بهرهای اندک از مناجات شعبانیه
رهروان فضیلت، تمرین خوب خواستن و خوب زیستن را در ماههای دعا و عبادت، یعنی ماه رجب و شعبان به انجام میرسانند و روش خوب خواستن را میآزمایند. آنان بلندهمتی را که شایسته مؤمنان است وآن را از معصومین (علیهمالسلام) آموختهاند، ازنظر دور نمیدارند؛ در طلب خوبیهای دنیا و آخرت در این ماهها برمیآیند و در طلب داشتن فرزندان صالح، دوستان باایمان، معلمان شایسته، رزق حلال و...
(وَ اِذا سَیَلَک عِبادی عَنّی فَاِنّی قَریبٌ اُجیبُ دَعْوَهَ الدّاعِ)[1]؛ (و هرگاه که بندگان من از تو درباره من میپرسند، پس بدانند که من به آنان نزدیک هستم و دعای آنکه مرا میخواند، مستجاب میکنم).
در این صحرای سوزانِ غفلتها و لغزشها، در میانِ اینهمه نگرانیها و دغدغهها و در این سوزِ عطش ناک برخاسته از حرمان آب حیات، نیایش و نجوا با موجودی لطیف و دل آرام و دلربا، چه آرامبخش و روحافزا خواهد بود.
به صفای دل رندان صبوحی زدگان چه گرهها که به مفتاح دعا بگشایند
متون دعاهای اسلامی، از زیباترین متون ادبی و هنری و نمونه بهترین بهکارگیری فصاحت و بلاغت در بیان است و این نشان میدهد که اسلام، به زیبایی و به ارزش هنر، اهمیت میدهد. همچنین این متون، دارای یک نوع موسیقی و آهنگ نیز میباشد که تأثیر این آهنگ و تأثیر زیباییهای کلام، در روح انسان چنان است که به روح، برای در پناه عشق آمدن و در مقابل خداوند، حضور یافتن و تأثیر پذیرفتن بیشتر در برابر دعا کمک میکند. [2]
ادعیه اسلامی ما از محتوایی والا و مضمونی عمیق نیز بهره میبرند؛ چنانکه امام خمینی (رحمهالله) در این زمینه میگوید: (ادعیه ائمه هُدی دعاهای آنها، همان مسائلی را که کتاب خدا دارد، دعاهای آنها هم دارد با یک زبان دیگر. قرآن یک زبان دارد، یک نحو صحبت میکند و همه مطالب را دارد، منتها بسیاریاش در رمز است که ما نمیتوانیم بفهمیم و ادعیه ائمه (علیهمالسلام) که وضع دیگری دارد...). [3]
(مناجاتِ شعبانیه)، از ادعیهای است که دارای جایگاه و منزلتی بسیار والا و ممتاز است، بهطوریکه برای درک بعضی از مضامین آن راهی نیست، مگر آنکه آدمی، خود به آن عوالم راه پیدا کند وآن حقایق را از جان و شهود حس نماید.
صلوات بر محمد و آل محمد (صلیاللهعلیهوآله)
(اَللّهُمَّ صَلِّ عَلی مُحَمَّدٍ وَ آل مُحَمَّدٍ، وَ اسْمَعْ دُعایی اِذا دَعَوْتُک، وَ اسْمَعْ نِدایی اِذا نادَیْتُک وَ اقْبِلْ عَلَی اذا ناجَیْتُک، فَقَدْ هَرَبْتُ الَیْک وَ وَقَفْتُ بَیْنَ یَدَیْک مُسْتَکیناً لَک، مُتَضَرِّعاً الَیْک، راجِیاً لِما لَدَیْک ثَوابی؛ پروردگارا! بر محمد و آل محمد درود فرست، و دعایم را بشنو و وقتی صدایت کردم، صدایم را بشنو، و آنگاهکه با تو نجوا نمودم، به من رو کن. پس همانا که من، از دیگران بهسوی تو گریختم، و در پیشگاه تو قرار گرفتم، درحالیکه درمانده تو هستم و بهسوی تو در حال تضرّع و زاری هستم، و به آنچه نزد تو از ثواب میباشد، امیدوار میباشم).
