهنگ ناب مهدوی مطرح می‌شود بحث کنیم تا ضمن آشنایی با آسیب‌ها به راه‌های خنثی‌سازی و مقابله با آن‌ها بیندیشیم.

آسیب‌های فرهنگ مهدویت، مواردی است که غفلت از آن‌ها موجب سستی اعتقاد مردم و به‌ویژه جوانان نسبت به اصل وجود امام مهدی (عجل‌الله‌تعالی‌فرجه‌الشریف) و یا ابعاد مختلف شناخت آن بزرگوار است و گاهی نیز سبب گرایش به افراد یا مجموعه‌های منحرف می‌گردد؛ بنابراین آشنایی با این آسیب‌ها، منتظرانِ آن امام بزرگ را از کج‌روی در اعتقاد و عمل حفظ خواهد کرد.

ما در اینجا مهم‌ترین آسیب‌های فرهنگ مهدویت را در عنوان‌هایی جدا از یکدیگر موردبحث قرار می‌دهیم:

برداشت‌های غلط از آسیب‌های مهم در فرهنگ مهدویت، تفسیرها و برداشت‌های نادرست از موضوعات این فرهنگ اسلامی است. تحلیل نادرست و ناقص از روایات به دریافت غیر صحیح می‌انجامد که چند نمونه از آن را بیان می‌کنیم.

1. برداشت غلط از مفهوم انتظار سبب شده است که بعضی گمان کنند که چون اصلاح جهان از فسادها به دست امام عصر (عجل‌الله‌تعالی‌فرجه‌الشریف) خواهد بود ما در برابر تباهی‌ها و ناهنجاری‌ها هیچ وظیفه‌ای نداریم و بلکه ممکن است گفته شود که برای نزدیک شدن ظهور امام مهدی (عجل‌الله‌تعالی‌فرجه‌الشریف) باید برای ترویج بدی‌ها و زشتی‌ها در جامعه اقدام کنیم! این اندیشه نادرست در مقابل دیدگاه قرآن و اهل‌بیت (علیهم‌السلام) است که امربه‌معروف و نهی‌ازمنکر را از وظایف حتمی هر مسلمان می‌داند.

بنیان‌گذار جمهوری اسلامی حضرت امام خمینی (رحمه‌الله) در نقد این دیدگاه فرموده‌اند:

ما اگر دستمان می‌رسید و قدرت داشتیم باید برویم تمام ظلم‌ها و جورها را از عالم برداریم تکلیف شرعی ماست. منتهی ما نمی‌توانیم. این‌که هست این است که حضرت (امام مهدی (عجل‌الله‌تعالی‌فرجه‌الشریف)) عالم را پر می‌کند از عدالت؛ نه شما دست بردارید از این تکلیفتان، نه این‌که شما دیگر تکلیف ندارید؟[1]

ایشان همچنین در ادامه بیانات خود فرموده‌اند:

(آیا) ما برخلاف آیات شریفه قرآن دست از نهی‌ازمنکر برداریم؟ دست از امربه‌معروف برداریم و توسعه بدهیم گناهان را برای این‌که حضرت بیایند؟![2]

لازم به ذکر است که ما در ابتدای بحث انتظار درباره معنی صحیح انتظار سخن گفتیم.

2. بعضی افراد از ظاهر برخی از روایات این‌گونه برداشت کرده‌اند که هر قیامی قبل از قیام امام مهدی (عجل‌الله‌تعالی‌فرجه‌الشریف) محکوم و مردود است.

بنابراین در برابر قیام و انقلاب شکوهمند اسلامی ایران که قیامی بر ضد طاغوت و استکبار و در جهت برقراری احکام الهی بوده است موضع نادرستی گرفته‌اند.

در پاسخ باید گفت که اجرای بسیاری از احکام اسلامی مانند اقامه حدود و قصاص و نیز جهاد با دشمنان و مبارزه فراگیر با فساد جز با تشکیل حکومت اسلامی ممکن نیست، بنابراین تلاش برای برقراری نظام اسلامی کاری پسندیده و موردقبول است و نهی از قیام در بعضی از روایات به معنی شرکت در قیام‌های باطل که انگیزه الهی ندارد و یا قیام‌هایی که بدون توجه به شرایط و زمینه‌های لازم انجام می‌گیرد و یا حرکت‌هایی که به‌عنوان قیام مهدوی شروع می‌گردد، می‌باشد. نه اینکه هر انقلاب و حرکتی که در مسیر اصلاح جامعه است مردود شمرده شود. [3]

3. یکی دیگر از برداشت‌های غلط در فرهنگ مهدویت، نشان دادن چهره خشونت‌آمیز از امام مهدی (عجل‌الله‌تعالی‌فرجه‌الشریف) است.

