صحنه اول: همه اعضاء خانواده خوشحال و سرحال به سفر خوبی که پیش رو دارند فکر میکنند. نیم ساعتی هست که از شهرشان خارج شدهاند؛ اما ناگهان جناب راننده که پدر محترم باشد راهنما زده و ماشین را به کنار جاده میشد و با نگرانی از همسرش میپرسد: «در هال و قفل کردم؟»... همسر محترم هم که داغ چند دهسالهاش تازه شده و میداند توضیح و استشهاد محلی و قسم جلاله در این مواقع فایدهای ندارد با دلی شکسته میگوید: «دور بزن برگردیم خودت ببین.»
صحنه دوم: مادر بختبرگشته محکم در حمام را میکوبد و فریاد میزند: «بیا بیرون دختر نمازت قضا شد... می دونی چندساعته اون تویی، کی گفته برای یه غسل 4 ساعت وقت لازمه، لااقل دلت به حال خودت بسوزه این بدن فردای قیامت ازت شکایت میکنه...» مادر همچنان با دختر و خدا و روزگار و خودش درد و دل میکند اما دختر گویی گوشش هیچ نمیشنود! پاهایش از شدت درد ورمکرده اما او همچنان در فکر این است که سمت راست بدن را دوباره بشوید یا کافی است؟!
صحنه سوم: آبجی کوچیکه التماس میکند «داداشی! تو رو خدا بیا دیگه خوش میگذره» اما برادر عزیز کماکان اصرار دارد که به این مهمانی هم مانند همه مهمانیهای دیگر نیاید و دهها بهانه درسی و غیردرسی میآورد تا خانواده را راضی کند از خیر همراهی او بگذرند... پدر و مادر و خواهر کوچک با ناراحتی خداحافظی میکنند و میروند ولی او خوشحال از اینکه مجبور نیست به مهمانی برود و با همه دست بدهد و به لوازم و وسایل خانه مردم که معلوم نیست پاک باشند یا نجس دست بزند...
اینها و دهها و صدها نمونه دیگر یکی از مهمترین چالشهای زندگی بسیاری از خانوادههاست؛ یعنی غول «وسواس»!
البته لازم است همین اول سنگهایمان را وابکنیم و عنوان کنیم وسواس الزاماً ربطی به دین و دینداری و اسلام و احکام طهارت و نجاست ندارد. هرچند این مسائل هم بهانههای خوبی برای افراد وسواسی است اما اصولاً وسواس یکی از شایعترین بیماریهای روحی و روانی در دنیا است و بر اساس آمارها حدود 10 درصد مراجعهکنندگان به کلینیکهای درمان روانی و پزشکان روانشناس دچار این بیماری مهم هستند. بحث و بررسی در خصوص کم و کیف این بیماری و علل شکلگیری آن و همچنین انواع و اقسام وسواس بسیار گسترده و البته شنیدنی است اما ارتباط چندانی با نگاهی شرعی و فقهی ما ندارد. به همین خاطر همه این مطالب را فاکتور میگیریم و علاقهمندان را به سایتهای مفید مربوطه ارجاع میدهیم؛ اما قبل از ورود در بحث خودمان لازم است این نکته را متذکر میشویم که این مشکل تنها مربوط به زنان خانهدار و پیرمردان بیکار و امثال آنها نیست؛ بلکه کم نیستند جوانان و نوجوانانی که بهطور حاد به این معضل گرفتارند و این بیماری اصلیترین دغدغه زندگی آنها و تهدیدکننده سلامت جسمی و روحی و تحصیل و پیشرفت و آینده روشن آنهاست.
به همین خاطر در این شماره به این مشکل مهم و ابعاد فقهی و شرعی آن و برخی راهکارهای درمان آن میپردازیم:
وسواسی خودتی!
ابتدا بد نیست بدانید که کلمه «وسواس» مصدر نیست بلکه خودش صفت برای فرد دارای «وسوسه» است و به همین خاطر استفاده تعبیر «وسواسی» برای این افراد چندان صحیح نیست هرچند متعارف است؛ اما قبل از هر چیز لازم است تعریف روشنی از فرد وسواس داشته باشیم تا بدانیم بهقولمعروف سر چه کسی را میتراشیم.
