مهارت های زندگی
  • 4547
  • 116 مرتبه
بررسی علل افسردگی از نظر اسلامی

بررسی علل افسردگی از نظر اسلامی

1399/06/31 10:35:42 ق.ظ

این کلمه بیشتر در مورد غم و اندوهی که قلب آدمی را به خود مشغول می‌سازد و او را در ناراحتی‌های روحی قرار می‌دهد بکار گرفته می‌شود و در میان مردم، هم همین معنا از آن استفاده می‌گردد وقتی‌که گفته می‌شود که فلانی افسردگی پیدا کرده است یعنی غم و اندوه به او روی آورده است یا اینکه فلانی افسرده‌خاطر است در مقابل اطمینان خاطر گفته می‌شود.

و اما در لسان آیات و احادیث، مسئله افسردگی با کلماتی مانند [اَلهُمَّ، غَمَّ، اَلحُزن، کرَب، غُصة ...] بیان می‌شود و این کلمه‌ها، ازنظر لغت، معنای واحدی را روشن می‌سازند و آن افسرده‌خاطر و دل‌تنگ بودن انسان است بااینکه عده‌ای را عقیده، برخلاف این است که هرکدام از این کلمه‌ها را در معنای خاصی بکار می‌برد یا در شدت و ضعفِ ناراحتی‌های روحی یا در میان مصائب تفاوت قائل می‌شود.

درهرصورت عمده‌ترین دلیل ما، در اینکه این الفاظ معنا و تعریف واحدی دارند آیات قرآن و احادیث است چون در قرآن و احادیث کلمه [حزن و یا غم و یا کرب] در معانی مترادف آمده است.

بنابراین افسردگی به‌عنوان یک بیماری باشد و یا از آثار ناراحتی‌های روحی باشد در آیات و احادیث با این کلمات از آن تعبیر شده است مثلاً در مورد داستان حضرت یوسف (علیه‌السلام) قرآن می‌فرماید: «وَ اَبیضَّت عَیناهُ مِنَ الحُزنِ ...»1؛ چشمان یعقوب در اثر افسردگی و اندوه زیاد از فقدان فرزندش یوسف (علیه‌السلام) سفید گشت.

یا در مورد اولیاء خدا می‌فرماید بر آنان ترس و حزنی وجود ندارد.

ممکن است گفته شود که افسردگی در صورتی به وجود می‌آید که انسان از فرصت‌های به‌دست‌آمده، استفاده‌های صحیح نکرده و حالا که هیچ قدرتی برای جبران خسارت‌ها ندارد افسردگی پیدا می‌کند و در وصیت حضرت علی (صلوات‌الله‌علیه) آمده: بادِر الفُرصَةَ قبلان تَکونَ غُصَّةً 2 فرصت‌های پیش‌آمده را قدر بدانید قبل از آنکه به افسردگی تبدیل شود، کلمه [غُصِّة] هم مانند سایر الفاظ، ناراحتی‌های روحی را، بیان می‌کند و نمی‌توان این الفاظ را در میان بیماری‌های روحی تقسیم کرد. مثلاً بگوییم: حزن یعنی افسردگی، کرب یعنی اضطراب، همّ یعنی هیجانات و ...

در هر شرایط نیاز ما در این بحث، بیشتر به تعریف و تفسیر، کارشناسان الهی معطوف است و آنان هم مطابق با آیات قرآن، این کلمات را در ناراحتی‌های روحی، بکار گرفته‌اند که ما از آن به افسردگی یاد می‌کنیم

و هدف عمده ما از طرح این بحث پیدا کردن ریشه و عوامل، این ناراحتی است و سپس داروهای مفیدی که از طریق پیشوایان معصوم (علیهم‌السلام) بما رسیده، آن‌ها را مطابق با روانشناسی مذهبی در اختیار همگان قرار دهیم.