برخلاف تصور بعضی افراد که می‌اندیشند امام مهدی (عجل‌الله‌تعالی‌فرجه‌الشریف) با شمشیر عدالت، دریایی از خون به راه می‌اندازد و بسیاری را از دم تیغ عبور می‌دهد؛ امام عصر (علیه‌السلام) مظهر رأفت و رحمت پروردگار است و مانند پیامبر بزرگوار اسلام (صلی‌الله‌علیه‌وآله) ابتدا همگان را با بیان روشن و دلایل آشکار به اسلام و قرآن می‌خواند و اکثر مردم دعوت آن حضرت را پاسخ می‌دهند و به او می‌پیوندند؛ بنابراین امام (علیه‌السلام) تن‌ها با مخالفان سرسخت که آگاهانه از پذیرفتن حق سرباز می‌زنند و جز زبان شمشیر نمی‌فهمند با سلاح برخورد می‌کند.

 

استعجال ظهور

یکی دیگر از آسیب‌های جدی در فرهنگ مهدویت، استعجال ظهور است. استعجال به معنی عجله کردن و خواستن چیزی قبل از رسیدن وقت آن و تحقّق زمینه‌های لازم برای آن است. انسان‌های عجول به خاطر ضعف نفس و کم‌ظرفیت بودن، متانت و سکون و آرامش خود را از دست می‌دهند و بدون در نظر گرفتن شرایط، خواهان تحقّق پدیده‌ها هستند.

در فرهنگ ناب مهدویت و در برخورد با مسئله انتظار امام غایب، انسانِ منتظر، پیوسته در طلب ظهور است و با تمام وجود و اشتیاق خواستار ظهور است و برای تعجیل امر فرج دعا می‌کند ولی هرگز عجله نمی‌کند و هر چه غیبت به درازا کشد و انتظار، طولانی شود، باز هم صبر و شکیبایی را از کف نمی‌دهد بلکه علیرغم شوق فراوان به ظهور، در برابر اراده پروردگار و خواست او کمال تسلیم را از خود نشان می‌دهد و برای تحقّق همه زمینه‌های لازم برای ظهور می‌کوشد و بردباری می‌کند.

عبدالرحمن بن کثیر گوید:

خدمت امام صادق نشسته بودم که مهرم داخل شد و عرض کرد: قربانت گردم! به من خبر دهید این امری که در انتظارش هستیم کی واقع می‌شود؟

امام فرمود: ای مهرم! دروغ گفتند وقت گذاران و هلاک شدند شتاب کنندگان و نجات یافتند تسلیم‌شدگان؟[4]

نهی از عجله و شتاب‌زدگی در امر ظهور به آن جهت است که به دنبال عجله، روحیه یأس و نومیدی در انسانِ منتظر، پیدا می‌شود؛ آرامش و صبوری را از دست می‌دهد و حالت تسلیم او به حالت گله‌مندی و شکایت تبدیل می‌گردد و از تأخیر ظهور بی‌قرار می‌گردد و این بیماری را به دیگران نیز سرایت می‌دهد و گاهی به خاطر استعجال ظهور به حالت انکار وجود امام، گرفتار می‌شود.

گفتنی است که منشأ استعجال ظهور آن است که نمی‌داند ظهور از سنت‌های الهی است و مانند همه سنت‌ها باید پس از تحقق همه شرایط و زمینه‌ها، انجام گیرد و بنابراین برای وقوع آن عجله می‌کند.

 

تعیین زمان ظهور

از آسیب‌های فرهنگ مهدویت آن است که بعضی به دنبال تعیین زمان برای ظهور هستند. درحالی‌که زمان ظهور بر مردم مخفی است و در روایات پیشوایان دینی از تعیین وقت برای ظهور به‌شدت نهی شده است و وقت گذاران دروغ‌گو شمرده شده‌اند.

از امام باقر (علیه‌السلام) سؤال شد، آیا برای ظهور وقت (معینی) است؟ حضرت فرمود:

آن‌ها که برای ظهور تعیین وقت می‌کنند دروغ می‌گویند؛ و دو بار این جمله را تکرار کرد؟[5]

بااین‌حال بعضی آگاهانه یا ناآگاهانه برای ظهور تعیین وقت می‌کنند که کمترین اثر آن احساس یأس و ناامیدی برای کسانی است که این وعده‌های دروغین را باور کرده‌اند ولی خلاف آن را مشاهده کرده‌اند.

