معارف قرآن
  • 5707
  • 199 مرتبه
منظور از روز «عبوس» و «قمطریر» چیست؟ و چرا ابرار و نیکان نیز از آن‌روز می‌ترسند؟!

منظور از روز «عبوس» و «قمطریر» چیست؟ و چرا ابرار و نیکان نیز از آن‌روز می‌ترسند؟!

1398/11/30 10:36:19 ق.ظ

پرسش

روز «عبوس» چه روزی است؟

 

پاسخ اجمالی

خداوند در بیان یکی از ویژگی‌های ابرار و نیکان، از زبان خودشان می‌فرماید: «إِنَّا نَخافُ مِنْ رَبِّنا یَوْماً عَبُوساً قَمْطَرِیراً»؛ [1] ما از پروردگارمان می‌ترسیم از آن روز که عبوس و شدید است.

«عبوس» از «عبس»؛ یعنی روز سختی که چهره‌ها در آن گرفته و زشت می‌شود. روز قیامت برای سختی و شدّت گرفتاری که در آن روز وجود دارد به «روز عبوس» توصیف شده است. [2] این تعبیر مانند «لیل نائم» است. «ای ینام فیه». [3] این‌که روز قیامت را «عبوس» خوانده از باب استعاره است. منظور از عبوس بودن آن، ظهور نهایت شدت و سختی آن برای مجرمان است.

ابن عباس می‌گوید؛ کافر در آن روز چنان گرفته و عبوس می‌شود که از شدت حرارت میان دو چشمش عرقی مانند قطرات مس آب‌شده، جاری می‌شود. [4]

کلمه «قمطریر» از ماده «قمطر» به معنای دشوار و سخت است. [5]

این آیه در مقام بیان علت سخنی است که خداوند از زبان ابرار حکایت کرد؛ یعنی می‌خواهد بفهماند که چرا آن‌ها گفتند: «إِنَّما نُطْعِمُکُمْ لِوَجْهِ اللَّهِ ...»؛ [6] (و می‌گویند) ما شما را برای خدا اطعام می‌کنیم و هیچ پاداش و سپاسی از شما نمی‌خواهیم.

در حقیقت اطعام آنان تنها و تنها برای خدا است؛ آنان عبودیت خود را برای خدا خالص کردند؛ به دلیل آن‌که از آن روز سخت و دشوار می‌ترسیدند و برای بیان علت مذکور اکتفا نکردند به این‌که ما از آن روز می‌ترسیم، بلکه آن روز را به پروردگار خود نسبت داده، گفتند: ما از پروردگار خود از روزی می‌ترسیم که عبوس و شدید است تا فهمانده باشند وقتی از این اطعامشان چیزی غیر از پروردگارشان را در نظر ندارند، پس ترسشان هم از غیر او نیست، هم چنان‌که امیدی هم به غیر او ندارند؛ لذا ترس و امیدشان همه از خدا است، اگر از روز قیامت هم می‌ترسند بدان جهت است که روز پروردگارشان است؛ روزی است که خدا به‌حساب بندگانش می‌رسد و پاداش و جزای اعمال ایشان را می‌دهد. [7]

بنابراین تعبیر از روز قیامت به روز «عبوس» و «سخت» - با این‌که عبوس از صفات انسان است و به کسی می‌گویند که قیافه‌اش را درهم‌کشیده - برای تأکید بر وضع وحشتناک آن روز است؛ یعنی آن‌قدر حوادث آن روز سخت و ناراحت‌کننده است که نه‌تنها انسان‌ها در آن روز عبوس‌اند، بلکه گویی خود آن روز نیز عبوس است. [8]

و اگر در آیه «وَ یَخافُونَ یَوْماً کانَ شَرُّهُ مُسْتَطِیراً»؛ [9] نسبت ترس آنان را به خود قیامت داد؛ برای این بود که گوینده این سخن خود آنان نبودند، بلکه خدای تعالی است که قبل از این آیه، سختی‌های آن روز را به خود نسبت داده است: «إِنَّا أَعْتَدْنا لِلْکافِرِینَ سَلاسِلَ ...»؛ [10] بی‌گمان ما برای کافران، زنجیرها و بندها و آتشی سوزان را آماده کرده‌ایم.

خلاصه این‌که مسئله ترسی که ابرار در گفتار خود آوردند، ترس در مقام عمل است؛ چراکه حساب عمل بنده باخدا است و بندگی لازمه جدایی‌ناپذیر انسان است. انسان به هر درجه از کمال برسد، حتی به مقام عصمت و بی‌گناهی هم اگر برسد، بازهم بنده است و امکان ندارد بنده از پروردگارش خوف نداشته باشد. [11]

خداوند در برابر ترس بندگان مخلص خود از روز قیامت، ترسشان را به امن تبدیل نموده و آنان را از شر و گرفتاری آن روز محفوظ نگه می‌دارد و می‌فرماید:

«فَوَقاهُمُ اللَّهُ شَرَّ ذلِکَ الْیَوْمِ وَ لَقَّاهُمْ نَضْرَةً وَ سُرُوراً»؛ [12] پس خدا آنان را از شرّ آن روز نگاه می‌دارد و به آنان شادابی و شادمانی می‌بخشد.

«وقاهم» به معنای حفظ کردن آنان از اذیت و آزار است، «لَقَّاهُمْ» به معنای استقبال و روبرو شدن و کلمه «نضرة» به معنای شادابی و خوش‌رویی است.

بنابراین، معنای آیه این است که خدای تعالی ایشان را از شر آن روز عبوس و قمطریر حفظ کرده و آنان را با شادی و سرور روبرو می‌کند، پس این طایفه در آن روز خوشحال و مسرورند و اگر در دنیا به دلیل احساس مسئولیت از آن روز بیمناک بودند، خداوند در عوض این ترس و بیم، آن‌ها را در روزی که بیشتر مردم در دشواری و سختی بسر می‌برند، غرق شادمانی و سرور می‌کند.


 
[1]. انسان، 10.
[2]. طبرسی، فضل بن حسن، مجمع‌البیان فی تفسیر القرآن، مقدمه، بلاغی، محمدجواد، ج 10، ص 617، تهران، ناصرخسرو، چاپ سوم، 1372 ش.
[3]. ابن منظور، محمد بن مکرم، لسان العرب، ج 6، ص 128، بیروت، دار صادر، چاپ سوم، 1414 ق.
[4]. مجمع‌البیان فی تفسیر القرآن، ج 10، ص 617.
[5]. همان.
[6]. انسان، 9.
[7]. طباطبائی، سید محمدحسین، المیزان فی تفسیر القرآن، ج 20، ص 128، قم، دفتر انتشارات اسلامی، چاپ پنجم، 1417 ق.
[8]. مکارم شیرازی، ناصر، تفسیر نمونه، ج 25، ص 356، تهران، دار الکتب الإسلامیة، چاپ اول، 1374 ش.
[9]. انسان، 7.
[10]. انسان، 4.
[11]. المیزان فی تفسیر القرآن، ج 20، ص 128.
[12]. انسان، 11.

 

 

منبع: اسلام کوئست. نت

اخبار مرتبط