در روانشناسی دینی آنچه حائز اهمیت است توجه نمودن به ریشه‌های اصلی بیماری‌هاست چون اگر کسی در مورد درمان ناراحتی‌ها به علت‌های واقعی نیندیشد و یا راه نفوذ نداشته باشد و همیشه عوامل ظاهری را موردتوجه و راه معالجه خویش قرار دهد به‌طور یقین نتیجه مفید و سودمندی که بتواند نجات مریض را به دنبال داشته باشد نصیب وی نخواهد شد اما روانشناسی دینی در مقام معالجه و درمان علت واقعی را تشخیص می‌دهد و متناسب با آن داروهای بی‌خطر و بدون عوارض را در اختیار مریض قرار می‌دهد چون در مسئله [روان‌درمانی] مهم آن است که روانشناسی به طرز صحیح انجام به گیرد تا اینکه درمانش مؤثر و مفید واقع شود.

تنها کارشناسان جهان هستی یعنی وجود مقدس محمد و آل محمد (علیهم‌السلام) که آیینه تمام نمای حقیقت پروردگار هستند می‌توانند روان انسان را تعریف نموده نارسائی و یا کسالت‌هایش را با علت‌های واقعی روشن سازند.

وقتی‌که در پیش روانشناسان آئین توحید، موضوع افسردگی انسان عنوان می‌شود ریشه‌های واقعی این کسالت را به طرز زیبا و روشن، راه معالجه را بیان می‌کنند.

روانشناسی دینی در مقام معالجه و درمان علت واقعی را تشخیص می‌دهد و متناسب با آن داروهای بی‌خطر و بدون عوارض را در اختیار مریض قرار می‌دهد.

حضرت علی (صلوات‌الله‌علیه) در ادامه وصیتش می‌فرماید: ... اِطرَح عَنک وارِداتِ الهُمُومِ بِعَزائِمِ الصَّبرِ وَ حُسنِ الیقینِ ... 3 افسردگی و غم‌ها را با نیروی صبر و یقین زیبا [به پروردگار متعال] از خودت دور ساز.

در مورد علت افسردگی انسان، وقتی‌که مطالعه می‌کنیم می‌بینیم قرآن مجید از یک واقعیتی سخن به میان می‌آورد که حیات بشر به آن وابستگی کامل دارد یعنی اگر این حقیقت در عمق وجود وی رشد نیابد و یا به‌طورکلی به فراموشی سپرده شود افسردگی تمام بدن او را فرامی‌گیرد بنابراین در روانشناسی اسلامی علت اصلی این بیماری خطرناک روحی، ابتدا، پیدا می‌شود و سپس همگان را برای درمان کامل یا عدم ابتلا، به اجرا کردن برنامه‌های مهم موظف می‌سازند.

علت واقعی افسردگی‌ها نداشتن ایمان به خدای متعال است وقتی‌که کشور پهناور وجود انسان بدون وابستگی به خالق خویش، زندگی را شروع می‌کند وقتی‌که در مقابل حوادث روزگار قرار می‌گیرد و چون قدرت پاسخگویی صحیح را به تنهائی ندارد و نمی‌تواند در برابر سیل مشکلات مقاومت نشان دهد به‌تدریج زمینه ترس و نگرانی‌ها در وی پدید می‌آید و بعد از مدت کوتاهی افسردگی و غم و اندوه سراسر وجودش را فرامی‌گیرد تا جایی که خود را در محاصره کامل حوادث دل‌خراش زندگی می‌یابد.

وقتی‌که در آفرینش انسان جایگاه ایمان به خدای سبحان برای ادامه حیات او و تنظیم نمودن برنامه‌های زندگی‌اش، معین‌شده و برای تحقق این هدف مهم و حیات‌بخش، نیروی عقل را در وجودش آفرید و کارشناسان معصوم خود را یکی بعد از دیگری مبعوث کرد تا اینکه انسان بیدار شود و با پذیرفتن واقعیات، زندگی خود را به‌سوی رشد و کمال و آسایش‌های لازم رهنمون سازد،

انسانی که به حقیقت ایمان به خدای متعال منکر شده است و هیچ توجه و اعتنائی به‌ضرورت آن در تأمین آسایش و آرامش روحی خویش ندارد چگونه می‌تواند وجود خود را که به یک کشور بزرگ بی‌شباهت نیست بدون ترس و نگرانی اداره کند؟

