نگاهت به دوردست باشد
افق نگاه آدمی آنکه برخاسته از میزان رشد یافتگی فکری آنهاست، سمتوسوی رفتارها و احساسات آنان را تعیین میکند. فردی که هدفگذاری او برای مسائلی خرد و ناچیز است، همتی اندکی و توانی محدود را شکوفا ساخته، بهره او از زندگی و پیشرفتهای آن نیز به همان میزان کم خواهد بود؛ اما فرد بلندنظر و دوراندیش، افزون بر همت کنونی در رسیدن به هدفهای مهم، تاب تحمل مشکلات فراروی خود را نیز خواهد داشت. در نگاه دین، ما به هدفگذاری ماندگار و دوراندیشی بسیار والا دعوت شدهایم که از آن به معاد باوری یاد میکنیم. آنکه با این بهره سترگ سازگار گردد، زندگی را نه برای زمان محدود که برای بقایی ماندگار میخواهد و هر آنچه از تلخ و شیرین زندگی به او میرسد، با نگاهی به آیندهای جاودان، نه تلخکامش میکند و نه شیرینی آن وی را از راه بازمیدارد.
در سخنی از پیامبر اعظم (صلیاللهعلیهوآله) دراینباره میخوانیم:
مَن کانتِ الآخِره همَّهُ جَمَعَ الله شَمْلَهُ، و جَعَلَ غِناهُ بینَ عَینَیهِ، و أتَتْهُ الدُّنیا و هی راغِمه. و مَن کانتِ الدّنیا هَمَّهُ فَرَّقَ الله شَمْلَهُ و جَعَلَ فَقْرَهُ بینَ عینَیهِ و لَم یأتِهِ مِن الدُّنیا إلاّ ما کتَب لَهُ.
هر کس آخرتْ هموغم او باشد، خداوند امور او را به سامان میآورد و بینیازی را در بین دو چشم او قرار میدهد و دنیا بهرغم میلِ خود نزد او میرود؛ و هر کس دنیا هموغمش باشد، خداوند امورش را از هم میپاشد و فقر را در بین دو چشم او قرار میدهد و از دنیا جز آنچه خداوند برایش مقدّر داشته، نصیبش نمیشود.
بخشی از افسردگیها ناشی از کوتاه بینی و بنبست اندیشی آدمهاست که با موانع زندگی کنار نمیآیند و همهچیز را تمامشده میپندارند؛ درحالیکه زندگی دنیا تنها مقدمهای است برای ماندن در سرایی ناستودنی و آنچه از شکستها و ناکامیها که در این سرا رخ میدهد، مزدی دارد که باور به آن انسان را از عرصه اندوه به درمیآورد و در سراسر رضایت و شادکامی قرار میدهد.
خودبزرگبینی؛ افتخاری سرابی
ناخرسندیها زمینههایی دارند که پرداختن به آنها و ریشهیابی درستشان، میتواند از گرفتار شدن در احساسات منفی پسازآن پیشگیری کند. یکی از این زمینهها، افتادن در دام رقابتهای منفی است و اثبات نادرست خویشتن و خودبرتربینی که در آموزههای اخلاقی از آن به «تکبر» یاد میشود. زمانی که عزتنفس افراد درست شکل بگیرد، افزون بر احترام به خویشتن، زندگی آسان و سازگاری با دیگران نیز خواهد داشت و در اندیشه تباه کردن دیگران برای رسیدن به موقعیتی تازه نیست. اینچنین فردی از خودشیفتگی، فخرفروشی، خودبرترانگاری و مانند آن ایمن است و رفتارهای برخاسته از آن را ندارد؛ اما زمانی که این خصوصیت جنبه افراط یا تفریط بیابد، شاهد شکلگیری رفتارهای متکبرانه یا انزوای محقرانه خواهیم بود که احساس خودکمبینی با رفتارهای متناسب آن را بروز میدهد. در رشد فضیلتهای اخلاقی، برنامه اعتدال در حرمت خود پیشنهاد میشود و از هر نوع زیادهروی منتهی به تکبر یا کم انگاری منتهی به کمرویی و انزوا، پرهیز داده شدهایم تا روانی سالم و کارآمد برای ایجاد روابطی پویا و سازنده را تجربه کنیم.