شروع دعا با ذکر صلوات بر محمد و آل محمد (صلیاللهعلیهوآله) سه پیام برای دعاکننده دارد:
1. هیچگاه ولینعمتان جهان هستی را از یاد نبریم؛ زیرا تمام خیر در عالَم هستی به یُمن وجود آنهاست؛ چنانچه در زیارتِ جامعه کبیره میخوانیم: (انْ ذُکرَ الْخَیْرُ کنْتُمْ اوَّلَهُ وَ اصْلَهُ وَ فَرْعَهُ وَ مَعْدِنَهُ وَ مَاْویهُ وَ مُنْتَهاهُ؛ هر جا که نامی از خیر و نیکویی باشد، شما اول خیر و ریشه آن و فرع آن و معدن آن و مبدأ و منتهای آن هستید).
مناجات شعبانیه نیز یکی از خیرات بزرگ جهان هستی است که به برکت این خاندان پاک به دست ما رسیده است.
2. آن نورهای مقدس را بین خود و خدای خود و برای اجابت دعاهایمان واسطه و شفیع قرار دهیم. یکی از تبرکات وجودی اهلبیت (علیهمالسلام)، واسطه شدن و وسیله بودن آنها برای وصول و رهیابی آدمیان به بارگاه کبریایی حضرت حقتعالی است؛ چنانچه در قرآن آمده است: (وَ ابْتَغُوا اِلَیْهِ الْوَسیلَهَ)[4]؛ (و به او [با وسیله و توسل بهسوی خداوند] تقرب جویید).
بنابراین استمداد از مقامی بزرگ ـ بهخصوص مقام بزرگی چون معصوم (علیهالسلام) ـ برای نیل به آرزوها، ازنظر عقل نیز، امری پذیرفته شده است.
رهی نمیروم و چارهای نمیدانم بهجز محبت مردان مستقیم احوال
مرا به صحبت نیکان امیدِ بسیار است که مایه داران رحمت کنند بر بطال
بوَد که صدرنشینان بارگاه قبول نظر کنند به بیچارگان صفّ نعال
3. ذکر نام محمد (صلیاللهعلیهوآله) و خاندان او در اول دعا به معنای ابراز احساسات در برابر بزرگترین و زیباترین شاهکارهای جهان هستی است که با کلْک قدرت خداوندی بر صفحه گیتی ترسیم شده است.
خیز تا بر کلک آن نقاش جانافشان کنیم کائن همه نقش عجب در گردش پرگار داشت
4. صلوات بر اهلبیت (علیهمالسلام) قبل از هر چیز، برای گوینده آن فایده دارد؛ همانگونه که در زیارت جامعه کبیره میخوانیم: (وَ جَعَلَ صَلَواتِنا عَلَیْکمْ وَ ما خَصَّنا بِهِ مِنْ وِلایَتِکمْ طیبا لِخَلْقِنا وَ طَهارَهً لاَنْفُسِنا وَ تَزْکیَهً لَنا؛ و خداوند، قرار داد، صلوات بر شما و ولایت شما را، سببی برای پاکیزه شدن خلقت ما و طهارت جانهای ما و تزکیه ما).
