این نمکدارترین روضه نمک گیرم کرد
پسر فاطمه با دست خودش سیرم کرد
.
روضه کوچه غمهای کریم طاها
در همین اوج جوانی به خدا پیرم کرد
.
مادر افتاد زمین و پسر افتاد زمین
مَردک پست بلافاصله تحقیرم کرد
.
چادر عصمت و پاکی شده خاکی ایوای
معجر خاکی و خونیشْ زمین گیرم کرد
.
آمد و زد لگد و بد زد و بد گفت و سَند …
پاره کرد و پس از آن حادثه تکفیرم کرد
.
پس از آن واقعه هر روز به من گفت سلام
آن سلام عاشق زهـر و اجل و تیرم کرد
.
خواهرم داخل این تشت اگر خون دل است
روضة بند و غل کوفه به زنجیرم کرد
.
ندبه خوان باش که فرزند حسن میآید
جمعة آمدنش عاشق تکبیرم کرد
.
.
.
حسین ایمانی
بعد احمد حرمت دین خدا پامال شد
دین جدا، ایمان جدا، قرآن جدا پامال شد
بیت وحی آتش گرفت و دست مولا بسته شد
آیة تطهیر زیر دستوپا پامال شد
ای تمام انبیا خاک عزا بر سر کنید
در حریم وحی، ناموس خدا پامال شد
گیرم آنکه جرم زهرا بود یاریّ علی!
محسن ششماههاش دیگر چرا پامال شد؟!
کشت یکضرب لگد یکسوم سادات را
خون این سادات تا روز جزا پامال شد
«میثم» آن روزی که ناموس الهی را زدند
کل قرآن در زمین کربلا پامال شد
.
.
شاعر: استاد غلامرضا سازگار