در سفارشی از آخرین فرستاده خدا چنین میخوانیم:
اُوصیکم بتقوی الله و اُوصی الله بکم ـ إنّی لَکم نذیرٌ مُبین ـ أنْ لا تَعْلُوا علی الله فی عبادِهِ و بلادِهِ، فإنّ الله تعالی قالَ لی و لَکم: «تلک الدّارُ الآخره نَجْعَلُهَا لِلَّذِینَ لا یرِیدُونَ عُلُوّا فِی الْأَرْضِ وَ لا فَسَادا».
شما را به پروای الهی سفارش میکنم و سفارشِ شما را به خدا میکنم ـ که من برای شما هشداردهندهای آشکار گویم ـ که در میان بندگان و سرزمینهای خداوند بر او برتری نجویید؛ زیرا خداوند متعال برای من و شما [چنین] فرموده است: «آن سرای آخرت را آنِ کسانی میکنیم که در زمین، خواهان برتریجویی و تباهکاری نیستند.»
سهگانه دوستی
میان ادعای دوستی تا اثبات آن، فاصله زیادی است. بیتفاوت بودن به ویژگیهای شخصیتی دوست، مشکلاتی را سبب میشود که کمترین آن، شبیه شدن به خصوصیات منفی در بازه زمانی مشخص است. ازاینرو، در به دست آوردن یا حفظ دوستیها، نیازمند ملاکهایی هستیم تا شریک فکری، ایمانی و احساسی خود را گزینش کنیم و با خیالی آسوده و روانی امن، مسائل خویش را با او به اشتراک گذاریم. دین اسلام، بر واژه برادری در ایمان تأکید دارد که در کنار تعیین رویکرد رفاقتها، بر انتخاب آگاهانه این رابطه بین فردی هم اشاره دارد.
در دستوری از پیامبر اعظم (صلیاللهعلیهوآله) دراینباره میخوانیم: «إذا رأیتَ مِن أخیک ثلاثَ خِصالٍ فارْجُهُ: الحیاءُ والأمانه و الصِّدقُ و إذا لم تَرَها فلا تَرْجُهُ؛ اگر سه ویژگی را در برادر خود دیدی، بدو امید ببند: حیا، امانتداری و راستی. اگر این سه را ندیدی به او امید مبند.»
تأمل در این سفارش، حکایت از برجستگی خصوصیات سهگانه در روابط انسانی دارد؛ چه اینکه نبودن هرکدام از این ویژگیها، میتواند سببساز بسیاری از مسائل گردد. دوستی که از حیای کافی برخوردار نیست، بزرگترین مشوق به گناه است، آنهم در روزگاری که عرصه تاختوتاز شیطان بسیار فراهم است. آنکه نمیتواند امانتداری کند، نمیتواند اسرار ما را هم به امانت حفظ کند و آنکه زبانی راستین ندارد، چگونه میتواند امین باشد. جمع شدن سه ویژگی آزرم، امانتداری و راستگویی، سطح امیدواری به ادامه دوستی را همراه با آرامشی عمیق، ارتقا میبخشد و دلی استوار و درونی آرام به ارمغان میآورد.
معنویتی دستیافتنی
برخی به گمان خود، معنویت و انس با خداوند را تنها در رفتارهایی خاص جستوجو میکنند و از توجه به نکتههای ظریفی که میتواند آبشار مهر خداوندی را ریزان کند و سایه محبت او را بگستراند، بازمیمانند. دنیای معنویتی که دین اسلام پیشنهاد میکند، همه ساحتهای رفتاری، احساسی و شناختی را دربرمی گیرد و محدودیتی برای آن نیست. میتوان با معنا دهی دینی به رفتارهای بهظاهر تکراری و عادی، انباشتی از احساسات خوش خدایی شدن را توشه اندوزی کرد و با هوشمندی و فرصتطلبی عاقلانه، از زندگی روزمره، روزگاری سراسر پیشرفت و تعالی ساخت. افزون بر این، با حساسیتهای هیجانی مثبت، مانند توجه به موقعیت دیگران، تأمین نیازهای اجتماعی و شخصیتی آنان، همچون نیاز به احترام و عشق و نیز با مراقبت و صیانت از حریم کسانی که با ما در ارتباط هستند، میتوانیم راه روشن سفر به سرزمین پاکی و والایی را تجربه کنیم.