5. صلوات بر محمد (صلیاللهعلیهوآله) و آل او، سبب استجابت دعا میشود؛ چنانچه از امام صادق (علیهالسلام) روایت است که فرمود: (مَنْ کانَتْ لَهُ اِلَی اللّهِ عَزَّ و جَلَّ حاجَهٌ فَلْیَبْدَاْ بِالصَّلاهِ عَلی مُحَمَّدٍ وَ الِهِ ثُمَّ یَسْاَلُ حاجَتَهُ، ثُمَّ یَخْتِمُ بِالصَّلاهِ عَلی مُحَمَّدٍ وَ آل مُحَمَّدٍ. فَاِنَّ اللّهَ عَزَّ وَ جَلَّ اَکرَمُ مِنْآنیَقْبَلَ الطَّرَفَیْنِ وَ یَدَعَ الْوَسَطَ اِذا کانَتِ الصَّلاهُ عَلی مُحَمَّدٍ وَ آل مُحَمَّدٍ لا تُحْجَبُ عَنْهُ؛ هر که به درگاه خدای عزّوجلّ حاجتی دارد، باید به صلوات بر محمد و آلش شروع کند، و سپس حاجت خود را بخواهد، و دعا را نیز به صلوات بر محمد و آل محمد ختم نماید؛ زیرا خدای عزّوجلّ کریمتر از آن است که دو طرف دعا را بپذیرد، ولی وسط دعا را واگذارد و به اجابت نرساند؛ زیرا صلوات بر محمد و آل محمد، محجوب نیست و از طرف خداوند، پذیرفته میشود). [5]
بنابراین در تمامی این پیامهای پنجگانهای که برای حکمت صلوات پیش از دعا ذکر شد، یک حقیقت مشترک نهفته است و آن استمداد از اهلبیت (علیهمالسلام) برای وصول به حاجتها و آرزوهاست. [6]
مدد از خاطر رندان طلب ای دل ور نه کار صعب است مبادا که خطایی بکنیم
سایه طایر کمحوصله کاری نکند طلب از سایه میمون همایی بکنیم
امید به خدا
(راجِیاً لِما لَدَیْک ثَوابی)
امید به خداوند، از کلیدهای گشودن در رحمت و اجابت اوست؛ چنانچه در دعای ابوحمزه ثمالی چنین آمده است: (وَ اَعْلَمُ اَنَّک لِلرّاجی بِمَوْضِعِ اِجابَهٍ؛ و من میدانم که دعای آنان را که به تو امید دارند، مستجاب میفرمایی).
همچنین سالار شهیدان، امام حسین (علیهالسلام) در دعای شریف عرفه، در مقام امیدواری به محبوب خویش، اینگونه مناجات میکند: (کیْفَ تُخَیِّبُ امالی وَ هِی قَدْ وَفَدَتْ اِلَیْک؛ چگونه ناامیدم میفرمایی، درحالیکه به تو امیدوار شدم).
نومید مشو جانا کاومید پدید آمد امید همه جانها از غیب رسید آمد
نومید مشو گرچه مریم بشد از دستت کان نور که عیسی را بر چرخ کشید آمد
نومید مشو ای جان در ظلمت این زندان کان شاه که یوسف را از حبس خرید آمد
ای شب به سحر برده در یا رب و یا رب تو آن یا رب و یا رب را رحمت بشنید آمد
خداوند، صاحب روزی
(اِلهی اِن حَرَمْتَنی فَمَنْ ذَا الَّذی یَرْزُقُنی؟ وَآنخَذَلْتَنی فَمَنْ ذَا الَّذی یَنْصُرُنی؟ اِلهی اَعُوذُ بِک مِنْ غَضَبِک وَ حُلُولِ سَخَطِک؛ معبود من! اگر تو محرومم کنی، کیست که روزیَم دهد؟ و اگر تو خوارم نمایی چه کسی یاریم خواهد کرد؟ معبود من! از غضب تو و فرود آمدن خشم تو به تو پناه میبرم).
رزق به دو گونه است: رزق مادی و رزق معنوی. رزق مادی همانند: آب، خاک، غذا، لباس، خانه، بهره داشتن از زیبایی ظاهر و همانند آنها و رزق معنوی همانند: علم، تقوی، عرفان، ابرو، عزت در میان اجتماع و همانند آنهاست. در این فراز از مناجات نیز که درواقع جلوهای از توحید ناب، متجلی شده است، تمامی رزقها، به حقتعالی منتسب شده و اینکه روزی تنها به دست اوست، تا آنجا که اگر او بنده را از روزی محروم سازد، هرگز کسی دیگر نمیتواند به او روزی برساند.