بنابراین منتظرانِ واقعی باید خود را از دام شیادان و نیز نادانان حفظ کنند و درباره زمان ظهور، تن‌ها منتظر اراده پروردگار باشند.

 

تطبیق علائم ظهور بر مصادیق خاص

در روایات فراوان نشانه‌هایی برای ظهور امام مهدی (عجل‌الله‌تعالی‌فرجه‌الشریف) بیان شده است اما کیفیت دقیق و خصوصیات آن‌ها روشن نیست و این بستری برای تحلیل‌ها و تفسیرهای شخصی و احتمالی گردیده است و هر از چند گاهی بعضی در پی تطبیق علائم ظهور بر پدیده‌های موجود برمی‌آیند و بدین‌وسیله خبر از نزدیکی ظهور و احتمال قریب‌الوقوع بودن آن می‌دهند.

این جریان نیز از آسیب‌های فرهنگ مهدویت است که گاهی به یأس و ناامیدی از ظهور می‌انجامد. برای مثال وقتی شخصیت سفیانی به فردی خاص که در فلان منطقه است تفسیر شود و درباره دجال، تحلیل‌های بی‌دلیل مطرح گردد و به دنبال آن بشارت ظهور در زمانی بسیار نزدیک، به همگان داده شود و پس از طی شدن سالیانی، امام (علیه‌السلام) ظهور نکند، عده‌ای به انحراف و اشتباه گرفتار می‌شوند و در اعتقادات صحیح خود دچار تزلزل و تردید می‌گردند.

 

طرح مباحث غیرضروری

در فرهنگ ناب مهدوی معارف فراوانی است که پرداختن به آن‌ها یک ضرورت شمرده می‌شود و نقش اساسی در جهت آگاهی بخشی به شیعیان دارد و برای ترسیم نحوه عملکرد آن‌ها در زمان غیبت بسیار مهم است.

گاهی افراد و مجموعه‌ها در قالب گفتار و مقاله‌ها و نشریات و حتی کنفرانس‌ها به بحث‌هایی روی می‌آورند که هیچ ضرورتی برای طرح آن‌ها احساس نمی‌شود و بلکه گاهی سبب ایجاد شبهه‌ها و سؤالات انحرافی در ذهن و اندیشه منتظران می‌گردد.

برای نمونه پرداختن به بحث ملاقات با امام زمان و ترغیب و تشویق فراوان و به شکل افراطی نسبت به این موضوع، پیامدهای ناگواری دارد و سبب ناامیدی و گاهی انکار امام (عجل‌الله‌تعالی‌فرجه‌الشریف) می‌گردد. درحالی‌که آنچه در روایات بر آن تأکید شده است، حرکت در جهت رضایت امام مهدی (عجل‌الله‌تعالی‌فرجه‌الشریف) و پیروی از آن حضرت در گفتار و کردار است و بنابراین آنچه مهم است تبیین وظایف منتظران، در عصر غیبت امام است تا اگر توفیق ملاقات با امام دست داد، در حالت رضایتمندی آن بزرگوار باشد.

پرداختن به مباحثی از قبیل ازدواج حضرت و یا وجود فرزند برای آن بزرگوار و یا محل زندگی حضرت و مانند آن نیز از نمونه‌های بحث‌های غیرضروری است که بجاست جای خود را به مباحث کاربردی و تأثیرگذار بدهد. به همین دلیل گفتگو درباره شرایط و زمینه‌های ظهور نیز بر بحث علائم ظهور مقدم است زیرا آشنایی با شرایط ظهور، مشتاقان امام را به حرکت در راستای تحقق آن شرایط ترغیب می‌کند.

این نکته نیز مهم است که در طرح مباحث مهدویت، جامع‌نگری لازم است. مقصود این است که در هنگام گفتگو درباره یک موضوع مجموعه معارف مهدویت موردمطالعه قرار گیرد. گاهی بعضی افراد با مطالعه برخی از روایات و بدون در نظر گرفتن روایات دیگر، تحلیل‌های نادرستی از جریان مهدویت بیان می‌کنند. برای مثال باملاحظه روایاتی که از جنگ طولانی و خونریزی فراوان خبر داده است، چهره بسیار خشنی از امام غایب ترسیم می‌کنند و از روایات دیگر که جلوه‌های محبت و مهربانی امام مهدی (عجل‌الله‌تعالی‌فرجه‌الشریف) را بیان کرده است و سیره و اخلاق او را همانند خلق‌وخوی جد گرامی‌اش پیامبر مکرّم اسلام (صلی‌الله‌علیه‌وآله) معرفی کرده است، غافل می‌مانند. بدیهی است که دقّت در هر دو دسته روایات، این حقیقت را بیان می‌کند که برخورد امام (علیه‌السلام) با همه انسان‌های حق‌طلب چه رسد به شیعیان و دوستداران آن بزرگوار با دریایی از مهربانی و صفا و صمیمیت خواهد بود و شمشیر انتقام آن ذخیره الهی تن‌ها بر گرده ستمگران و پیروان آن‌ها فرود خواهد آمد.

