پنجمین اصل از اصول «بهترین الگوی شادی»، رعایت آداب شادی است. بیتوجهی به این اصلِ مهم، همه تلاشهایی را که در مبارزه با آفتهای شادی، درمان غمهای ناروا و تحقّق عوامل شادیآفرین، صورت گرفته است، با ناکامیروبهرو خواهد ساخت. این آداب، عبارتاند از:
۵ - ۱. حقمداری
این ادب، جامعِ همه ویژگیهای «بهترین الگوی شادی» و سرچشمه همه آدابی است که در پی خواهند آمد؛ زیرا رعایت این ادب، سبب میشود که همه ابعاد وجودی انسان، بهصورت متوازن، بدون افراطوتفریط و بدون پیامدهای منفی، از شادی و نشاط برخوردار باشد.
برای نمونه، یکی از عوامل اجتماعی شادی، «مزاح» و «شوخطبعی» است. در روایتی از پیامبر (صلیاللهعلیهواله) آمده که میفرماید: «من شوخی میکنم؛ ولی جز حق نمیگویم». اشاره به اینکه رعایت ادب حقمداری در مزاح، سبب میشود که انسان، ضمن اجتناب از شوخیهایی که دارای پیامدهای منفیاند، بخشی از شادیهای موردنیاز زندگی خود را تأمین نماید.
۵ - ۲. سرمستی نکردن
حقمداری در شادی سبب میشود که موفقیتهای زندگی، انسان را از مرز اعتدال خارج نسازد و به کبر و غرور و سرمستی مبتلا ننماید.
امام علی (علیهالسلام) در توصیف شخص مؤمن میفرماید:
لا یخرَقُ بِهِ فَرَحٌ، ولا یطیشُ بِهِ مَرَحٌ... ولا یفشَلُ فِی الشِّدَّةِ، ولا یبطَرُ فِی الرَّخاءِ.
شادمانی، مایه نابخردی او نمیشود و سرخوشی، موجب سبکمغزی وی نمیگردد... در سختی [های زندگی] سست نمیشود و در فراوانی نعمت، سرمست نمیگردد.
رعایت این ادب ایجاب میکند که انسان در شادیها از همه اموری که حاکی از غفلت، غرور و سرمستیاند (مانند افراط در خندیدن ازنظر کمی و کیفی و لودگی) اجتناب نماید.
۵ - ۳. اجتناب از شادیهای ناروا
پیشازاین گذشت که شادیهای زیانبار و مزاحم شادیهای پایدار، ازنظر اسلام، باطل و ناروا هستند.
اینگونه شادیها، افزون بر پیامدهای منفی و خطرناکی که در دنیا و آخرت برای انسان دارند، درواقع، شادی نیستند؛ زیرا به دلیل اینکه با فطرت انسانی سازگاری ندارند، در ضمیر ناخودآگاه و عمق جان انسان، نگرانی تولید میکنند و باعث درد و رنج میشوند. در روایتی از امام علی (علیهالسلام) آمده:
فَالمُتَمَتِّعونَ مِنَ الدُّنیا تَبکی قُلوبُهُم وَإِن فَرِحوا، وَیشتَدُّ مَقتُهُم لِأَنفُسِهِم وَإِن اغتُبِطوا بِبَعضِ ما رُزِقوا.
برخورداران از دنیا دلهایشان گریان است، هرچند [بهظاهر] شاد باشند و از خویشتن سخت بیزارند، گرچه به سبب پارهای ازآنچه از دنیا نصیبشان شده، مورد غبطه دیگران باشند.
بهعکس، انسانهایی که در مکتب اسلام پرورش یافتهاند، حتّی در شرایط سخت زندگی، نگرانی ندارند؛ بلکه در عمق جان، احساس رضایت و شادی مینمایند؛ بنابراین، برای دستیابی به بهترین الگوی شادی، پرهیز از شادیهای ناروا و باطل، ضروری است.
پیشازاین نیز توضیح دادیم که تصحیح بینش در ارتباط با شناخت عوامل شادی و غم و واقعگرایی در غمها و شادیها، نخستین اقدام لازم جهت درمان غمهای بیهوده است. همه مواردی که در فصل نهم تحت عنوان «شادیهایی که اندوه در پی میآورند» آمده، درواقع، نمونههایی از خطاهای انسان در تشخیص عوامل شادیآفرین و حزنآورند. به سخن دیگر، شادیهای نکوهیده، شادی کاذب است و اگر انسان، دیده واقعبین داشته باشد، میداند نهتنها شادی در این موارد، روا نیست، بلکه بهحکم عقل، اندوه باید جایگزین شادی گردد.
