یکی از تفاوت های ولایت فقیه با وکالت فقیه آن است که وکالت، زمامش به دست موکل (وکیل کننده) است که به چه مقدار باشد و هر زمان که خواست، وکیلش را عزل کند؛ حتی در شرایطی که وکیل، شایستگی لازم را داشته باشد. اما ولایت این گونه نیست،بلکه سمتی است که از سوی شارع مقدس تعیین شده و مانند مرجعیت است که شرعاً زمان دار نیست. البته زمان دار نبودن ولایت فقیه ، در صورتی است که شرایط و صلاحیت رهبری نیز وجود داشته باشد و از این جهت ، مانند حکومت های سلطنتی نیست که شاه در هر زمان شاه باشد،خوب یا بد، توانا یا ناتوان.. بنابراین بدون زماندار شدن رهبری نیز این مصالح رعایت شده و می شود و چون اصل زمانمند بود رهبری در اسلام صبغه شرعی نداشت در قانون اساسی نیامد[1].
«تداوم رهبری» ولی امر به «استمرار صلاحیت و شایستگی» وی بستگی دارد و با فقدان هریک از شرایط لازم برای رهبری مشروعیت آن از بین می رود. البته برخی از فِرق اسلامی عقیده دارند که این شرایط در آغاز مورد نیاز است و پس از تحقق ولایت هیچ عاملی از قبیل فسق و ظلم، خللی در مشروعیت حاکم پدید نمی آوردو نمی توان به وسیله عقد خلافت و امامت را بر هم زده و حاکم را عزل کرد[2].
ولی شیعه اصرار دارد که با کمترین انحراف، رهبری منصب خود را از دست داده و باید او را برکنار نمود حضرت امام خمینی در این باره جملات و تعبیرات بسیار صریحی دارند:
«فقیه ، اگر یک کلمه دروغ بگوید، یک قدم برخلاف بگذارد، ولایت ندارد[3]»
«با هرگونه انحراف فکری یا عملی، شخص به صورت قهری معزول است و پیش از آن که مردم به عدم صلاحیت وی رأی دهند، خودبه خودساقط می شود و البته مردم هم باید قدرت را از دست او بگیرند[4].»
[1]- ولایت فقیه آیت الله جوادی آملی، ص408.
[2]- بنگریدبه، الموسوعه الفقیه، ج6،ص220.
[3]- بنگرید به:امام خمینی،صحیفه ="font-family:tahoma,geneva,sans-serif;">[4]- بنگرید به: امام خمینی، صحیفه امام، ج 11، ص 306.