از نگاه علمی فرد وسواس کسی ست که بهطور مداوم و مکرر فکری کمارزش و غیرقابل اعتنا به ذهنش خطور میکند که او را مضطرب کرده و به انجام رفتارهای غیرعادی برای برطرف کردن آن اضطراب میکشاند؛ اما از نگاه شرعی در یک تعریف ساده فرد وسواس کسی است که خیلی سریع به تکلیف شرعیاش یقین پیدا میکند اما به این راحتیها احساس انجام شدن این تکلیف به او دست نمیدهد. مثلاً با کمترین احتمال یقین پیدا میکند دستش نجس شده و باید شسته شود، اما با یکی دو بار شستن اطمینان به پاک شدن دستش پیدا نمیکند.
ناگفته نماند که بسیاری از افراد درجات خفیفی از این مشکل را دارند؛ اما بحث ما بیشتر در خصوص موارد حاد و جدی این مشکل است که غالباً در دو زمینه قرائت نماز و مسائل باب تطهیر شرعی (اعم از شستوشوی نجاست یا غسل و وضو) بروز پیدا میکند.
مسخرهگر سخت کیفر میشود؟!
مهمترین مسئله در برخورد با مشکل وسواس آن است که فراموش نکنیم این مسئله یک بیماری کاملاً شناخته شده است و مهمترین عامل آن هم ژنتیک و وراثت است. پس برخورد با این مشکل باید کاملاً معقول و منطقی و همانند برخورد با هر بیماری دیگری باشد؛ یعنی هم خود فرد وسواس باید این مشکل را یک بیماری دید و نه آن را انکار کند و نه از درمان آن سرباز بزند؛ و هم اطرافیان و دوستان و آشنایان فرد وسواس، از هرگونه تحقیر و تمسخر و توهین او بهشدت پرهیز کنند و خیال نکنند با این کارها مشکل را حل میکنند.
بهخصوص که خود فرد وسواس بیشترین رنج و عذاب را در این رابطه میکشد و هرچند در ظاهر، خود را عادی و بیخیال جلوه بدهد اما در دل از این حالت عذابآور درونی بسیار ناراحت و دلشکسته است. درنتیجه توهین و تحقیر این فرد چهبسا انسان را به دردی مشابه یا بدتر مبتلا کند چنانکه در روایت بر این خطر تذکر داده شده و در عمل هم نمونههایی از این اتفاقات دیده شده است.
منطقیترین روش برخورد اطرافیان اولاً احترام گذاشتن به فکر و دغدغه فرد وسواس و جلوگیری از تحریک بیشتر و انزوای جدیتر او از جامعه و ثانیاً زمینهسازی فکری و محیطی برای حل مشکل اوست.
اورژانسی و غیر اورژانسی
چنانچه میدانید افراد وسواس دارای انواع و اقسامی هستند. عده کمی از این بیماران وضعیتشان از نارنجی هم گذشته و بهاصطلاح مریضیشان خیلی بدحال است که حتی خودشان هم نمیدانند چرا اینطور رفتار میکنند و اصلاً جلوی خودشان را نمیتوانند بگیرند؛ مانند فردی که وسط یک مهمانی رسمی چند بار بیدلیل راه میافتد و میرود آشپزخانه و چندین مرتبه دستش را از نوک انگشتان آرنج آب میکشد و برمیگردد یا کسی که در هنگام غسل با ماژیک روی دیوار حمام مینویسد سر و گردن، سمت راست، سمت چپ و بعد از شستن سر و گردن آن عبارت را تیک میزند تا 5 دقیقه بعد شک نکند که سر و گردن را شسته یا نه!
این قبیل افراد بهجز مراجعه فوری به روانپزشک خبره راهحل دیگری ندارند و نباید وقت خود را برای توجیه و هدایت آنها تلف کرد.
اما بخش عمده افراد وسواس کسانی هستند که کاملاً رفتارهای خود را قبول داشته و برای آن دلیل و مدرک شرعی و عقلی هم دارند و اصولاً شما و رفتار شما برایشان ارزشی ندارد تا برای حرفهایتان تره هم خورد کنند.
