سوره نور با وصف خودش شروع میشود؛ سورهای دارای دستورات واجب و آیههایی روشنگر. احکام زناکاران و نیز تهمت زنا موضوع اول است که در آن بهطور سربسته اشارهای هم میشود به قضیهای (متهم شدن یک بیگناه به گناه زنا) که عملکرد مسلمانان در آن مناسب نبود. خداوند ضمن نقد رفتار آنان که به شایعات بیپایه اهمیت دادند، از رواج دهندگان کارهای زشت و خلاف عفت به بدی یاد میکند و هشدار میدهد که از گامهای شیطان که ممکن است کوچک به نظر برسد، پیروی نکنید. خداوند پاک ماندن مؤمنان را نتیجه فضل و رحمت خود میداند و به توانمندان جامعه دستور میدهد برای استحقاق بخشش خدا، به نیازمندان کمک کند.
پسازاین با یک زمینهسازی (اشاره به اختصاص زنان ناپاک به مردانی مثل خودشان و زنان پاک به مردان پاک) با آیاتی روبهرو میشویم که مستقیماً به احکام شرع درزمینهٔ اخلاق اجتماعی و روابط بین زن و مرد نامحرم میپردازد و علاوه بر حفظ نگاه و رعایت پوشش مناسب بر حفظ حریم خصوصی (خانه) افراد نیز تأکید میکند. بلافاصله پس از ذکر این محدودیتها خداوند آنها را که توانایی دارند به ازدواج و بقیه را به خویشتنداری و امید به فضل خدا دعوت میکند.
ازاینجا بخش دیگری از این سوره که به مسائل عمیقتر مربوط است، آغاز میشود. آیهٔ مشهور نور با تشبیهی بینظیر و پیچیده (نور خدا و چراغ و چراغ دان و حباب و روغن چراغ)، حالات مردمی برجسته که اهل نماز و زکات و ترس از آخرت هستند و تشبیه کارهای کافران به سراب و ظلمات قعر دریا، سوره را بهپیش میبرند. سپس خداوند تسبیح همه موجودات را یادآور میشود و نیز برخی جلوههای سیطره او بر آسمانها و زمین مثل فعلوانفعالات ابرها، گردش شب و روز، آفرینش جنبندگان متفاوت از آب و...
در آیات بعدی حالات و سرانجامِ دو گروه تصویر میشود. یکی کسانی که بهظاهر ایمان آوردهاند اما گرفتار تردید و فکرهای باطلاند و دل به داوری خدا و رسول نمیدهند و دسته دیگر مؤمنان واقعی که سرانجام بر زمین حاکم میشوند. در ادامه سوره، دوباره به لحن بیان احکام بازمیگردیم و با دستوراتی درباره نماز، زکات، روابط سالم بین اعضای یک خانواده در رعایت حریم خصوصی آنها، تکلیف زنان پیر و بهطورکلی تشریح محدوده اختیارات و تکالیف در مسائل اجتماعی مواجه میشویم. (بعضی از این دستورات به رابطه بین اصحاب پیامبر با ایشان اختصاص دارد). این سوره با ذکری از علم و احاطه بیحد خداوند بر عالمیان به پایان میرسد.
پیام گزیدهها
شیطان مشتریهایش را گامبهگام و پلهپله به سمت پرتگاه سقوط میبرد. خداوند هشدار میدهد: گامهای شیطان را دنبال نکنید چراکه قصد نهایی شیطان کشاندن شما به کارهای زشت است. فضل و رحمت خدا یاریگر شماست وگرنه هرگز توانایی پاک ماندن و پاک شدن از گناه را نداشتید. (آیه 21)
دستور خداوند به مردان مؤمن این است که از نگاه به نامحرم بپرهیزند و امیال جنسی خود را کنترل کنند. این رفتار برای پاکی آنها بهتر است. (آیه 30)
زنان باایمان نیز باید مراقب نگاه خود باشند، پاکدامنیشان را حفظ کنند و زیباییهای خود را برای نامحرمان آشکار نکنند... ای مؤمنان به خاطر آنچه تاکنون انجام دادهاید از خدا پوزش بخواهید تا بلکه رستگار شوید. (آیه 31)
کسی که نتوانسته است ازدواج کند خود را به گناه آلوده نکند تا خدا بهوسیله فضل خود نیازش را برطرف کند... (آیه 33)
انسان کافر مثل آدم تشنهای است که زمین صاف را آب میبیند. فکر میکند کارهای او نیازهایش را برطرف میکند درحالیکه هیچ نتیجهای در برندارد. (آیه 39)
خوشبختی را کسانی تجربه میکنند که سخن خدا و فرستادهاش را دستورالعمل زندگی قرار میدهند، عظمت خدا را باور کردهاند و این عظمت آنها را واداشته است کردار و رفتار خود را بهدقت کنترل کنند. (آیه 52)