آیا حرکت‌های ضد دینی و شکستن حریم معنویت و آمیختن با مظاهر شرک و بت‌پرستی در چهارچوب اطاعت از هواهای نفسانی و ارضاء غرایز شهوانی، می‌تواند بشر را از میان امواج خروشان افسردگی‌های زندگی به ساحل سعادت و آرامش برساند؟

جهان امروز چه امکاناتی برای نجات نسل بشر فراهم ساخته تا او را از افسردگی‌های نابودکننده به آسایش و آرامش‌های روحی نائل سازد؟

آیا پیشرفت علم و تکنولوژی و خصوصاً درزمینهٔ پزشکی توانسته این موجود گرفتارشده در میان ناراحتی و افسردگی‌ها را به‌سوی آرامش و آسایش هدایت نماید؟

در مقابل تمامی سؤالات، او باید، پاسخ دهد و اعتراف کند که عامل اصلی افسردگی‌هایش چیست؟ به خاطر اینکه جهان هستی نظام دقیق و حساسی دارد کوچک‌ترین، بی‌اعتنائی و زیر پا گذاشتن نظم موجود، پاسخ مناسبی را در بر دارد، اگر اعضای خانواده، زمینه‌های لازم را برای اجرای عدالت، فراهم نسازند بی‌عدالتی، چهره زندگی را، افسرده و غم‌آلود خواهد کرد هم چنان‌که در عصر حاضر، به‌طور روشن، مشاهده می‌کنیم، انسانی که با تمام امکاناتش، در جهت شکستن حریم ایمان، تلاش می‌کند و از طرق گوناگون محیط کار و زندگی و خانواده را، به دستورات الهی بیگانه کرده است، او چگونه و در چه شرایطی می‌تواند از افسردگی نجات پیدا کند؟

نکته مهم ارزشمند شدن انسان در صورتی است که بتواند دستورات و قوانین حیات‌بخش الهی را، از عمق وجودش عبور دهد چون هرکجا رد پای دین و تقوا، پیدا شود با زیبایی‌های واقعی، خودش را نشان می‌دهد، در غیر این صورت مزیتی برای انسان متصور نمی‌باشد.

آئین فطرت مانند کاسه بلوری و آیینه شفاف است که به‌وسیله رعایت اوامر و نواهی پروردگار متعال، نور الهی را از خودش عبور می‌دهد و به‌اندازه دریافت خویش، اطراف و مسیر زندگی خود را، روشن می‌سازد و در اثر همین روشنایی، با آرامش خاطر، برنامه‌هایش را در طول زندگی پیاده می‌کند و با هیچ نگرانی و یا افسردگی مواجهه نمی‌شود

اما اگر این چراغ در دلش روشن نشود، او خود را در یک محیط تاریک و ظلمانی می‌بیند درنتیجه هر قدمی را در زندگانی خویش، با افسردگی خاطر و اضطراب و نگرانی و... برمی‌دارد در دنیای امروز، چه قدر سرمایه برای روشن ساختن قلب‌های افسرده و نگران صرف شده است؟ آیا علت و عوامل افسردگی را، روشن ساخته‌اند تا کسی بداند، چه عواملی و با کدام شرایط موجب این بیماری می‌شود؟ درهرصورت اگر انسان را در جهت ایمان و یقین به خدای متعال و دریافت غذاهای سالم برخوردارش نسازیم هیچ پیشرفتی برایش مفید و آرام‌بخش نخواهد بود بلکه مانند دانه‌ای که مغز تلخی دارد هراندازه که بزرگ گردد و به یک درخت پر میوه‌ای تبدیل شود این تلخی از آن جدا نخواهد شد.

