اصول تربیت دینی فرزندان
بعثت شما پدر و مادر گرامی را تبریک میگوییم. شما پیامبر و فرستاده خداوندید. آری! شما پیامبر خدا در خانه خود هستید که از جانب او برای تربیت و پرورش فرزندانتان مبعوث شدهاید؛ زیرا همانگونه که پیامبران از طرف پروردگار وظیفه دارند جامعه خود را تربیت توحیدی کنند، شما نیز از ناحیه او موظف به تربیت توحیدی فرزندانتان شدهاید؛ البته پیامبران معصوم هستند و ما پدر و مادرها امکان دارد خطا هم بکنیم. برای آنکه درصد خطاهای خود را کم کنیم، باید با شیوه پیامبری کردن در خانه آشنا باشیم. آشنایی والدین با این شیوهها سبب میشود خانهها بوی عطر بدهند؛ زیرا در هر خانهای که پیامبر خدا باشد، آن خانه بوی عطر خواهد داد. در این زمینه، نخستین پرسش مهم این است: آیا ما باید روحیه مذهبی را در فرزندان خود ایجاد کنیم؟ یا آنکه روحیه مذهبی در آنها هست و نیازی به ایجاد ندارد و ما تنها باید آن را پرورش دهیم و سوگیری کنیم؟ بررسی منابع دینی نشان میدهد، انسان در ذات خود، روحیه خداپرستی دارد و این یعنی روح مذهبی بودن در فرزندان ما وجود دارد و آنچه شما بهعنوان پیامبر خانه باید انجام دهید، شکوفاسازی این بعد فطری و نیز تقویت آن است. برای تحقق این مهم، به چند اصل مهم تربیت دینی فرزندان اشاره میکنیم.
اصول تربیت دینی
1. اصل تربیت عطری
تربیت عطری در برابر تربیت زوری، توصیهای و تلقینی قرار دارد؛ تربیت زوری، تربیتی است که پدر و مادر در فضای زور و اجبار، انجام و ترک برخی کارها از جمله کارهای اخلاقی و دینی را از کودک خود میخواهند؛ تربیت توصیهای، تربیتی است که والدین با توصیههای فراوان، کودک به انجام دادن و ترک کارهای اخلاقی و دینی، مسیر تربیتی کودک را مشخص میکنند؛ تربیت تقلیدی تربیتی است که در آن، فرزندان با دیدن رفتارهای پدر (مانند نمازخواندن، رفتن به مکانهای مذهبی و تلاوت قرآن) تربیت میشوند؛ تربیت عطری، تربیتی روح دار است؛ در این شیوه تربیتی، از همه زمینههای تربیتی گذشته استفاده میشود؛ اما از هرکدام، تنها ده درصد؛ ولی از تربیت عطری هفتاد درصد؛ تربیت عطری یعنی پدر و مادر اعمال دینی و آداب معنوی را باروح و حضور قلب و اعتقاد به آنها انجام میدهند؛ یعنی نهتنها نماز میخوانند، بلکه نمازی با حضور قلب میخوانند؛ مهمترین ویژگی پیامبران، عمل کردن خودشان به گفتههایشان نیست؛ بلکه این است که به حرفهای خود از روی عقیده و با حضور قلب عمل میکردند.
2. اصل فرصتیابی
پیامبران خانه (مانند پیامبران جامعه فرصتها را مغتنم میشمارد اگر کسی از پیامبر جامعه چیزی میپرسید، هرگز او بابی حوصلگی و بیتوجهی با آن پرسش برخورد نمیکرد، بلکه آن را فرصتی برای روشن کردن هر چه بیشتر ذهن مخاطب خود میدید. در تربیت به دینی نیز، پدر و مادر پرسشهایی را که در ذهن کودک ایجاد یک فرصت مناسب میدانند؛ فرصتی برای روشن کردن هر چه بیشتر ذهن مخاطب خود میدید. در تربیت به سبک دینی نیز، پدر و مادر پرسشهایی را که در ذهن کودک ایجاد میشود، یک فرصت مناسب میدانند؛ فرصتی برای آنکه هم از سطح رشد دینی فرزند خود باخبر شوند و هم اینکه از قاب پرسش، برخی مفاهیم دینی را به کودک منتقل کنند؛ برای نمونه، کودکی که از پدر و دانش میپرسد: «بابا! خدا مهربونه»؟ پدر به او میگوید: «خدای بسیار بسیار مهربون تر از تمام پدر و مادرهای مهربونه». در این نوع تربیت پدر و مادر در پاسخ به پرسشهای گوناگون دینی کودک، بیحوصله نیستند. دختر امام و میگوید: پنجساله بودم و در نماز به حضرت امام اقتدا کردم. پس از پایان نماز، مادرم گفت: دخترم! به شکل صحیح اقتدا نکردی. از امام پرسیدم. آن بزرگوار ۱۵ دقیقه مسئله را برایم توضیح دادند.