۵ - ۳ - ۱. شاد شدن برای رو آوردنِ دنیای نکوهیده
ازنظر اسلام، لذایذ دنیوی، به دو دسته تقسیم میشوند: لذّتهایی که مقدمه نشاط و شادابی و آمادهسازی انسان برای تکامل معنوی و شادکامیهمیشگیاند و لذّتهای مزاحمِ لذّتهای پایدار.
دسته دوم از لذایذ دنیوی، دنیای نکوهیده نامیده میشود. شادی برای دستیابی به اینگونه لذایذ، ناروا و خطاست.
۵ - ۳ - ۲. علم بدون ایمان
علم، اگر باایمان همراه نباشد، نهتنها برای انسان و جامعه انسانی مفید نیست، بلکه سلاحی است در دست دشمنان انسانیت و هیچچیز، جز ایمان، نمیتواند علم را در خدمت انسان قرار دهد؛ بنابراین، شادی به علمِ بدون ایمان، خطا و نکوهیده است.
۵ - ۳ - ۳. شادی به ستایش دروغ
ستایشِ دروغین، واقعیت را تغییر نمیدهد؛ بنابراین شاد شدن به خاطر تعریف و تمجید دیگران، در مورد اموری که انسان میداند واقعیت ندارد، نوعی حماقت است. ازاینرو، اینگونه شادیها نیز خطا و نکوهیده محسوب میشوند.
۵ - ۳ - ۴. شادی احزاب سیاسی
تعریف رسمیسیاست، تشخیص هدف و به دست آوردن آن از طریق دستیابی به قدرت است. احزاب سیاسی غیر اسلامی، کاری به حق و باطل ندارند. ازاینرو، هر اقدامیکه آنها را به قدرت برساند و خواستههای آنان را تأمین نماید، موجب شادی آنهاست و به فرموده قرآن کریم:
(مِنَ الَّذِینَ فَرَّقُوا دِینَهُمْ وَ کانُوا شِیعًا کلُّ حِزْبٍ بِمَا لَدَیهِمْ فَرِحُونَ.
از کسانی که دین خود را قطعهقطعه کردند و فرقهفرقه شدند، هر گروهی به آنچه نزد آنهاست، شادند).
تردیدی نیست که اینگونه شادیهای ناشی از تعصّب حزبی و گروهی، خطا و ناروایند.
۵ - ۳ - ۵. شادی فرمانروا به کیفر مجرم
یکی از اقداماتی که فرمانروای جامعه اسلامیدر جهت مبارزه با تبهکاری باید انجام دهد، کیفر (مجازات کردنِ) مجرمان و تبهکاران است؛ امّا باید توجّه داشته باشد که همیشه کیفر دادن، موجب اصلاح مجرم نیست. گاه عفو نیز کارساز است. فرمانروای حکیم و فرزانه میداند که کجا باید عفو کند و کجا باید کیفر دهد. او بر اساس حکمت، مجرمان را عقوبت میکند، نه برای انتقام و لذّت. لذا کیفر تبهکاران برای حاکمِ حکیم، مسرتآفرین نیست و این، نکته بسیار مهمیاست که امام علی (علیهالسلام)، در منشور حکومت مصر، به مالک اشتر تذکر داده است:
لا تَندَمَنَّ عَلی عَفوٍ، ولا تَبَجَّحَنَّ بِعُقوبَةٍ.
از گذشت و چشمپوشی پشیمان مشو و از مجازات کردن به خود نبال!
مجرم، بیمار است و فرمانروا، درواقع، پزشک ناهنجاریهای اجتماعی. همانطور که لذّت بردن طبیب از دادن دارو به بیمار و یا قطع عضو او، صحیح نیست، بلکه چهبسا خطرناک است، فرمانروای جامعه اسلامینیز نباید از مجازات مجرمان، احساس خرسندی کند؛ بلکه مانند پزشکی متعهّد و مهربان، باید مصلحت بیمار را در نظر بگیرد.
۵ - ۳ - ۶. خرسندی از لغزش دیگران
گاه، رقابت ناسالم و گاه حسد، سبب میشود که انسان از لغزش دیگران در زمینههای مختلف اقتصادی و اجتماعی، خرسند شود. اینگونه شادیها - که به بهای غم و اندوه دیگران، به دست میآید ، درواقع، نوعی بیماری است. افرادی که به این بیماری مبتلا هستند باید بیندیشند که ممکن است روزی خود آنها بلغزند. آیا دوست دارند دیگران، شاد شوند؟! اگر مایل نیستند، تلاش کنند که این خصلت ناروا را دور سازند.
گفتنی است که وجه مشترک انواع شادیهای ناروا، منطقی نبودن و خلاف حق بودن آنهاست؛ بنابراین، مقتضای رعایت ادب حقمداری در شادی، اجتناب از این موارد است.