آئین فطرت مانند کاسه بلوری و آیینه شفاف است که به‌وسیله رعایت اوامر و نواهی پروردگار متعال، نور الهی را از خودش عبور می‌دهد و به‌اندازه دریافت خویش، اطراف و مسیر زندگی خود را، روشن می‌سازد و در اثر همین روشنایی، با آرامش خاطر، برنامه‌هایش را در طول زندگی پیاده می‌کند.
نسخه خداوند برای معالجه افسردگی

شکی نیست که خالق بشر، به‌طور کامل او را می‌شناسد و علت افسردگی‌های، وی برایش آشکار است و نیازهای ضروری وجود او را موردعنایت قرار می‌دهد تا اینکه به بندگانش تفهیم کند حزن و افسردگی شما به خاطر کمبود ایمان و یقین به پروردگارتان است چه اگر این جای خالی را مطابق با راهنمایی‌های پیشوایان معصوم (علیهم‌السلام) پُر نماید هیچ‌وقت ناراحتی و افسردگی به‌سوی آن‌ها نخواهد آمد در قرآن مجید کلمه [لایحزنون] 13 بار و همیشه با جمله [لاخَوفٌ عَلیهم] آمده است یعنی بر مؤمنان هیچ نوع غم و افسردگی و یا ترس و نگرانی وجود ندارد و در آیه دیگر می‌فرماید بر اولیاء خداترس و نگرانی و افسردگی وجود ندارد.

این کلمه که عمده‌ترین موضوع بحث ما را تشکیل می‌دهد بعد از نقل چند آیه از قرآن، موردبحث و بررسی واقع می‌شود.

1 - «یا بَنی آدَمَ اِما یَأتِینَّکم رُسُلٌ مِنکم یَقُصُّونَ عَلَیکم آیاتی فَمَن اَتَّقی و اَصَلخَ فَلاخَوفٌ عَلَیهِم وَ لاهُم یَحزَنُونَ»4؛ ای فرزندان آدم آیا انبیائی از جنس شما نیامدند که آیات ما را به شما نقل کنند؟ پس هر کس تقوا و پرهیزکاری را پیشه خود سازد و نفس خویش را اصلاح کند هیچ ترس و افسردگی بر او نخواهد بود.


2 - وَ ما نُرسِلُ المُرسَلینَ اِلا مُبَشِّرینَ وَ مُتدِرینَ فَمن آمَنَ وَاَصلَحَ فَلاخَوفٌ عَلیهِم وَلاهُم یَحزَنُون.
5

ما پیامبران را جز بشارت به [اهل ایمان] و ترساندن [گناهکاران] نفرستادیم بنابراین هرکسی ایمان آورد و خود را اصلاح نماید [و به اعمال ضد دینی آلوده نشود] هرگز بر آنان ترس و نگرانی و افسردگی و اندوه نخواهد بود.

از مجموع آیاتی که در این زمینه وارد شده است دو نکته مهم و اساسی استفاده می‌شود.

1 - ایمان 2 - اصلاح نفس

اگر انسان از امکاناتی که پروردگار متعال برای تحقق این دو اصل مهم، در اختیار آن‌ها قرار داده استفاده مطلوب و صحیحی را به دست آورد به‌طور یقین از شر بیماری افسردگی نجات می‌یابد چون زمینه‌ای برای ابتلا در وجود وی نخواهد بود آنچه به‌عنوان علت اصلی این ناراحتی ازنظر قرآن، محسوب می‌شود نداشتن ایمان به پروردگار متعال است به جهت اینکه روح و روان انسان ابتدا باید نیاز و کمبودهای خویش را تأمین نماید تا اینکه از اضطراب و یا ترس و نگرانی خلاص شود احتیاجات ضروری او، ایمان و یقین کامل به خدای متعال است چون مسیر ایمان و یقین، حقیقتی را به روی انسان باز می‌کند که تأمین‌کننده غذاهای سالم روح و روان اوست مثلاً تلفن به یک شهر دوردست هنگامی ایجاد ارتباط خواهد نمود که شماره با کد آن شهر هماهنگ شود.

