ویژگی چهارم: ترس از مجازات الهی
وَالَّـذِیـنَ یقُـولُـونَ رَبَّنـَـا اصْــرِفْ عَنّـا عَـذَابَ جَهَنّمَ اِنّ عذابها کـانَ غَرَامًـا. اِنّهَا سَاءَتْ مُسْتَقَرّاً وَ مُقَامًا؛ «پروردگارا برطرف گردان از ما عذاب جهنّم را که عذابش سخت و شدید و پردوام است. همانـا آن جهنّم بـد قرارگاه و محل اقـامتی است.»
چهارمین ویژگی عبـاد الرّحمان یـاد معاد و ترس از غضب خداوند و عذاب جهنّم است. باوجود شبزندهداری و قیـام و سجود، به عبـادت و عمــل نیک خود مغرور نیستنـد، زیرا قلوبـشان مملـو از تـرسِ کوتـاهی از مسئولیتهاست، همان ترسی که مانند یک پلیس نیرومنـد از درون، انسان را کنتـرل میکنـد و بدون مأمـور و مراقـب وظایف خود را به نحـو احسن انجام میدهـد و درعینحال خـود را در پیشگـاه خداونـد متـعـال مقصّـر میدانــد. لــذا پیـوستــه میگویند: پروردگارا عـذاب جهنّم را از ما برطـرف گردان که عذابش سخت، شدید و پردوام است.
حضرت علی (علیهالسلام) یکی از صفات مؤمنین را میفرمایند: مؤمن همیشه نفس خود را متّهم میکند. (میگوید: من کاری نکردم. آنچه کردم، کم کردم. من از خودم چیزی ندارم، آنچه دارم از خداست. من در مقابل اینهمه نعمتهای الهی چه کردم؟) (عبادالرّحمان چنین هستند.)
در پایان آیهٔ مبارکه میفرماید: اِنّ عذابها کانَ غَرَامًا. اِنّهَا سَاءَتْ مُسْتَقَرّاً وَ مُقَامًا؛ یعنی این عذاب جهنّم مصیبتی است که انسان در برابر آن راه فرار ندارد. کجا فرار کند؟
اطلاق واژهٔ «غرام» بر جهنّم به خاطر این است که عذابش بسیار شدید، پیگیر و پردوام است. عبادالرّحمان از این عذاب میترسند، زیرا جهنّم بد جایگاه و بد محل اقامتی است.
خداوند تبارکوتعالی هرجا سخن از عذاب و جهنّم به میان میآورد، بلافاصله وعدهٔ بهشت میدهـد، حـال انتخـاب بـا شماست! میفرماید:
«خَالِدِینَ فِیهَا حَسُنَتْ مُسْتَقَرًّا وَ مُقَامًا.»
مؤمنـان در غرفـههای بهشتی جـاودانـه میمانند؛ چه جایگاه خوب و چه محل اقامت نیکویی!
ما باید در این دنیا این خانه را برای خودمان تهیه کنیم، زیرا انتهای کار ما یا بهشت است یا جهنّم. کدامیک را از خدا تقاضا میکنی؟ کدامیک را برای فرزندت دعا میکنی؟ اگر بهشت را دعا میکنی، باید فرزند را برای آن آماده کنی. در برابر قرآن، کلام پروردگار، هستیـم. جهنّـم بـد جایگـاه و بـد قرارگاهی اسـت. امّا در مقابل آن، مؤمنان در غرفههای بهشتی جاودانهاند؛ چه جایگاه خوب و چه محل اقامت نیکویی است!
ویژگی پنجم: میانهروی در انفاق
وَالَّذِیـنَ اِذَا اَنْفَـقُـوا لَمْ یسْرِفُـوا وَلَمْ یقْتُـرُوا وَ کـانَ بَیـنَ ذَلِک قَوَامـاً؛ «آنها کسانی هستند که هرگـاه انفـاق میکننـد، نه اسراف میکنند و نه سختگیری، بلکه در میان این دو میانهروی دارند.»
انفاق یکی از وظایف اجتماعی هر انسانی است. عبادالرّحمان در این وظیفـه هم به کیفیت عمل توجّه دارنـد و از هرگونه افراطوتفریط خودداری میکننـد. قرآن میفرماید:
«وَ لاَ تَجْعَلْ یدَک مَغْلُولَةً اِلَی عُنُقِک وَ لاَ تَبْسُطْهَا کلَّ الْبَسْطِ فَتَقْعُدَ مَلُومًا مَحْسُوراً.»
هرگز دستت را به گردنت بسته مدار (بخیل مباش) و بیشازحد آن را مگشا تا مورد سرزنش قرار گیری و از کار فرومانی.
انسان مالک دارایی خود است، ولی در خرج کردن محدودیت دارد.
امام صادق (علیهالسلام) این آیه را تلاوت فرمودند، بعد مشتی سنگریزه را از زمین برداشتند و محکم در دست گرفتند و فرمودند: این همان اقتار و سختگیری است. پس مشت دیگری برداشتند و چنان دست خود را گشودند که همهٔ آن به روی زمین ریخت و فرمودند: این اسراف است. بار سوم مشت دیگری برداشتند و کمی دست خود را گشودند، بهگونهای که مقداری فروریخت و مقداری در دستشان بازماند، پس فرمودند: این همان قوام است.
امّت میانهرو و وسط باید برنامههای معتدل داشته باشند.
حضرت رضا (علیهالسلام) مقـدار هزینـه و انفـاق معتدل را همان انفاق معروفی دانستند که در سورهٔ مبارکهٔ بقره آیهٔ 236 آمده است.
«...عَلَی الْمُوسِعِ قَدَرُهُ وَعَلَی الْمُقْتِرِ قَدَرُهُ مَتَاعًا بِالْمَعْرُوف...»
یعنی توانگـر در شـأن توانمنـدی خـود و تهیدست در حـدّ تـوان خـود مطابق عـرف پسندیده و شأن خود انفاق کند.
امام صادق (علیهالسلام) خرج کردن و بخشش در راه باطل را اسراف میدانند (گرچه کم باشد) و بخل در راه حقّ را اقتار.
منبع: ویژگیهای عبادالرّحمان، استاد فاطمه سیدخاموشی (طاهایی)