خداوند قرار گذاشته است کسانی را که ایمان بیاورند و اهل کار پسندیده باشند در زمین سروری بدهد (جانشین خدا بشوند)، عمل کردن به دین را جوری که راضیشان کند، برایشان ممکن سازد و بعد از رنجها و ترسهایی که تحمل کردهاند، امنیت و آسایش را جاری کند. (آیه 55)
کفار نمیتوانند کار خارقالعادهای انجام دهند و ما را درمانده کنند. (آیه 57)
ختم کلام
گاهی برای اصلاح وضعیت نامناسب پوشش، مسئله را به هویت ملی ربط میدهند و به زنان توصیه میکنند برای مقابله با فرهنگ بیگانه و حفظ اصالت، حجابشان را حفظ کنند. افزون بر این گاهی هم بدحجابی را فوری به ضعف شخصیت و بیبندوباری و خرابی اخلاق و سوء تربیت مربوط میدانند و همهکسانی را که حجابشان مشکلی دارد به این عیبها متهم میکنند. البته همه اینها را نمیتوان بیحساب دانست اما روش حل مسئله این نیست. گرچه همراه کردن نوع پوشش با ویژگیهای بومی لازم است اما حفظ اصالت فرهنگی، پاس داشتن هویت ملی و شعارهای پرطمطراقی ازایندست نمیتوانند بهتنهایی انگیزه کاملی برای رعایت حجاب باشند ـ کما اینکه بهطور عینی شاهد آنیم ـ همینطور نثار کردن انواع صفات نخراشیده مثل بیشخصیت و بیتربیت و... قوت بازدارندگی کافی را ندارد؛ پس چاره چیست؟ چارهای جز این نیست که همه را به اطاعت از خداوند دعوت کنیم. آیه 52 سوره نور، سعادتمند را کسی میداند که به برنامه خداوند برای زندگی عمل کند. در آیات 30 و 31 نیز زنان و مردان را به حفظ نگاهها و رعایت حدود حجاب فرمان میدهد. نمیتوان دستور بودن حجاب را که اتفاقاً بستر اصلی طرح مسئله پوشش است نادیده گرفت و با هزار رنگ و لعاب سست، قصد جا انداختنش را داشت. لااقل در یک جامعه دینی قطعاً اینگونه است.
تحریف در انجیل
قبل از بحث درباره تحریف انجیل، بهتره به یه سؤال خیلی مهم جواب بدیم: آیا اصلاً مسیح کتابی داشته؟
جالب آینه که بدونین به نظر مسیحیها خود مسیح هرگز کتابی نداشته! البته نمیتونسته داشته باشه، چون مسیح به نظر بسیاری از مسیحیها پسر واقعی خداست و خب، خودش هم خداست! حالا یه خدا میتونه بگه که من از طرف خدا براتون کتاب آوردم؟ جالبتر اینکه وقتی از مسیحیها درباره خود مسیح، الوهیتش و تثلیث میپرسیم بعد از چن تا مثال بیمعنی میگن که این یه رازه و اصلاً عقلانی نیست و نمیشه هیچ دلیل عقلی برای اون ذکر کرد یا توجیهی عقلی براش آورد. بگذریم، برفرض که عیسی خدا باشه این کتاب قطعاً نوشته عیسی نیست و اساساً عیسی هیچ کتاب الهی با خودش نیاورده.
پس انجیل چیه؟ مجموعهای از آثار که بیشترشون توسط طرفدارای پولس گردآوریشده و بهعنوان نوشتههای معتبر پذیرش شدن بعدها به عهد جدید یا کتاب مقدس مسیحی شهرت پیدا کردن. سؤال دیگه اینکه: آیا مسیح هم این کتابها رو دیده و تأیید کرده؟ واقعیت آینه که این کتابها بیش از یک قرن بعد از مرگ صعود 1 مسیح، نهایی شدن و اون این کتابها رو ندیده بوده. یه سؤال دیگه اینکه این کتابها رو کیا نوشتن؟ باید گفت خیلیها اون موقع انجیل مینوشتن و تعداد اونها واقعاً زیاد بوده اما گروهی که قدرت رو توی مسیحیت به دست گرفت با آتش زدن بقیه کتابها و ممنوع کردن اناجیل دیگه، بقیه رو غیرقانونی اعلام کرد. البته بعضی از بخشهای اون اناجیل در دسترس محققین هست که تفاوتهای بسیاری با برخی قسمتهای عهد جدید داره.
سؤال آخر اینکه آیا همه مسیحیها توی تعداد و ترتیب کتاب مقدس باهم اشتراک نظر دارن؟ باید بگیم نه. اینطور نیست که همه مسیحیهای جهان روی عدد و ترتیب کتاب مقدسشون به یه نظر نهایی رسیده باشن و این اختلاف هنوز هم ادامه داره. مثلاً کاتولیکها کتابهایی مثل طوبیت، یهودیت، سیراخ، باروخ و... جزو کتاب مقدسشون میدونن اما پروتستانها با این قضیه مخالفن. برخلاف اونچه که توی اسلام وجود داره یعنی شما نمیتونین هیچ مسلمونی را از هر فرقهای اعم از شیعه و سنی پیدا کنین که بگه قرآن من سه جلدیه یا قرآن من سوره بقره نداره و بهجای اون دو تا آلعمران داره؛ یعنی همه مسلمونای دنیا روی تعداد، حجم و ترتیب قرآن اتفاقنظر دارن.
