معارف قرآن
  • 5727
  • 173 مرتبه
جوان در قرآن کریم

جوان در قرآن کریم

1398/11/30 10:59:13 ق.ظ

قرآن دریای ژرفی از حقایق و معارف است که هیچ غواصی را یارای دستیابی به عمق و ژرفای آن نیست مگر پیامبران الهی و امامان معصوم (علیهم‌السلام). و مجموعه‌ای گران‌بها از برنامه‌ها و درس‌ها و عبرت‌های زندگی ساز است که هرکس به‌قدر ظرفیت وجودی خویش و آمادگی روحی‌اش از آن بهره می‌گیرد و عطش کمال خواهی خود را با آب حیات آیات آن فرومی‌نشاند.

برای آنان که بخواهند و روح خود را آماده دریافت و پذیرش حق سازند، همه‌چیز در قرآن هست، چراکه خود فرموده است: «لارطب و لا یابس الا فی کتاب مبین» (۱) (هیچ تر و خشکی نیست مگر آن‌که در کتاب مبین است) و باید نیز چنین باشد زیرا کلام حق است و پروردگار عالم و آدم آن را برای رسول خاتم نازل فرموده تا هم ختم کلام باشد و هم کلام ختم. چون که بالاتر از قرآن هیچ کلامی نتوان یافت و پس از صاحب قرآن نیز هیچ رسولی نخواهد آمد تا کلامی از حق بر او نازل گردد.

اکنون باید که جان‌هایمان را به قرآن بسپاریم و دل‌هایمان را در مسیر وزش نسیم حیات بخش آن قرار دهیم و به حق، آن را امام و پیشوای خود بدانیم که فلاح و رستگاری ما در پیروی و عمل به تعالیم نورانی آخرین کتاب آسمانی است.

برای آشنایی با یکی از درهای ارزشمند دریای ژرف قرآن بررسی کوتاهی پیرامون «جوان» در قرآن در زیر می‌آید، به امید آن که روزنه کوچکی باشد برای مشاهده گوشه‌ای از نعمت‌ها و حکمت‌های فراوان اقیانوس بیکران معارف قرآن.

در آیات قرآن مجید، ۱۰ بار به «جوان» اشاره شده که در همه آن‌ها کلمه «فتی» و مشتقات آن (به معنی جوانمرد) به کار رفته است. این تعبیر به نوبه خود درس و تذکر مهمی برای ما است که «جوان» در فرهنگ قرآن «جوانمرد» است و باید اصول جوانمردی یعنی پاکی، گذشت، شهامت و رشادت را رعایت کند.

کلمه «فتی» و مشتقات آن در قرآن درباره اشخاص و افراد گوناگونی به کار رفته که شامل موارد زیر است:


۱- حضرت ابراهیم (انبیاء / ۶۰)

۲ و ۳- دوست و رفیق حضرت موسی (کهف / ۶۰ و ۶۲)

۴- حضرت یوسف (یوسف/۳)

۵-همراهان حضرت یوسف در زندان (یوسف/۳۶)

۶ و ۷- اصحاب کهف (کهف /۱۰ و ۱۳)

۸-خدمتگزاران حضرت یوسف در زمان پادشاهی (یوسف /۶۲)

۹ و ۱۰- کنیزان مؤمن (نساء / ۲۵) و (نور/۳۳)

 

قرآن درباره حضرت ابراهیم می‌فرماید: «قالوا سمعنا فتی یذکر هم یقال له ابراهیم» (۲) (آنان گفتند ما جوانی ابراهیم نام را شنیده‌ایم که بت‌ها را به بدی و زشتی یاد می‌کرد)

درشان نزول آیه فوق آمده است که:

بت پرستان بعد از پایان مراسم جشن بزرگی که در بیرون شهر برگزار شده بود وقتی که به شهر بازگشتند و وارد بتخانه شدند با صحنه‌ای روبه رو گشتند که هوش از سرشان پرید. به جای آن بتخانه آباد با تلی از بت‌های دست و پا شکسته و به هم ریخته مواجه گردیدند و فریادشان بلند شد که چه کسی این بلا را بر سر خدایان ما آورده است؟ گروهی که تهدیدهای ابراهیم رانسبت به بت‌ها در خاطر داشتند و طرز رفتار اهانت آمیز او را با این معبودهای ساختگی می‌دانستند گفتند: ما شنیدیم جوانی از بت‌ها به بدی یاد می‌کرد که نامش ابراهیم است.

