دانش و دین دو بال جهت پرواز انسان بهسوی کمال و سعادت هستند. خداوند متعال جهت تکامل انسانها و رسیدن آنان به سعادت، آنان را مجهز به نیروی تعقل نموده است. ضمن آنکه پیامبران نیز جهت راهنمایی بشر به کمک عقل آمده تا آدمی را در این راه یاری نمایند. در میان انسانها، دانشمندان همواره با بهکارگیری نیروی خرد و دستورات دین در راه رسیدن به سعادت مطلوب و حقیقی که همان خداوند متعال است علم و دین را وسیله برای این هدف ساختهاند. زندگی بزرگان راهنمای نسلهای آینده است زیرا از سیره آنان درسهایی را فرامیگیرند که تأثیری ماندگار و عمیق بر جای میگذارد؛ زندگی آنان از جنس تجربه و مشاهده است نه از جنس نصیحتهای خشک یا توصیههای کلی و انتزاعی. آنان در پرتو ایمان به خدا و انجام تعالیم دین و با بهکارگیری نیروی تعقل هر یک بخشی از بنای باشکوه علوم را پی نهاده یا برافراشتهاند و به این وسیله دانش بشری را بهسوی کمال پیش بردهاند. در این مقاله به نمونهای از این دانشمندان اشاره میکنیم:
محمد زکریای رازی
رازی اولین کسی بود که درباره طبیب نماهای جاهل و بیمسئولیت که ظاهری عالم و متکبر دارند ذهن مردم را روشن کرد و به آنان هشدار داد. از دیدگاه او ارزش هر یک از فعالیتهای انسان را میزان هماهنگی آن با خرد تعیین میکند، وی دراینباره مینویسد: خداوند به ما خرد ارزانی داشت تا از آن برای هر دو جهان بهره بگیریم. خرد بزرگترین موهبتی است که خداوند به انسان عنایت کرده است. با عقل از حیوانات برتری داریم. عقل است که زندگی ما را غنی و زیبا ساخته است. رسیدن به آرزوها جز از طریق به کار بردن خرد میسر نیست. خرد ما را یاری میدهد با ساختن کشتی و سفر بر دریا با سرزمینهای آنسوی دریا آشنا شویم. دانش پزشکی یعنی آنچه برای تن مفید است و دانشهای دیگر تنها با عقل به دست میآید. با خرد مسائلی را میآموزیم که پیشازاین برای ما ناشناخته و دور از ذهن بود. رازی مردی خوشخو، کریم، خوشذوق و دقیق بود با بیماران خویش به مهربانی رفتار میکرد و تا امراضشان را تشخیص نمیداد از آنان دست برنمیداشت. به بیمارانی که استطاعت مالی نداشتند داروی رایگان میداد و گاهی غذای آنان را نیز خود تأمین میکرد. باوجوداینکه معروفترین پزشک و کیمیاگر عصر خویش بود، از مال دنیا هیچ بهرهای نداشت و با تنگدستی روزگار میگذراند.1
شیخالرئیس ابوعلی سینا
تمام جهان شیخالرئیس را بزرگترین فیلسوف ایرانی میدانند و او را به هوش سرشار و نبوغی مثالزدنی میشناسند وی در بیشتر علوم زمان خویش کاملاً مسلط و در آنها صاحبنظر بود. او کمتر شبی را کامل میخوابید و در تمام روز هم سرگرم خواندن و یادگیری بود. هرگاه احساس میکرد که از درک مسئلهای عاجز است به مسجد میرفت و نماز میخواند و به یاری خداوند ابهام او برطرف میشد. حتی در خواب هم به مسائلی که در بیداری برایش مطرح بود فکر میکرد و گاه میتوانست در عالم خواب جوابی برای آنها بیابد.2
نیوتن