بنابراین گفتگو درباره موضوع مهدویت صلاحیت علمی کافی می‌خواهد و آن‌ها که چنین صلاحیتی ندارند نباید به این میدان وارد شوند و ورود آن‌ها به این عرصه می‌تواند آسیب‌های جبران‌ناپذیری به فرهنگ مهدویت وارد کند.

 

مدعیان دروغین

یکی دیگر از آسیب‌های معارف مهدویت، ظهور مدعیان دروغین در این جریان مقدس است. در طول سالیان غیبت امام مهدی (عجل‌الله‌تعالی‌فرجه‌الشریف) افرادی به‌دروغ ادعا کرده‌اند که با آن حضرت، ارتباط خاص دارند و یا از سوی آن بزرگوار، به مقام نیابت خاص رسیده‌اند.

امام زمان (عجل‌الله‌تعالی‌فرجه‌الشریف) در آخرین نامه خود به نایب چهارم، تصریح فرموده‌اند:

تو تا شش روز دیگر از دنیاخواهی رفت، کارهایت را سامان ده و درباره جانشینی از خود، به هیچ‌کس وصیت نکن که غیبت کامل فرارسیده است... و در آینده بعضی از شیعیان من ادعای مشاهده (و ارتباط با من) می‌کنند. آگاه باشید که هر کس قبل از خروج سفیانی و صیحه (آسمانی) ادعای مشاهده کند دروغ‌گو است؟[6]

با این بیان روشن، هر شیعه آگاهی وظیفه دارد، مدعیان ارتباط و نیابت خاص را تکذیب کند و راه نفوذ و سودجوئی این فرصت‌طلبان و دنیاخواهان را ببندد. بعضی از این دروغ‌گویان پا را فراتر نهاده و پس از ادعای نیابت، مدعی مهدویت شده‌اند و در پی این ادعای باطل، مکتب و فرقه‌های انحرافی را بنیان نهاده‌اند و زمینه انحراف اعتقادی عده بسیاری را فراهم کرده‌اند [7] که بامطالعه تاریخچه این گروه‌ها روشن می‌شود که بسیاری از آن‌ها با پشتیبانی و حمایت استعمار به وجود آمده و به حیات خود ادامه داده‌اند.

روشن است که شکل‌گیری فرقه‌ها و گروه‌های منحرف و پیوستن و اعتماد کردن افراد به مدعیان مهدویت یا نیابت، در جهل و نادانی آن‌ها ریشه دارد. شوق فراوان به دیدار امام (علیه‌السلام) بدون معرفت و آگاهی کافی نسبت به آن حضرت و غفلت از وجود شیادان در این عرصه، زمینه‌ساز ارتباط با مدعیان دروغین می‌گردد.

بنابراین شیعیان منتظر باید با آگاهی کافی از معارف ناب مهدویت خود را از دام نیرنگ‌بازان حفظ کنند و با پیروی از علمای متعهد شیعه در مسیر روشن مکتب گام بردارند.

 

[1]. صحیفه نور، ج 20، ص 196
[2]. همان.
[3]. برای اطلاع بیشتر درباره این موضوع به کتاب دادگستر جهان نوشته ابراهیم امینی، ص 254 تا 300 مراجعه شود.
[4]. کافی، ج 2، ص 191
[5]. الغیبهٔ طوسی، ح 411، ص 426
[6]. کمال‌الدین، ج 2، باب 45، ح 45، ص 294، توضیح اینکه مقصود از مشاهده همان نیابت است نه صرف دیدار، چنانکه علامه مجلسی؛ فرموده است.
[7]. یکی از این فرقه‌های منحرف، فرقه بابیت است که رهبر آن علی‌محمد شیرازی، ابتدا ادعای نیابت امام مهدی (علیه‌السلام) را مطرح کرد و پس‌ازآن مدعی شد که همان مهدی موعود است و درنهایت ادعای پیامبری هم کرد! و این فرقه منحرف زمینه شکل‌گیری فرقهٔ ضالهٔ بهائیت گردید.__

منبع: کتاب نگین آفرینش از مهدی یوسفیان، محمدمهدی حائری پور، محمدامین بالادستیان