قرآن کریم به این امر اینگونه اشاره کرده است: (قُلْ مَنْ یَرْزُقُکمْ مِنَ السَّماءِ وَ اْلاَرْضِ اَمَّنْ یَمْلِک السَّمْعَ وَ اْلاَبْصارَ وَ مَنْ یُخْرِجُ الْحَیَّ مِنَ الْمَیِّتِ وَ یُخْرِجُ الْمَیِّتَ مِنَ الْحَیِّ وَ مَنْ یُدَبِّرُ اْلاَمْرَ فَسَیَقُولُونَ اللّهُ فَقُلْ اَفَلا تَتَّقُونَ)[7]؛ (بگو! چه کسی شما را از اسمان و زمین روزی میدهد، چه کسی است که به شما چشم و گوش عطا میکند، چه کسی، از مرده زنده و از زنده مرده برمیانگیزد و چه کسی تدبیرِ امور را به عهده دارد، خواهند گفت: خداوند. پس بگو: چرا تقوی پیشه نمیکنید).
در جای دیگری نیز میفرماید: (اِنَّ اللّهَ هُوَ الرَّزّاقُ ذُو الْقُوَّهِ الْمَتینُ)؛ (همانا روزی دهنده، تنها خداست که صاحب قدرت و اقتدار ابدی است). [8]
چنان پهن خوان کرم گستَرَد که سیمرغ در قاف قسمت خورد
مهیا کن روزی مور و مار اگر چند بیدستوپایند و زار
اگرچه مراد از رزق در آیات فوق، میتواند شامل رزق مادی و معنوی باشد ـ که فقط به دست خداوند است ـ اما با توجه به دو آیه دیگر، میتوان به دو نوع از رزق معنوی نیز اشاره کرد که آنها نیز، تنها در اختیار خداوند بزرگ بوده و پروردگار، آنها را نیز از ناحیه خود میداند. در آیه اول، حقتعالی، نعمت و روزی معنوی بزرگ تزکیه نفس را که نصیب بندهای میشود، از عنایات خود در حق بنده دانسته و میفرماید: (وَ لَوْ لا فَضْلُ اللّهِ عَلَیْکمْ وَ رَحْمَتُهُ ما زَکی مِنْکمْ مِنْ اَحَدٍ اَبَدًا وَ لکنَّ اللّهَ یُزَکی مَنْ یَشاءُ وَ اللّهُ سَمیعٌ عَلیمٌ)؛ (و اگر فضل و رحمت و عنایت خداوند، نصیب شما نمیشد، احدی از شما به تزکیه نفس و آراسته شدن به تقوی موفق نمیشدید، ولی این خداست که هرکه را خواهد مُهذَّب میسازد، و خداوند شنوا و داناست). [9]
ما بدان مقصد عالی نتوانیم رسید هم مگر پیش نهد لطف شما گامی چند
در آیه دیگر نیز رزق علمی را که از روزیهای معنوی است، اینگونه به خود منتسب میداند: (عَلَّمَ اْلاِنْسانَ ما لَمْ یَعْلَمْ)[10]؛ (خداوند، عالِم نمود انسان را آنچه را که نمیدانست). همچنین در آیه دیگر خطاب به پیامبرش، محمد (صلیاللهعلیهوآله) میفرماید: (وَ عَلَّمَک مالَمْ تَکنْ تَعْلَمُ)[11]؛ (و خداوند، آنچه را که نمیدانستی به تو تعلیم داد).