اصولاً بررسیهای علمی نشان داده که وضع هوشی افراد وسواس در سطح متوسط و حتی بالاتر از متوسط است. پس رفتار آنها را نباید حمل بر کمهوشی و اشتباه محاسباتی کرد و برای حل مشکل آنها هم باید کارشناس خبرهای که جوابگوی استدلالها و دیدگاههای آنهاست اقدام کند نه هر فرد عادی غیر کارشناس.
پیش بهسوی درمان
باید بپذیرید که یکی از مهمترین راهکارهای مقابله با بیماری وسواس درمان دارویی است.
شاید برای برخی افراد درمان دارویی برای یک مشکل رفتاری خندهدار باشد اما تجربه نشان داده افرادی که دارای مشکلات حاد وسواس بودند با درمان مناسب دارویی شرایط بسیار خوبی پیدا کردهاند. بههرحال اگر درمان دارویی، همه درمان نباشد لااقل بخشی از فرایند درمان فرد وسواس خواهد بود، بخصوص در مواردی که وضعیت فرد از کنترل خودش خارج شده و تا حدی حاد شده است.
اگر احساس میکنید که رفتارهای شما با دیگران متفاوت شده، اگر مدتزمان غسل شما چند برابر افراد عادی طول میکشد، اگر برای خواندن دو رکعت نماز صحیح و سالم پدر خودتان را درمیآورید، اگر در خانواده زمینه رفتارهای وسواسی دارید و خلاصه حتی اگر یک نمه رفتارهای وسواس گونه دارید این مشکل را جدی بگیرید؛ اما راهکارهای درمان چیست؟
در گام اول حتماً و هر چه سریعتر به فکر درمان باشید و نگذارید کار بیخ پیدا بکند.
اما گام دوم در این مسیر بخصوص برای آنهایی که توجیه شرعی برای کارهای وسواس گونه خود دارند حل ابهامات و اشکالات فقهی و شرعی آنهاست. اگر از نزدیک با افراد مبتلا به وسواس در ارتباط باشید میدانید که منشأ بسیاری از رفتارهای آنها دقت بیشازحدشان در بررسی و تحلیل عقلی مسائل و احکام شرعی است که اگر به شکل منطقی و صحیح با این نگاه نادرست یا تلقی غلط از احکام شرعی برخورد شود بخش عمده مشکلات این بندگان خدا حل خواهد شد.
دانش درمانی
اینجاست که یک کارشناس حرفهای میتواند گیر اصلی رفتارهای وسواس گونه افراد را برطرف کند و آرامش خاطر در انجام وظایف دینی و شرعی را با انجام طبیعی و عرضی تکالیف به آنها بازگرداند.
البته بخش عمده این مشکل به نحوه آموزش و یادگیری افراد از مسائل شرعی برمیگردد و اگر مانند گذشته بخش عمده آموزش تکالیف دینی به شکل عملی و بهاصطلاح میدانی بود و مردم عادی در حمام عمومی نحوه غسل کردن مرجع تقلیدشان یا لااقل روحانی محل را میدیدند، کار اینقدر مشکل نمیشد.
اصلاً ائمه هم بسیاری از احکام شرعی را به شکل عملی به اصحابشان یاد میدادند و مثلاً در عمل نشان میدادند که ارزش ذاتی برای طهارت و نجاست واقعی قائل نبود و در رعایت این مسائل به همان ظاهر بسنده میکنند مثلاً وسط بیابان دعوت یک صحرانشین را قبول میکردند و از غذایش میخوردند و از آب و شیر خیمهاش مینوشیدند و...
باآنکه احتمال نجس بودن زندگی و ظرف و غذای این افراد بیاباننشین که در عمرشان آب کر ندیدهاند چیزی بالای 99 درصد است (البته به اعتقاد وسواسها بالای 200 درصد؟!)
