خدا مهربان است و آدمهای مهربان را نیز دوست دارد. اگر بخواهیم خدا به ما مهربانی کند و گناهانمان را ببخشد، بهترین کار این است که ما نیز به آفریدههای خدا مهربانی کنیم.
انسان باایمان، حتی به حیوانات هم باید مهربانی کند؛ زیرا حیوانات هم آفریده خدا هستند و خدای بزرگ، مهربانی با آنان را نیز دوست دارد. صدها سالِ قبل، مرد گناهکاری بود که همه مردم میدانستند که او آدم بدی است. یک روز او سگ تشنهای را دید که از تشنگی زبانش را بیرون آورده بود. مرد گناهکار، دلش برای آن سگ سوخت و کنار چاه آب رفت تا برای سگ آب بیرون بکشد. دور و بَرَش را نگاه کرد تا برای آب کشیدن از چاه طنابی پیدا کند؛ اما طنابی نیافت. برای این کار، با یکی از لباسهایش طنابی درست کرد و ظرفی را به طناب بست و آن را در چاه انداخت. سپس ظرف آب را بالا آورد و آن را در برابر سگ قرار داد. سگ آب را خورد و از تشنگی نجات یافت.
خدا به یکی از پیامبران آن زمان فرمود: «من از کار آن مرد گناهکار که به یکی از آفریدههایم مهربانی کرد، خوشحال شدم و گناهان او را بخشیدم.»
آن پیامبر، پیام خدا را به مرد گناهکار رساند. او که این خبر را شنید، از کارهای بَدَش توبه کرد و آدم خوبی شد.
منبع: خدا و قصههایش/ غلامرضا حیدری ابهری