این مهم را در نسخهای سفارشی از رسول خدا (صلیاللهعلیهوآله) چنین مییابیم: «مَن أکرَمَ أخاُه المسلمَ بکلِمه یلْطِفُهُ بها و مَجْلسٍ یکرِمُهُ به لم یزَلْ فی ظلِ الله عزوجل مَمْدودا علیهِ بالرَّحْمه ما کانَ فی ذلک؛ هر که به برادر مسلمان خود سخنی مؤدبانه و مهرآمیز بگوید یا او را در جای محترمانهای از مجلس بنشاند تا زمانی که در آن کار باشد، پیوسته سایه رحمت خداوند عزوجل بر سر او گسترده است».
آرمانشهری که برخی در رؤیاهای فکری خود یا خیالات ذهنی خویش تصور میکنند، میتواند با شکلگیری نکتههایی ناب در رابطه انسانها با یکدیگر و دست شستن از بیتفاوتیها شکل بگیرد و از کنار هم قرار گرفتن این رفتارهای زلال، جامعهای زیبا با جامهای از محبت و احترام رخ بنمایاند و زندگی را سراسر شور و شیدایی نماید. در چنین فضایی است که بیمارهای روانی جایی برای عرضاندام نخواهند داشت و انسانها با روحیهای بالا و سلامت آهنین به اهداف مهم خود نزدیک خواهند شد.
منبع روایات: محمد محمدی ریشهری، میزان الحکمه (نرمافزار)، قم: دارالحدیث.
یک خاطره؛ چند برداشت؛ برداشتهایی روانشناختی از سخنان امام حسن مجتبی (علیهالسلام)
جُناده، یکی از یاران امام مجتبی (علیهالسلام) است که نزد حضرت آمده است. حال امام خوب نیست و به دلیل مسمومیت شدیدی که پیدا کرده، در بستر شهادت قرار گرفته است. این روزهای پایانی نیز دوستان و یارانش را با تمام دشواری که ازنظر وضعیت جسمی دارند، به حضور میپذیرند و تمام تلاش خود را برای راهنمایی یاران خود به کار میگیرند تا آخرین بهرهها را از هدایتگری نصیب آنان نمایند. زمانی که جناده بر بالین امام حاضر شد، با نصیحتی ناب از حضرت روبهرو گردید. امام رو به جناده کرد و درباره همنشینی نصیحتهایی فرمود:
اِصحَبْ مَن إذا صَحِبتَهُ زانَک، و إذا خَدَمتَهُ صانَک، و إذا أرَدتَ مِنهُ مَعونَه أعانَک، و إن قُلتَ صَدَّقَ قَولَک، و إن صُلْتَ شَدَّ صَولَک، و إن مَدَدتَ یدَک بِفَضلٍ مَدَّها، و إن بَدَت عنک ثُلمَه سَدَّها، و إن رَأی منک حَسَنه عَدَّها، و إن سَألتَهُ أعطاک، و إن سَکتَّ عَنهُ ابتَدَأک، و إن نَزَلَت إحدَی المُلِمّاتِ بهِ ساءَک.
