یابن الشبیب! گریه فقط بر غم حسین
یابن الشبیب! گریه فقط بهر کربلا
یابن الشبیب درد حسین درد جانفزاست
یابن الشبیب! روضهٔ ما داغ پربلا است
یابن الشبیب! درد حسین درد بیکسی است
یعنی عزیز فاطمه شبگرد بیکسی است
یابن الشبیب! عمهٔ ما را کتک زدند
آتش هزار بار به باغ فدک زدند
یابن الشبیب! کوچه به دل غم نشانده است
یعنی هنوز دست علی بسته مانده است
یابن الشبیب! خنده مرا ترک میکند
خدّ التریب را چه کسی درک میکند
یابن الشبیب! غصه دلم را کباب کرد
شیب الخضیب دیدهٔ ما را پر آب کرد
یابن الشبیب! جرم یتیم سهساله چیست؟
دیگر پس از امام کشی آه و ناله نیست
یابن الشبیب! قصهٔ معجر نگفتنی است
جریان حنجر و دم خنجر شنفتنی است
یابن الشبیب! غارت خیمه عجیب بود
در شعلهها سلالهٔ حیدر غریب بود
یابن الشبیب! دختر ترسیده دیدهای؟
در زیر خار طفلک خوابیده دیدهای
یابن الشبیب! جد مرا سر بریدهاند
پیش نگاه عمهٔ ما سر بریدهاند
علی اکبرلطیفیان