نیوتن همراه با مطالعات کیمیاگری مطالعه درباره الهیات را آغاز کرد. نیوتن هرگز کاری را بدون تفکر انجام نمیداد. او کسی بود که وقتی بررسی و تحقیق در مورد موضوعی را آغاز میکرد و در مطالعه و کندوکاو غرق میشد تا به نتیجه قابلقبول نمیرسید دست از مطالعه برنمیداشت. او از مدتها قبل متقاعد شده بود که کتاب مقدس تحریفشده و اساس دین در انگلستان از همین کتاب تحریفشده نشئت گرفته است. نیوتن مفهوم تثلیث [پدر، پسر، روحالقدس] را که در آن مسیح در مقامی همسطح با خدا قرار میگیرد مردود میدانست ازنظر او پرستش مسیح همانند خدا، گناهی بزرگ بود و بتپرستی محسوب میشد.3
انیشتین و گالیله
انیشتین در فاصله سالهای 1930 تا 1948 اقدام به نگارش مجموعه مقالاتی کرد و در این مقالات دیدگاههای خود را درباره دین بهوضوح در قلم آورد. او نوشت: تنها کسانی که از حس حیرت و شگفتی نسبت به عقلانیت و زیبایی جهان برخوردارند میتوانند دانشمندان و مثالهای واقعی باشند. او اضافه میکند: تنها دانشمندانی کار خود را بهدرستی انجام میدهند که بهواقع افرادی دیندار باشند. گالیله طلایهدار این تفکر بود. درنهایت این گالیله بود که در یکی از نامههای مشهورش اشاره کرد که دو راه برای رسیدن به خداوند وجود دارد: یکی از طریق متون مقدس و یکی از طریق مطالعه طبیعت. انیشتین درباره چگونگی دستیابی به قوانین اخلاقی مطالب بسیاری نوشته است. او در جایی مینویسد: ممکن است فکر کنید که میتوانستید این مطلب را از مشاهدات و نحوه رفتار مردم استنباط کنید؛ اما ازآنجاکه مردم به روشهای گوناگونی رفتار میکنند در این خصوص نمیتوان از راه مشاهده عمل کرد. شما باید قوانین اخلاقیای مانند آنچه من در فیزیک خود به آن پرداختهام پیدا کنید. این امر به معنای یافتن اصول بنیادینی است که میتواند در رأس مواردی که میتوانید جزئیات را در آن خلاصه کنید قرار داد. باید اصولی را همچون «وجود خداوند داشته باشید». جامعه بشری زمانی میدرخشد که هماهنگ باشد و از آن میتوان رفتار اخلاقی را در پرتو قواعد کلی استنباط کرد؛ اما در کجا میتوانید این قواعد کلی را پیدا کنید؟ شما و من و اکثر مردم نمیتوانند این کار را انجام دهند بلکه افراد بسیار خاصی هستند که میدانند چگونه این قیاسهای منطقی بنیادین را بهواسطه هدایتگران که اصول بنیادین اخلاقی را آموزش میدهند دست یابند. در نظر او این هدایتگران پیامبران الهی هستند.
پروفسور حسابی
دکتر حسابی چهره شناختهشده برای ماست. ایشان حافظ قرآن بودند و اعتقادات مذهبی در ایشان شیدای عمیق داشت. در مباحثات همواره به آیات قرآن و روایات بهعنوان شاهد و دلایل محکم استناد میکرد. استاد اعتقاد داشت که طبیعت تحت آهنگ موزون و عرفانی خود در حال نیایش است. «تئوری بی نهایت بودن ذرات» را با وحدت وجود مرتبط میدانست. ایشان میگفتند: «شاید بیست شاگرد ممتاز درس بخوانند و فارغ التحصیل شوند،ولی کسی که دید و نظر جدیدی دارد باید تقوا داشته باشد؛ چنین افرادی نسبت به دیگران برتری دارند.»
منابع
1. مشاهیر علم در 90 دقیقه، زیر نظر شورای بررسی، مؤسسه نشر و تحقیقات ذکر،1384.
2. روزنامه جام جم،28 اردیبهشت 1385، شماره پنجم دیدار.
3. روزنامه پرتو سخن، چهارشنبه،9 شهریور 1384، سال ششم شماره 293، ص 7.
منبع: مجله بشارت