طبق بعضی از روایات حضرت ابراهیم در آن هنگام ۱۶ سال داشت. با این حال تمام ویژگی‌های جوانمردان یعنی شجاعت، شهامت، صراحت و قاطعیت در وجودش جمع بود. (۳)

قرآن ابراهیم و پیروانش را به عنوان الگو و سرمشق نیکو معرفی می‌کند و می‌فرماید:

«قد کانت لکم اسوة حسنة فی ابراهیم و الذین معه» (۴) (همانا در ابراهیم و پیروان او برای شما الگو و سرمشق نیکویی است) همچنان که پیامبر بزرگ اسلام (صلی‌الله‌علیه‌واله) را الگو و سرمشق مردم می‌داند:

«لقد کان لکم فی رسول الله اسوة حسنه» (۵) (به تحقیق در پیامبر خدا (صلی‌الله‌علیه‌واله) برای شما الگو و سرمشق است)

اصحاب کهف یکی از داستان‌های بسیار جالب و آموزنده قرآن است که در دو مورد، از آن‌ها به «جوان» تعبیر شده است: «اذ اوی الفتیة الی الکهف فقالوا ربنا اتنا من لدنک رحمة و هیئ لنامن امرنا رشدا» (۶)

(آنگاه که جوانان در غار کوه پنهان شدند از درگاه خدا مسألت کردند، پروردگارا در حق ما به لطف خاص خود رحمتی فرما و بر ما وسیله رشد و هدایتی کامل فراهم گردان)

«نحن نقص علیک نبأهم بالحق انهم فتیة امنوا بربهم وزدناهم هدی» (۷)

(ما داستان اصحاب کهف را به درستی بر تو نقل می‌کنیم. آنان جوانمردانی بودند که به پروردگارشان ایمان آوردند و ما بر هدایتشان افزودیم)

داستان اصحاب کهف بسیار مفصل و جالب است. در اینجا تنها به قسمت کوتاهی از آن از زبان امام صادق (علیه‌السلام) اشاره می‌کنیم. آن‌ها در زمان پادشاه جبار و گردن کشی بودند که اهل کشور خود را به بت پرستی دعوت می‌کرد و هرکس دعوت او را اجابت نمی‌کرد به قتل می‌رساند. گروهی از مردم که خدای یکتا را پرستش می‌کردند و ایمان خود را پنهان داشته بودند تصمیم به هجرت از شهر خود گرفتند. در مسیر به چوپانی برخورد کردند. او را به پرستش خدای یگانه دعوت نمودند ولی نپذیرفت اما سگ چوپان به دنبال آن‌ها راه افتاد! و هرگز از آنان جدا نشد. آن‌ها در پایان روز به غاری رسیدند و تصمیم گرفتند مقداری در غار استراحت کنند. خداوند خواب را بر آن‌ها چیره کرد و همان گونه که در قرآن فرموده است آن‌ها آن قدر خوابیدند که شاه جبار مرد و زمان گذشت. جمعیت دیگری جای مردم شهر را گرفتند و ...(۸)

اصحاب کهف پس از خواب طولانی ۳۰۹ ساله به اراده الهی بیدار شدند تا آیت و نشانه‌ای باشند بر رستاخیز و حق بودن زنده شدن مردگان در روز قیامت، قرآن می‌فرماید: «وکذالک اعترنا علیهم لیعلموا ان وعدالله حق و ان الساعة لاریب فیها» (۹)

(و این چنین مردم را متوجه حال آن‌ها کردیم تا بدانند وعده خدا حق است و در رستاخیز تردیدی نیست)

قرآن از این افراد به عنوان جوان و جوانمرد یاد نموده است. در روایتی از امام صادق (علیه‌السلام) وارد شده که فرمودند: تمام اصحاب کهف پیر و مسن بودند و خداوند به علت ایمانشان آن‌ها را «جوان» نامید. کسی که به خدا ایمان آورد و تقوا پیشه نماید (جوان) و (جوانمرد) است. (۱۰)

در پایان بعضی از درس‌های انسان سازی آیات فوق را که برای همه به خصوص جوانان عزیز عبرت آموز است، یادآور می‌شویم:


۱- شکستن سد تقلید و جدا شدن از همرنگی با محیط فاسد و داشتن استقلال فکری در برابر اکثریت گمراه و توجه به این که اصولاً انسان باید سازنده محیط باشد نه ساخته محیط.


۲- هجرت از محیط آلوده و تحمل انواع محرومیت و کاستی‌ها برای حفظ ایمان


۳- تکیه بر مشیت خدا و استمداد از لطف او و امیدواری به رحمت و هدایت حق و امداد الهی در دشوارترین شرایط و محیط.


۴- توجه همیشگی به آخرت و زندگی پس از مرگ (۱۱)


پی نوشت:

۱- انعام /، ۵۹

۲- انبیاء/، ۶۰

۳- تفسیر نمونه ج ۱۳ ص ۴۳۵ و، ۴۳۶

۴- ممتحنه /، ۴

۵-احزاب /، ۲۱

۶- کهف /، ۱۰

۷- کهف /، ۱۳

۸-تفسیر نمونه ج ۱۵ ص ۳۹۵ و، ۳۹۶

۹- کهف /، ۲۱

۱۰- میزان الحکمه ج ۵ ص، ۱۰

۱۱- با استفاده از تفسیر نمونه ج ۱۵ ص ۴۰۱ تا ۴۰۳

 

 

منبع: روزنامه جوان