بنابراین تمامی رزق و روزی ـ چه مادی و چه معنوی ـ به دست پروردگار و به اذن اوست، و اگر او کسی را از این رزق محروم کند، روزی دهنده دیگری وجود ندارد. [12]
اقرار به تقصیر و کوتاهی نزد خدا
(الهی اِن عفوت فَمَنْ اَوْلی مِنْک بِذلِک وَآنکانَ قَدْدَنا اَجَلی وَ لَمْ یُدْنِنی مِنْک عَمَلی فَقَدْ جَعَلْتُ الاقْرارَ بِالذَّنْبِ اِلَیْک وَسیلَتی؛ معبودِ من! اگر از من درگذری چه کسی از تو شایستهتر به گذشت میباشد و اگر عمرم به سررسیده باشد و هنوز عملم موجبِ قُرب به تو نشده باشد؛ اقرار به گناهانم را نزد تو وسیله و دستاویزِ قُربِ به سمت تو قرار میدهم).
تقاضای عفو از خداوند (عَفُوّ)، در جایجای ادعیه اهلبیت (علیهمالسلام) مشهود است و ازجمله درخواستهایی است که به فراوانی تکرار شده است؛ تا آنجا که از آداب قنوت وتر در نماز شب، آن است که آدمی ذکر (اَلْعَفْو) را سیصد بار تکرار کند؛ بنابراین تا پهنه جان آدمی به آب حیات (عفو) شستوشو نشود، صفای قدم یار، در آن پهنه پدیدار نخواهد شد و تا آینه دل از غبار معاصی و کدورتها صیقل نیابد، جمال یار در آن تابان نخواهد گشت.
آیینه شو جمال پری طلعتان طلب جاروب کن خانه را و سپس میهمان طلب
این فراز از دعا حاوی دو نکته است:
الف) اقرار به گناهان از طرف بنده ـ البته نزد معبود خویش ـ از خصال پسندیده و نیکوست؛ زیرا هیچ بندهای، هر چه هم اهتمام ورزد، نمیتواند حق پروردگارش را آنگونه که سزاوار اوست، ادا نماید؛ تا آنجا که نبی اکرم (صلیاللهعلیهوآله) اینگونه به پیشگاه خدای خویش عرضه میدارد: (اَنَا لا اُحْصی ثَناءً علیکانت کما اَثْنَیْتَ عَلی نَفْسِک؛ من از عهده ثنا و ستایش تو برنخواهم آمد. تو همانگونهای که خود، ثنایت نمودی). [13]
ازاینرو و بهحکم عقل و وجدان، اعتراف به تقصیر و اقرار به معاصی، در محضر خداوند، امری مطلوب است که نفس این عمل، گامی مهم در تثبیت بندگی بنده، در پیشگاه معبودش است. در مناجات ابوحمزه ثمالی نیز میخوانیم: (اِلهی اِن کانَ قَدْ دَنا اَجلی وَ لَمْ یُقَرِّبْنی مِنْک عَمَلی فَقَدْ جَعَلْتُ الاعْترافَ اِلَیْک بِذَنْبی وَسایِلَ عِلَی؛ خدایا! اگر اجلم نزدیک شده باشد ولی عمل من موجب قُرب تو نشده باشد، پس من اعتراف به تقصیر را وسیله قُربِ به تو قرار میدهم).