یا حضرت وارد خانه فردی میشدند و لباس خود را به کنیز خانه میسپردند تا آن را بشوید و بعد با همان لباس نماز میخواندند یا بعد از استحمام دیده میشد که امام معصوم با پایبرهنه روی رطوبت کف حمام که احتمال نجس نبودن آن خیلی ضعیف بود پا میگذاشتند و بعد به منزل رفته با همان وضعیت نماز میخواندند... اینها و نظایر اینها بهترین الگوی عملی درک حقیقت مسائل شرعی است که متأسفانه در زمان کنونی چندان عملی نیست و جوان بیچاره در طول عمرش نحوه وضو گرفتن یک مرجع تقلید را از نزدیک نمیبیند تا خاطرش جمع باشد که وضوی اکثر مردم، عوامانه نیست بلکه صحیح و شرعی است.
در این رابطه پیشنهاد میکنیم افرادی که دچار مشکل هستند حتماً به یک کارشناس خبره مراجعه کنند و فهم درست احکام شرعی را همراه شکل صحیح عملی این احکام یاد بگیرند؛ در صورت عدم دسترسی به یک روحانی کارشناس بهترین راهکار استفاده از نرمافزارهای آموزشی است که به همراه فیلمهای کوتاه نحوه انجام احکام شرعی را آموزش میدهند همانند برنامه «نور الاحکام» مؤسسه کامپیوتری نور که به شکل بسیار زیبایی تهیهشده و عمده احکام مبتلا شرعی را به شکل صحیح آموزش میدهد. (این هم یک تبلیغ مفت و مجانی برای موسسه کامپیوتری نور!)
قواعد ناشناخته
فارغ از نحوه عمل و رفتار افراد، اصل دانستن برخی از احکام شرعی هم بخش عمده مشکل است که متأسفانه بسیاری از جوانها به خاطر فقدان اطلاعات درست و کافی در مورد احکام شرعی خود و اطرافیان را بهزحمت انداخته، کار را بهجایی میرسانند که گاهی از دین و دینداری بیزار و متنفر میشوند. درحالیکه اگر اطلاعات درستی از احکام شرعی داشتند کارشان به اینجاها نمیکشید.
دوست عزیزی داشتیم که گمان میکرد ازنظر شرعی ماشین لباسشویی منزلشان لباسهای نجس را پاک نمیکند درنتیجه همه لباسهایی که در آن شستشو میشدند را نجس میدانست و به همین خاطر لباسهای خود را جداگانه آب میکشید و روی طناب مخصوص خودش پهن میکرد. بهعلاوه حساب کرده بود پارچههایی هم که در آشپزی مادرش به کار میرود مانند پارچه دم کشی برنج و... همه در همین ماشین شسته شده پس علیالقاعده همه غذاهای خانه هم نجس است. روی همین خیال خام در زیرزمین خانه برای خودش جداگانه غذا میپخت و چون همه زندگی خانواده را نجس میدانست عملاً مانند راهبهها زندگی انفرادی عذابآوری برای خوش دستوپا کرده بود و خدا میداند دل پدر و مادرش از این رفتارها چقدر خون بود.
این دوست عزیز اگر تنها مسئله عدم انتقال نجاست از ملاقی دوم نجس را که خیلی از مراجع قبول دارند میدانست کارش به این گرفتاریها نمیکشید.
نظیر همین کارایی در مورد قانون تبعیت، اصاله الطهارت، استصحاب طهارت، اصاله الحلیت و مانند آن جاری است که اگر انسان از چندوچون آنها مطلع باشد تا این اندازه شیطان را خوشحال نمیکند.
ببین یار کجاست؟
آخرین نکتهای که در خصوص مسئله طهارت و نجاست لازم است اشاره کنیم این است که بدانیم جایگاه این مسائل در فرهنگ دینی ما کجاست تا همه زور دینداریمان خرج یک امر ساده کمارزش نشود.
کسانی که با فرهنگ اسلام و روح تعالیم شیعه آشنا هستند بهخوبی میدانند مسائل طهارت و نجاست در عین اهمیت و لزوم توجه به آن و ضرورت یادگیری دقیق احکام و جزئیات آن جایگاهی بسیار پایینتر از سایر احکام عبادی و اخلاقیات و مانند آنها دارد و رعایت بیش از ضرورت طهارت و نجاست و احتیاطهای خودسرانه هیچ فضیلت و ارزشی ندارد و چهبسا خودش عامل دوری از خدا و گرفتار شدن در معصیت اسراف و اذیت دیگران و ضرر رساندن به خود است به قول یکی از بزرگان «در مسئله طهارت و نجاست احتیاط در عدم احتیاط است.»