٣. اصل ایستادن
فردی که نشسته است، هیچگاه بهیکباره نمیتواند راه برود. اول باید بایستد و بعد راه برود. کودکان ما نیز برای عمل کردن به آداب دینی هیچگاه بهیکباره نمیتوانند به مجموعه دستورات دین (مانند خواندن هفده رکعت نماز واجب روزانه) عمل کنند؛ بلکه اول باید بایستند؛ یعنی کمکم از زمین کودکی در فضای تکلیف بزرگسالی بایستند؛ سپس حرکت کردن در این راه (عمل کردن به مجموعه کامل دستورات دین) کار کنند. امام صادق علیهالسلام میفرمایند: «وقتی بچه سهساله شد، کلمه لاالهالاالله» را یادش بدهید؛ سپس او را رها کنید تا به سه سال و هفت ماه و بیست روز برسد. آنگاه «محمد رسولالله» را یادش بدهید؛ پس تا چهارسالگی رهایش کنید و در چهارسالگی، صلوات بر محمد وال محمد را یادش بدهید».
اصل مهمی که از این روایت گهربار به دست میآید، توجه به تدریجی بودن تربیت است؛ یعنی همان ایستادن؛ سپس راه رفتن.
۴. اصل شتاب و مرور
آموزش مستقیم ارزشهای دینی را باید از همان خردسالی آغاز کنیم؛ یعنی هنگامیکه کودک سخن گفتن را میآموزد؛ زیرا حس مذهبی در کودک، از این سن آغاز میشود. لازم است در اصل آغاز تربیت، شتاب کرد و در اصل انتقال مفاهیم، تدریجی عمل کرد. در آغاز و بهمرور صلوات بر محمد و آل او، حب نبی (صلیالله علیه و آله)، حب اهلبیت و تلاوت قرآن و خوبی و بدی، وضو، نماز، محرم و نامحرم و ... را به کودک میآموزیم. برای آموزش دادن این موارد هم باید از فرصتهای گوناگون استفاده شود؛ برای نمونه، هرگاه بهاتفاق خانواده از خانه بیرون میروید و مثلاً داخل خودروی خود سوار شدهاید، از همه افراد خانواده بخواهید که بلند «بسمالله الرحمن الرحیم» بگویند و صلواتی بفرستند. چون معمولاً بیرون رفتن برای کودکان شیرین است، همراه کردن این ذکرهای شریف با این زمانها، تأثیری مثبت در برقراری رابطه قلبی کودک با این اذکار دارد. یا مثلاً از همان خردسالی، هنگام هدیه گرفتن به او بیاموزید که از شخص مقابل و نیز از خدای خود تشکر کند، بنابراین هر اتفاق شیرین زندگی کودک را متناسب با یکی از صفات خدا و اهلبیت برای او تبیین کنید.
5. اصل پیوند
مجاورت فیزیکی پیوسته با یک موضوع، آن موضوع را محبوب میکند. این همان اصل مجاورت در روانشناسی اجتماعی است. با شرکت دادن همیشگی کودکان در مجالس و مراسم دینی - فراخور حال و ظرفیت آنها۔ مجاورت فیزیکی پیوسته رخ میدهد و این مسئله سبب پیوند عاطفی میان کودک و دین میشود. شما میتوانید هیئتی خانوادگی در منزل خود راه بیاندازید و اعضای آن هیئت، شما و فرزندانتان باشید؛ هفتهای یک وعده را به همسر خود بگویید غذایی به نیت روضه آماده کند؛ روایتی بخوانید و اگر خود میتوانید ذکر مصیبت کوتاهی کنید و اگر نمیتوانید از یک صوت روضه کوتاه (که فرزندان حوصلهشان سر نرود)، استفاده کنید و سپس سفره روضه را پهن کنید، میتوانید هر بار به نیت یکی از معصومان (علیهمالسلام) این سفره را بر پا کنید؛ این کار از سویی، از همان آغاز زندگی، رابطهای قلبی میان فرزند شما و اولیای دین برقرار میکند و دعای خیر آن حضرات را بدرقه زندگی میکند که صدها بلا را برطرف میکند.
۶. اصل تغییر زاویه دید
زاویه دید معمول پدر و مادرها، اغلب توجه دادن کودک به خطاهایش برای اصلاح آنهاست. پیامبران خانه از این زاویه دید، کمتر استفاده میکنند؛ بلکه بیشتر زاویه دیدشان، عبارت است از توجه بیشتر نشان دادن به کودک در زمانهایی که او کاری درست انجام میدهد؛ آری! دیدن و تشویق کارهای خوب فرزندان در مسائل دینی، یک اصل مهم تربیت دینی است؛ مثلاً دختر خردسالی که در کنار مادر به نماز ایستاده، میتواند پس از نماز با این عبارتها تحسین شود: تو توی این چادرنماز، مثل فرشتهها شدی! وقتی دستهای کوچولوت رو برای دعا بالا میگیری، خیلی زیبا میشوی. از وقتیکه با من نماز میخوانی، احساس میکنم که دوست داشتنیتر شدی».
پینوشتها:
١. سیدمحمدرضاعلاءالدینی، نگرشی نو به تربیت دینی کودکان و نوجوانان، ص ۸۶
۲. طبرسی، مکارم الاخلاق، ص ۲۵۴.
منبع: ماهنامه خانه خوبان