کد مخصوص روح و روان، ایمان به خالق متعال است اگر انسان بدون ایمان وارد زندگی بشود هیچ زمینه‌ای برای جبران خواسته‌های وی صورت نمی‌گیرد و روانشناسی مذهبی علت اصلی افسردگی انسان را، بی‌اعتنائی وی به نیازهای عمده روح و روان خویش، می‌داند چون اگر این کمبودها، مطابق دستورات کارشناسان، الهی جبران شود و او به‌وسیله ایمان و یقین به پروردگار متعال، گرسنگی و عطش شدید روحی خود را، رفع کند هیچ زمینه‌ای برای ورود، میکرب‌های افسردگی و یا غم و اندوه باقی نمی‌ماند و به همین جهت پیشوایان معصوم (علیهم‌السلام) با تزکیه و بهداشت روانی، برنامه‌های تربیتی خودشان را، آغاز کرده و بذر ایمان و یقین را با آموزش‌وپرورش‌های سالم، آبیاری می‌کنند در این صورت هر مشکل و یا حادثه ناگوار بر ایشان قابل‌تحمل و نردبان ترقی خواهد بود وقتی‌که قرآن مجید می‌فرماید: «فَمَن آمَنَ واَصلَحَ فَلا خَوفٌ عَلیهِم ولاهُم یَحزَنُون»؛ پس اگر کسی به مرحله کامل ایمان صعود کند و روح و قلب خود را، اصلاح نماید در این حال، هیچ ترس و نگرانی، بر آنان نخواهد بود و هیچ‌وقت حزن و یا افسردگی پیدا نخواهند کرد.

شکی نیست که خالق بشر، به‌طور کامل او را می‌شناسد و علت افسردگی‌های، وی برایش آشکار است و نیازهای ضروری وجود او را موردعنایت قرار می‌دهد تا اینکه به بندگانش تفهیم کند حزن و افسردگی شما به خاطر کمبود ایمان و یقین به پروردگارتان است.

در روانشناسی‌های غیرمذهبی، تنها به راهنمایی‌های روانشناسان، در معالجه بیماران تکیه می‌شود ولی روانشناسی دینی، بعد از ارشاد و راهنمایی‌های لازم، انسان‌ها را به قدرت بزرگ الهی متوجه می‌سازد تا اینکه آنان در معالجه ناراحتی و رفع نگرانی و ریشه‌کن کردن افسردگی‌هایشان، از خدای متعال استمداد کنند چون هر راهنمایی و پند و اندرز یا دارو و درمان با اراده و مشیت الهی مؤثر واقع می‌شود بنابراین بر همگان لازم است در هر شرایط افکار عمومی را به‌سوی خالق هستی هدایت نمایند.


سؤال: ایمان به خدای متعال چگونه مانع ترس و نگرانی و یا افسردگی می‌شود؟

جواب: مسئله ایمان به پروردگار متعال باید مانند سایر کلمات کلیدی و مطابق با معیارهای صحیح تعریف شود چون اگر تفسیر و تعریف درستی از کلمه ایمان در اختیار نباشد هیچ‌کس نمی‌تواند از آن استفاده کامل ببرد، در آیات قرآن این کلمه خیلی مطرح‌شده و غالباً از آثار مفید و نجات‌بخش آن خبر می‌دهند و در بعضی از آیات ایمان را با صفت فاعلی یعنی [مؤمن] تعریف نموده و می‌فرماید: «اِنَّما المُؤمِنُونَ الَّذینَ اِذا ذُکرَ اللهُ وَجِلَت قُلُوبُهُم وَ اذا تُلِیَت عَلَیهِم آیاتُهُ زادَتهُم اِیمانا وَ عَلی رَبِّهِم یَتوَکلُونَ»6 ایمان‌آورندگان کسانی هستند هر زمان نام خدا مطرح شود دل‌هایشان [از عظمت و جلال پروردگار] ترسان و لرزان می‌گردد و هنگامی‌که آیات الهی بر آنان خوانده شود به رتبه ایمانشان اضافه می‌گردد و درهرحال به پروردگارشان اعتماد و توکل می‌کنند.

 


1- سوره یوسف آیه 84.

2-نهج‌البلاغه وصیت 31.

3- همان.

4- سوره اعراف آیه 35.

5- سوره انعام آیه 48.

6- سوره کهف آیه 6.


منبع: کتاب با جوانان در ساحل خوشبختی، سیّد حمید فتاحی

اخبار مرتبط