فَمَنْ حَآجَّکَ فِیهِ مِنْ بَعْدِ مَا جَآءَکَ مِنَ الْعِلْمِ فَقُلْ تَعَالَوْاْ نَدْعُ أَبْنَآءَنَا وَأَبْنَآءَکُمْ وَنِسَآءَنَا وَنِسَآءَکُمْ وَأَنْفُسَنَا وَأَنْفُسَکُمْ ثُمَّ نَبْتَهِلْ فَنَجْعَل لَّعْنَتَ اللَّهِ عَلَی الْکَذِبِینَ (آل عمران، 61)
پس هر که با تو، بعد از علم و دانشی که به تو رسیده است، درباره او (عیسی) به ستیز و محاجّه برخیزد (و از قبول حقّ شانه خالی کند) بگو: بیائید پسرانمان و پسرانتان و زنانمان و زنانتان و خودمان را (کسی که به منزله خودمان است) وخودتان را بخوانیم، سپس (به درگاه خدا) مباهله و زاری کنیم و لعنت خدا را بر دروغگویان قرار دهیم.
نکتهها:
واژهٔ «نَبتَهل» از ریشهٔ «اِبتهال» به معنای بازکردن دستها و آرنجها برای دعا، به سوی آسمان است واین آیه به دلیل این واژه، به آیهٔ مباهله معروف گشته است. مباهله، یعنی توجّه و تضرّع دو گروه مخالف یکدیگر، به درگاه خدا و تقاضای لعنت و هلاکت برای طرف مقابل که از نظر او اهل باطل است.**التحقیق فی کلمات القرآن.***
در تفاسیر شیعه و سنی و برخی کتب حدیث و تاریخ میخوانیم که در سال دهم هجری، افرادی از سوی رسول خدا (صلیاللهعلیهواله) مأمور تبلیغ اسلام در منطقه نجران از بلاد یمن شدند. مسیحیانِ نجران نیز هیئتی را به نمایندگی از سوی خود برای گفتگو با پیامبر اسلام (صلیاللهعلیهواله) به مدینه گسیل داشتند. با وجود گفتگوهایی که میان آنان و پیامبر (صلیاللهعلیهواله) ردوبدل شد، باز هم آنان بهانه جویی کرده و در حقّانیّت اسلام ابراز تردید میکردند. این آیه نازل شد و خطاب به پیامبر فرمود: به کسانی که با تو محاجّه و جدال کرده و از قبول حقّ شانه خالی میکنند، بگو: بیایید با فراخواندن فرزندان و زنان و خودمان، خدا را بخوانیم و با حالت تضرّع و ابتهال بر دروغگویان نفرین کنیم و هر نفرینی که دامن گروه مقابل را گرفت، معلوم میشود که راه او باطل است و با این وسیله به این گفتگو و جدال پایان دهیم.
هنگامی که نمایندگان مسیحیان نجران، پیشنهاد مباهله را از رسول اکرم (صلیاللهعلیهواله) شنیدند، به یکدیگر نگاه کرده و متحیّر ماندند. آنان مهلت خواستند تا در این باره فکر و اندیشه و مشورت کنند. بزرگِ نصاری به آنها گفت: شما پیشنهاد را بپذیرید و اگر دیدید که پیامبر با سر وصدا و جمعیّتی انبوه برای نفرین میآید، نگران نباشید و بدانید که خبری نیست، ولی اگر با افراد معدودی به میدان آمد، از انجام مباهله صرف نظر و با او مصالحه کنید.
روز مباهله، آنها دیدند که پیامبر اسلام (صلیاللهعلیهواله) همراه با دو کودک و یک جوان و یک زن بیرون آمدند. آن دو کودک، حسن و حسین (علیهماالسلام) و آن جوان، علی بن ابیطالب (علیهالسلام) و آن زن فاطمهٔ زهرا (سلاماللهعلیها) دختر پیامبر (صلیاللهعلیهواله) بودند.
اُسقف مسیحیان گفت: من چهرههایی را میبینم که اگر از خداوند بخواهند کوه از جا کنده شود، کنده میشود. اگر این افراد نفرین کنند، یک نفر مسیحی روی زمین باقی نمیماند. لذا از مباهله اعلام انصراف کرده و حاضر به مصالحه شدند.**پیامبر (صلیاللهعلیهواله) فرمودند: سوگند به کسی که مرا پیامبر حقّ قرار داد، اگر مباهله انجام میگرفت، آن وادی آتش را بر آنان فرومیریخت. تفسیر مجمعالبیان؛ مناقب ابنمغازی، ص 263.***
این ماجرا، علاوه بر تفاسیر شیعه، در منابع معتبر اهل سنّت نیز آمده است.**صاحب تفسیر المیزان در جلد سوّم صفحه 257 آورده است که ماجرای مباهله را 51 نفر از صحابه به اتّفاق نظر نقل کردهاند. تفاسیر کبیر، آلوسی و مراغی ذیل آیه، در کتاب الکامل ابن اثیر جلد دوّم صفحه 293، مستدرک حاکم جلد سوّم صفحه 150، مسند احمد حنبل جلد اوّل صفحه 185 و همچنین تفاسیر روح البیان، المنار و ابن کثیر و بسیاری از منابع شیعی و سنّی دیگر، این واقعه را ضبط و نقل کردهاند. در کتاب اِحقاق الحق جلد سوّم صفحه 46 نیز نام شصت نفر از بزرگان اهل سنّت را آورده است که همگی گفتهاند: این آیه در عظمت پیامبر و اهلبیت (علیهمالسلام) اوست.***
روز مباهله، بیست و چهارم یا بیست و پنجم ماه ذیالحجه بوده و محل آن در روزگار پیامبر (صلیاللهعلیهواله) در بیرون شهر مدینه بوده که اکنون داخل شهر قرار گرفته و در آن محل، مسجدی به نام «مسجد الاجابة» ساخته شده است. فاصلهٔ این مسجد تا مسجدالنبی تقریباً دو کیلومتر است. «الّلهم ارزقنا زیارته و شفاعته»
بر اساس روایتی در تفسیر المیزان، دعوت به مباهله مخصوص نصاری نبوده و پیامبر (صلیاللهعلیهواله) از یهودیان نیز برای مباهله دعوت کردند.
مباهله، خاص زمان پیامبر (صلیاللهعلیهواله) نبوده است، بلکه بر اساس برخی از روایات، دیگر مؤمنان نیز میتوانند مباهله کنند. امام صادق (علیهالسلام) دراینباره دستوراتی دادهاند.**تفسیر نورالثقلین ج 1، ص 351؛ اصول کافی، ج 2، باب مباهله.***
سؤال: در این ماجرا تنها فاطمه زهرا (سلاماللهعلیها) حضور داشت، پس چرا قرآن کلمهٔ جمع (نسائنا) را بکار برده است؟
پاسخ: در قرآن مواردی است که خداوند از یک نفر بهصورت «جمع» یاد میکند، مانند آیه 181 سوره آلعمران که یک نفر از روی توهین گفت: خدا فقیر است، ولی آیه بهصورت جمع میفرماید: (الّذین قالوا انّ اللّه فقیر) چنانکه قرآن درباره حضرت ابراهیم (علیهالسلام) میفرماید: ابراهیم یک امّت است، باآنکه یک نفر بیشتر نبود.
منبع: دقایقی با قرآن، محسن قرائتی