«وَ لَنْ تَرْضَی عَنْکَ الْیهُودُ وَ لاَ النَّصَارَی حَتَّی تَتَّبِعَ مِلَّتَهُمْ ...»
«هرگز یهود و نصاری از تو راضی نخواهند شد، (تا به طور کامل، تسلیم خواستههای آنها شوی، و) از آیین (تحریف یافته) آنان، پیروی کنی...».
سطر سطر قیام امام (علیهالسلام)، نشانگر عزت مداری و پایداری بر صراط و تسلیم خواستههای دشمن نشدن است. چه خطای بزرگی است که کربلا را بنبست تلقی کنیم و رهبر بزرگ این قیام خدایی را، مردی در بنبست یک گزینه، درمانده! هیهات! که حسین، آوازه بلندش، رهین انتخاب درست او است.
در غربت آن روز حادثه (عاشورا) فریاد میزد:
«آن ناپاک پسر ناپاک مرا میان دو کار مخیر کرد: یا جنگ و یا ننگ (تسلیم). و هیهات و چه دور است که ذلت بپذیرم که خدا و رسول و همراهانم و صُلب ها و رحم های پاک، این اجازت را به من نمی دهند.
در مدینه ماندن امام و سکوت و فریاد نزدن، ضامن سلامت ظاهری امام و همراهان آن حضرت بود ولی سلامت غیرت دینی و از همه مهمتر اصل آیین از میان میرفت. زیرا یک آیین آسمانی را یا باید ذات مقدس خداوند –بدون هیچ سنت دیگری که مردم حضور فعال برای حفاظت داشته باشند –حفاظت کند و یا حاکمان عدل و یا مردم مسلمان غیرت پیشه. در باب دخالت خداوند باید بگویم: سنت این نیست که بدون حضور مردم و احساس تکلیف، این مهم سامان یابد والا حضرت اباعبدالله (علیهالسلام) نمیفرمود که: «وَ عَلَی الْإِسْلَامِ السَّلَامُ إِذْ قَدْ بُلِیتِ الْأُمَّةُ بِرَاعٍ مِثْلِ یزِید» چون امت اسلامی به بلای یزید مبتلا شده است، باید فاتحه اسلام را خواند. در عصر 61، حاکمان در اندیشه براندازی اسلام بودند که در اشعار معروف یزید در مجلس دمشق، آشکار شد و مردم نیز انسان بیتفاوت شده بودند که تاریخ، هیچ فریادی را علیه یزید –به خاطر شرابنوشی آشکار و انواع حرمتشکنی آگاهانه و ... –به ثبت نرسانده است و یا حقیر در تاریخ ندیدهام.
آیه کریمه میگوید: ای محمد! تا دست از آیین پاک خود برنداری و تابع کیش یهود و نصاری نشوی، آنها از تو راضی نخواهند شد (ترجمه آزاد آیه). پایداری امام و عاشورائیان همراه او، بر حقایق مسلم اسلام بود که حادثه عاشورا رخ داد.
کشیدن خط برائت ابراهیمی در زاویه زاویه کلمات حضرت و برخوردهای امام و همراهان، مشهود و مشهور است.
1.﴿البقرة، 120﴾
2. بخشی از خطبه معروف حضرت در عصر عاشورای 61 هـ. ق.
3. اللهوف علی قتلی الطفوف / ترجمه فهری.
منبع: سفری به ژرفای دریا، علی رهبر