خلاصه کلام اینکه مراقب باشیم این دقتهای بیمورد، ما را زا روح تعالیم دینی بازندارد. در این زمینه مهمترین راهکار مؤثر مطالعه روایت اعمال و رفتار معصومین و سیرهٔ عملی علما و بزرگان دین است. بزرگان به ما فرمودهاند در اینگونه مسائل تا میتوانید با توجیه و احتمالهای درست و شرعی کار را بر خودتان آسان کنید نه اینکه با احتیاطهای بیمورد زحمت خودتان و خانواده را بیشتر کنید.
فردی نزد یکی از مراجع رفت و پرسید اگر در میان نان فضلهٔ موش دیدیم چه کنیم؟
در برابر این سؤال یک نیمچه وسواسی میگوید حتماً فضلهٔ موش در میان آرد بوده درنتیجه خمیر درستشده نجس است و نهتنها نان بلکه وسایل خمیر سازی و سینی و کوره و دستوبال نانوا همه و همه نجس شده!
اما این مرجع بزرگوار فرمودند تنها همان قسمت کوچک از نان را نخورید ولی باقی نان پاک است!
این جواب بر این اساس شکلگرفته که ایشان فرض کرده شاید این فضلهٔ موش بعد از پهن کردن خمیر روی سینی از طریق سبوسی که روی سینی ریخته میشود وارد خمیر شده و چون رطوبت درون خمیر عامل سرایت نجاست نیست تنها محیط اطراف خودش را نجس کرده و باقی نان پاک است. به این میگویند فقاهت!
از همینجا هم به نکته آخر یعنی مسئله نماز برخی افراد میپردازیم که وسواس در قرائت عبارات آن از نماز که ستون دین و معراج مؤمن است، نمایشنامه خندهداری میسازد که به همهچیز شبیه است غیر از گفتگو با خدا!
باز هم باید تذکر بدهیم که افرادی که در ادای الفاظ نماز و قرائت صحیح آن دچار مشکلات حاد میشوند واقعاً در رنج و عذاب هستند و بههیچوجه نباید مورد استهزاء و تمسخر قرار بگیرند.
اما راهحل مفید برای این افراد آن است که به شکلی متوجه این حقیقت بشوند که تکرار کردن یک کلمه بهدفعات مکرر برای ادای صحیح حرف از مخرج خاص آن در برخی از موارد صورت نماز را به هم زده موجب بطلان نماز میشود. مثلاً کسی که در قرائت نمازش 5 بار تکرار میکند غیرالمغض... غیر المغ ... غ ... غیرالمغض ... غیرالمغضوب علیهم، مانند آن است که در برابر یک شخصیت بسیار محترم مشغول صحبت کردن بگوید بنده به شما ارا، اراد، آر، ارا، ارادت دارم! فکرش را بکنید چه آبروریزیای میشود... واقعاً این رفتارها با روح و حقیقت نماز هیچ تناسبی دارد؟
ازنظر فقهی تکلیف قرائت نماز روشن است. انسان در حد متعارف تلاش میکند الفاظ را درست ادا کند و بیش از این مقدار هم لازم نیست. کافی است انسان یکبار نمازی را عادی بخواند و دو نفر اهل تجوید حداقلهای آن را تأیید کنند دیگر وسواس به خرج دادن و تکرار بیهوده کلمات و حروف بهجز از شکل و روح انداختن نماز و دور شدن از لذت و زیبایی این فریضه الهی هیچ ثمرهای برای انسان نخواهد داشت.
در انتها هم به دوستانی که در برخی موارد دچار وسواس شدید شدهاند توصیه میکنیم حتماً وضعیت خودشان را با دفتر مرجعشان در میان بگذارند چون احکام و وظایف افراد وسواسی با انسانهای عادی متفاوت است و باید بر اساس تشخیص مرجعشان طوری عمل کند که به شرایط ایدئال برسند!
منبع: مجله دیدار آشنا