با کسی مصاحبت کن که هرگاه با او مصاحبت کنی، مایه آراستگی تو شود؛ هرگاه خدمتش کنی، تو را حفظ کند؛ هرگاه از او کمکی بخواهی، یاریات رساند؛ هرگاه سخنی بگویی، باورت نماید. هرگاه حمله کنی، تقویتت کند؛ هرگاه دستت را به احسانی بگشایی، در این راه تو را کمک رساند؛ هرگاه عیبی از تو دیده شد، آن را بپوشاند؛ هرگاه کار خوبی از تو دید، آن را در نظر داشته باشد؛ هرگاه چیزی از او خواستی، به تو بدهد؛ هرگاه زبان به خواهش نگشودی، او [در بخشش] پیشدستی کند؛ و هرگاه مصیبتی به او رسید، ناراحت شوی.
برداشتها
در آخرین لحظهها نیز میتوان سخنانی ماندگار بر جای گذاشت.
وصیت تنها در مسائل مالی و داراییها گذرا نیست، بلکه وصیتهای اخلاقی و رفتاری نیز اهمیت فراوانی دارند.
روابط انسانی آنقدر اهمیت دارد که یک معصوم در جملات پایانی زندگی، از معیارهای آن سخن میگوید.
انسان ناگزیر از همدل و همراه است؛ پس باید کسی را بیابد که چنین جایگاهی داشته باشد.
دوستیها میتوانند شخصیت افزایی داشته باشند و سبب آراستگی شخصیت و رشد یافتگی آن شوند و میتوانند پیامدهای مخالف آن را دربرداشته باشند.
دوست مانند طبیب سیاری است که در هر شرایطی میتواند به کمک انسان بیاید و مرهمی بر دردها باشد.
دوست همانند سپری استوار در صیانت اخلاقی، شخصیتی و عاطفی افراد کارایی دارد.
کارکرد دیگر دوست، حمایتگری است که یکی از نیازهای ویژه روان آدمیان است. داشتن حامی در زندگی و برخوردار شدن از مساعدتهای فکری و عاطفی او، راه چیره شدن بر اندوه و انبوه گرفتاریها میگشاید.
دوستیها ماندگار، هدفمندند و امام مجتبی (علیهالسلام) دوستی را ممتاز میشمارد که یاریگر فرد در احسان و انجام کارهای نیک باشد.
دوستی خیابانی دوطرفه است و محبتهای یکطرفه جز دردسر روانی، پیامد دیگری ندارد؛ ازاینرو حضرت فرمود تو نیز باید با رسیدن مصیبت به دوستت احساس ناراحتی کنی.
دوست کسی است که حرمت نگه میدارد و آنقدر به انسان نزدیک است که از نیاز کنونی او باخبر است و پیش از آنکه اعلام نیازی بشود، دست به گرهگشایی میگشاید و عرصه دشوار ناملایمات را به میدانی برای اثبات رفاقت تبدیل میکند.
از نگاه امام حسن مجتبی (علیهالسلام)، دوستی امری لازم و دوستیابی درست، مسئلهای مهم و قابل تدبیر است.
میتوان انتخابگری آگاهانه و رفاقت عاقلانه را متناسب با میزان رشد فکری هر فرد تعریف کرد. مؤمن به ازای برخورداری از زیرکی معنوی خود، در دوستیابی نیز دقتی دوچندان دارد و در هدفگذاری برای این رفاقت و مانایی آن، برنامهای روشن ارائه میکند.
همنشینی یکی از ویژگیهای برگزیدن دوست است؛ ازاینرو، نمیتوان به رفاقتهای مجازی که در دنیای رسانهای اتفاق میافتد، نمره قابل قبولی داد.
در همنشینی میان دو نفر، روح و روحیه حاکم است و هم تغذیه میکند و هم سیراب میسازد، اما در رفاقتهای مجازی که با اینترنت، تلفن همراه و مانند آن ادامه مییابد، چنین خاصیتی نیست.
همنشینی، زمینهای برای برونرفت از نگرانیها و مواجهشدن با آن است و طرح مشکلات در دنیای غیرواقعی، تنها همراه کردن ذهنیت و خیال با موضوعات مهمی است که نیازمند حل و برطرف شدن هستند.
منبع روایت: محمد محمدی ریشهری، میزان الحکمه (نرمافزار)، قم: دارالحدیث.
منبع: مجله اشارات