همچنین در روایتی نیز از امام موسیبنجعفر (علیهمالسلام) آمده است که به فرزندش فرمود: (یا بُنَی! عَلَیْک بِالْجِدِّ لا تُخْرِجَنَّ نَفْسَک مِنْ حَدِّ التَّقْصیرِ فی عِبادَهِ اللّهِ عَزَّ وَ جَلَّ وَطاعَتَهُ، فَاِنَّ اللّهَ لا یُعْبَدُ حَقَّ عِبادَتِهِ؛ ای فرزندم، همواره کوشش کن، ولی خودت را در عبادت و طاعت خدای عزّوجلّ بیتقصیر مدان؛ زیرا خداوند، چنانکه شایسته است، پرستش نشود). [14]
در حکایتی نیز آمده است: مردی در بنی اسراییل چهل سال خدا را عبادت، و سپس قربانی کرد، ولی از او پذیرفته نشد. با خود گفت: (فلانی! اعمال ناشایست تو سبب شد که خداوند قربانیات را نپذیرد). در این هنگام اوایی از سوی خداوند شنید که: (ای مرد عابد، نکوهشی که از خود کردی و اعترافی که به تقصیر خود کردی، از عبادت چهل سال بهتر بود). [15]
بنابراین اقرار و اعتراف به تقصیر نزد خدا، میتواند قُرب به پروردگار را نیز به همراه داشته باشد؛ چنانچه معصوم (علیهالسلام) اینگونه اشاره فرمود: (اگر در پایان عمر، عملم موجب تقرب به تو را فراهم نساخت، من بهوسیله اقرار به تقصیر، به تو نزدیک خواهم شد). [16]
ما بدین در نه پی حشمت و جاه آمدهایم از بد حادثه اینجا به پناه آمدهایم
لنگر حلم توای کشتی توفیق کجاست که در این بحر کرم غرق گناه آمدهایم
ابرو میرود ای ابر خطاپوش ببار که به دیوان عمل نامه سیاه آمدهایم
واگذاری امور به خداوند
(اِلهی تَوَلَّ مِنْ اَمْری ما اَنْتَ اَهْلُهُ وَعُدْ عَلَی بِفَضْلِک عَلی مُذْنِبٍ قَدْ غَمَرَهُ جَهْلُهُ؛ معبود من! تدبیر امورم را آنگونه که شایسته توست، به انجام رسان و فضل خود را به گنهکاری که غریقِ امواج جهالت است، بازگردان).
کار خود گر به خدا وابگذاری حافظ ایبسا عیش که با بخت خداداده کنی
علم آدمی بسیار ناچیز و اندک است، ازاینرو هرگز بهطور جامع و کامل، به مصالح و مفاسد خویش آگاه نمیباشد. اگرچه او مأمور به سعی و تلاش و همت ورزی است و باید وظایفش را بهدرستی ادا کند، ولی آگاهی درست از اینکه خیر و صلاح واقعی او چیست و چه مقامی و مکانی شایسته وقوف او و چه احوالی مناسب وجود اوست، از عهده وی خارج است؛ بنابراین مصلحت و خیر بنده در این است که امور زندگی خویش را به پروردگارش واگذار کند؛ آنگونه که حضرت سیّدالشّهداء (علیهالسلام) واگذار کرده و در دعای عرفه فرمود: (اِلهی اَغنِنی بِتَدْبیرِک عَنْ تَدْبیری وَ بِاخْتِیارِک عَنْ اِخْتِیاری؛ معبود من! تدبیرت را جایگزین تدبیرم نما و بدین گونه بینیازم کن و اختیار خودت را بهجای اختیارم اعمال فرما).
بنابراین سعادت واقعی بنده، در واگذاری تدبیر امور به پروردگارش است؛ زیرا او به خیر و صلاح بنده از همگان، آگاهتر است و جز خیرخواهی، اراده دیگری در حق بنده خود ندارد. [17]
آن را که منم خرقه، عریان نشود هرگز وان را که منم چاره، بیچاره نخواهد شد
آن را که منم منصب، معزول کجا گردد آن خاره که شد گوهر او خاره نخواهد شد
آن قبله مشتاقان ویران نشود هرگز وان مصحف خاموشان سی پاره نخواهد شد
خداوند، ستارالعیوب
(اِلهی قَد سَتَرْتَ عَلی ذُنُوبا فِی الدُّنْیا وَ اَنَا اَحْوَجُ اِلی سَتْرِها عَلَی مِنْک فِی الاُخْری اِذْلَمْ تُظْهِرْها لاحَدٍ مِنْ عِبادِک الصّالحینَ فَلا تَفْضَحْنی یَوْمَ القِیامَهِ عَلی رئوس الاشهادِ؛ معبود من! همانا گناهانم را در دنیا پوشانیدی و من به این پردهپوشی، در آخرت محتاجترم. همانا در دنیا، حتی نزد بندگان شایستهات نیز، گناهانم را فاش نکردی، پس در روز قیامت، نزد آنها که شاهد میباشند، رسوایم مفرما).