خلاصه مطلب به دیدگاه مسیحیها اینکه: عیسی هرگز کتابی نداشته، این کتاب موجود بین مردم به اسم انجیل رو هم ندیده و دیگه اینکه عهد جدید با سلیقه و صلاحدید اربابای کلیسای اون روز از بین اناجیل مختلفی که وجود داشته، انتخاب شده.
پس یه غیر مسیحی که از بیرون به تاریخ نوشتن عهد جدید نگاه میکنه خیلی راحت میتونه بگه که این کتاب جعل شده نه تحریف؛ یعنی به دست یه آدم معمولی و نه یه پیغمبر معصوم، اون هم با فکر و اندیشه مادی و سالها بعد از مرگ صعود بنیانگذار اون (مسیح) نوشته شده.
همونطورکه میدونید عهد جدید از بخشهای مختلفی تشکیل شده مثل اناجیل، نامهها و مکاشفه. اناجیل هم شامل مرقس، متی، لوقا و یوحنا میشن. به سه تای اولی میگن اناجیل همنوا و به انجیل آخر میگن غیر همنوا. آگه مثل یه قصه، اناجیل رو به ترتیب بخونین متوجه میشین عیسی توی سه تای اولی هنوز یه پیامبره و ازش بهعنوان استاد، شبان و... یاد میشه اما توی انجیل آخر القابی مثل لوگوس (کلمه)، فرزند حقیقی خدا، خدای جسم شده و... پیدا میکنه. به همین خاطر محققان کتاب مقدس میگن که توی اناجیل اولیه دیدگاه عیسای بشری جریان داره و توی انجیل آخر و رسالههای پولس دیدگاه عیسی خدایی حاکم شده. تفاوتهای زیادی ازایندست میشه بین اناجیل همنوا و غیر همنوا پیدا کرد.
خوب تا اینجا معلوم شد که ما توی مسیحیت با گروههای مختلفی مواجه هستیم و هر کدوم دیدگاه خاصی درباره کتاب مقدسشون دارن اما همه اونها در اینکه این کتابها رو عیسی نیاورده اتفاقنظر دارن. بعضی از دانشمندای مسیحی میگن که هیچ تحریفی توی کتاب مقدس اتفاق نیفتاده برای پاسخ به این ادعا باید به چن تا مسئله توجه کرد.
اولاً اینکه کتاب مقدس مسیحیها شامل عهد عتیق و عهد جدید میشه و اون تحریفهایی که در تورات دیدیم درواقع مربوط به مسیحیها هم هست. یه مسیحی نمیتونه به تحریف تو عهد عتیق بیتفاوت باشه و اون رو مربوط به خودش ندونه. تحریف توی تورات (که تو شماره قبل به بعضی از مواردش اشاره کردیم) تحریف توی کتاب مقدس مسیحیها بهحساب میاد.
ثانیاً توی بعضی از نسخههای کتاب مقدس جابجاییها و اضافاتی اتفاق افتاده که هدف از اون تقویت دیدگاه پولسی توی مسیحیت بوده. بهعنوانمثال توی 7 - 9 بند از نامه اول یوحنا ترجمه هنری مرتن میخونیم: ز آن رو که در آسمان سه هستند که شهادت میدهند پدر و کلمه و روحالقدس و این سه یک هستند و سه هستند که در زمین شهادت میدهند روح و آب و خون و این سه هر یک در سه هستند؛ اما متن اصلی از ترجمه بروس عنوان پدر، پسر و روحالقدس وجود نداره و اشارهای به تثلیث نشده و اینطور اومده: زیرا سه هستند که شهادت میدهند یعنی روح و آب و خون و این سه یک هستند. با توجه به این مسائل اصل جعل و تحریف توی کتاب مقدس یه حقیقت غیرقابل انکاره.
البته هر کدوم از فرقههای مسیحی هم برای خودشون توجیهاتی دارن که به خاطر تعارض موجود توی این حرفا از پرداختن و پاسخ دادن به اونها خودداری میکنیم، اما شما خوانندههای عزیز میتونین سؤالاتتون رو به نشانی نشریه بفرستید و مطمئن باشید که پاسخ دادن به اونها مایه افتخار ماست. در ضمن ما از نقدها و نکتههای شما دربارة این سلسله مباحث استقبال میکنیم.
پاورقی
1. این تعبیر اشارهای است به دیدگاه رایج جامعه مسیحی دربارهٔ مسیح که معتقد اون هم بشر بوده و هم خدا و از ناحیه بشر بودنش به صلیب کشیده شده و مرده و از ناحیه خدا بودنش به آغوش پدر برگشته! البته دیدگاه مسلمونا اینه که او یه پیامبر بوده و هرگز نمرده بلکه عروج کرده.
منابع
آشنایی با ادیان بزرگ، توفیقی حسین.
کتاب مقدس، سلیمانی عبدالرحیم.
الهیات مسیحی، میکائیلیان.
تاریخ تفکر مسیحی، لین تونی.
تاریخ کلیسای کاتولیک، هانس کونگ.
منبع: مجله دیدار آشنا