یکی از عنایتهای خداوند مهربان در حق بندگان، موهبت پردهپوشی او از گناهان و زشتیهای آنان است. درواقع هر انسانی، ابرو و عزت خویش در میان جامعه را مدیون پوشانده ماندن لغزشهایش از جانب خداوند کریم است. مهرورزی پروردگار در حق آدمیان، سبب شده تا آخرین حد ممکن، با پردهپوشی از معاصی او، عزت و اعتبار آنها را در برابر دیگران حفظ کند. ازجمله نکاتی که در دعاهای اهلبیت (علیهمالسلام) موردتوجه آنها بوده است، صفت (ستّاریّتِ) خداوند است که بهطور مکرر و بارها، پروردگار خود را به این صفت حمیده و زیبا ستودهاند: (اَی رَبِّ جَلِّلْنی بِسِتْرِک، فَلَوِ اطَّلَعَ الْیَوْمَ عَلی ذَنْبی غَیْرُک ما فَعَلْتُهُ وَ لوْ خِفْتُ تَعْجیلَ الْعقُوبَهِ لاَجْتَنَبْتُهُ لا لانَّک اَهْوَنُ النّاظِرینَ وَ اَخَفُّ الْمُعطَّلِعینَ بَلْ لانَّک یارَبِّ خَیْرُ السّاتِرینَ؛ پروردگارا! کردار زشتم را در پرده دار. اگر بر گناهم کسی غیر از تو آگاه میشد، آن را مرتکب نمیشدم و نیز اگر از تعجیل عقوبت میترسیدم، بازهم از خطا اجتناب میکردم). [18]
اینهمه پرده که بر کرده ما میپوشی گر به تقصیر بگیری نگذاری دیّار
خداوند، نهتنها زشتیها را میپوشاند؛ بلکه به همان نسبت، زیباییهای دیگران را نیز آشکار میکند. در دعای جوشن کبیر میخوانیم: (یا مَنْ اَظْهَرَ الْجَمیلَ وَ سَتَرَ الْقَبیحَ؛ ای آنکه زیبایی را آشکار میسازی و زشتی را میپوشانی).
در تفسیر این عبارت از دعا، روایتی دلنشین از امام صادق (علیهالسلام) نقل شده است: (هیچ مؤمنی نیست مگر آنکه در عرش، صورتی دارد شبیه بهصورت او در زمین، پس هرگاه کارهای نیکی چون رکوع و سجود و دیگر افعال نیکو از او صادر شود، صورت این اعمال نیکویش در عرش ظاهر میشود و ملائکه آن را میبینند و بر او درود میفرستند و برایش استغفار میکنند، ولی اگر معصیتی از او سر زند، خداوند، حجابی بر آن مینهد تا ملائکه بر آن مطلع نگردند، و این است تأویل: «یا مَنْ اَظْهَرَ الْجَمیلَ وَ سَتَرَ الْقَبیحَ»). [19]
پینوشت:
[1]. بقره (2): 186.
[2]. علی شریعتی، نیایش، صص 33 و 34.
[3]. صحیفه امام، ج 21، ص 457.
[4]. مائده (5): 35.
[5]. اصول کافی، ج 4، ص 252.
[6]. سید محمود طاهری، شرح مناجات شعبانیه، ص ۶.
[7]. یونس (10): 31.
[8]. ذاریات (51): 58.
[9]. نور (24): 21.
[10]. علق (96): 5.
[11]. نساء (4): 113.
[12]. شرح مناجات شعبانیه، ص ۲۵.
[13]. عوالی اللیالی، ابنابیجمهور، ج 4، ص 7.
[14]. اصول کافی، ج 3، ص 116.
[15]. همان، صص 116 و 117.
[16]. شرح مناجات شعبانیه، ص ۳۹ ـ ۴۲.
[17]. همان، ص 59.
[18]. دعای ابوحمزه ثمالی.
[19]. ملاهادی سبزواری، شرح جوشن کبیر، ص 279 و 280.
منبع: مجله نامه جامعه