خانواده آسمانی
  • 3251
  • 106 مرتبه
تــــشـیّــع و تأثیر آن بر خانواده در ایران

تــــشـیّــع و تأثیر آن بر خانواده در ایران

1399/03/31 12:53:36 ب.ظ

پدرسالاری

جامعه شناسان و مردم شناسان، الگوی غالب در روابط خانوادگی را الگوی «پدرسالاری» دانسته‌اند. مهم‌ترین شاخص‌هایی که برای این الگو ذکر می‌شوند عبارت‌اند از: ریاست پدر بر خانواده، پدر نَسَبی (انتقال نسب از طریق پدر)، پدر مکانی (رفتن زن پس از ازدواج به خانه شوهر) و پدر نامی (انتقال نام خانوادگی از پدر به فرزندان).

در برابر این الگو، الگوی «مادر سالاری» قرار دارد که با شاخص‌های ریاست مادر، مادر نَسبی، مادر مکانی و مادر نامی تعریف می‌شود. در فرهنگ معاصر غرب نیز الگوی «برابری طلب یا دموکراتیک» ترویج و تشویق می‌گردد که برحسب آن، زن و شوهر از حق مساوی و قدرت تصمیم‌گیری برابر در امور خانوادگی برخوردارند. روشن است که تعریف‌های یادشده از ویژگی نوع ایدئال برخوردارند و ازنظر عینی، نمی‌توان مرز قاطع و تعیین‌کننده‌ای بین این الگوها مشخص کرد.

در ایران و دیگر کشورهای اسلامی، همانند سایر ملت‌های جهان، الگوی پدرسالاری سابقه‌ای دیرینه دارد و برخی آموزه‌های اسلامی مانند قوامیت مردان بر زنان و تفکیک نقش‌های اقتصادی زن و مرد که در قرآن کریم بر آن تأکید شده، در تحکیم این الگو نقش مؤثری داشته‌اند. گفتنی است تمایز نقش‌های جنسیتی در دیدگاه اسلام، برخلاف بسیاری از فرهنگ‌های گذشته و حال، عاری از ارزش‌گذاری متفاوت برای نقش‌های گوناگون است و ازنظر ارزشی، می‌توان دیدگاهی را به اسلام اسناد داد که بر برابری جنسی تأکید می‌ورزد.

فقهای شیعه عموماً بر این مطلب تأکید دارند که وجوب شرعی اطاعت زن از شوهر به دو مسئله «تمکین جنسی» و «عدم خروج زن از منزل به غیر اذن شوهر» اختصاص دارد و در خارج از این محدوده، توصیه به اطاعت از شوهر جنبه اخلاقی داشته و آزادی و اختیار زن ازنظر فقهی کاملاً پذیرفته شده است.

به‌هرتقدیر، قانون مدنی جمهوری اسلامی ایران، طبق ماده 1105 به پیروی از شرع اسلام، ریاست خانواده را از خصایص شوهر دانسته؛ همچنان که طبق ماده 1106 نفقه زن را در عقد دائم بر عهده شوهر قرار داده است. بااین‌همه، بروز تحوّلاتی در الگوی خانواده پدر محور در دهه‌های اخیر در ایران، قابل‌انکار نیست و رواج نومکانی (سکونت زن و شوهر پس از ازدواج در خانه‌ای جدا از خانه بستگان شوهر و خانه بستگان زن) و همچنین کاهش وابستگی اقتصادی زنان به شوهران درنتیجه افزایش میزان اشتغال زنان از شاخص‌های این سیر تحوّلی است.

آنچه در این بحث توجه ویژه‌ای می‌طلبد، تبیین این تحوّلات است. در اینجا، این پرسش مطرح می‌شود که آیا حرکت تدریجی در جهت به رسمیت شناختن جایگاه زنان در خانواده و افزایش برابری زن و شوهر را باید در تقابل با آموزه‌های دینی ارزیابی کرد یا می‌توان تحلیل دیگری در این مورد ارائه داد؟ در پاسخ، لازم است بین گرایش اکثریت پایبند به موازین مذهبی و اقلیت غیر پایبند به دین تمایز قائل شویم. در مورد گروه اخیر، ادعای تقابل هنجارها و معیارهای رفتاری با آموزه‌های دینی کاملاً موجّه و پذیرفتنی است، اما نسبت به اکثریت آحاد جامعه، نه‌تنها تقابلی به چشم نمی‌خورد، بلکه می‌توان بسترسازی مناسب برای وقوع این تحوّلات را در خود آموزه‌های مذهبی شیعه به‌روشنی ملاحظه کرد. در این خصوص، یادآوری دو نکته حائز اهمیت است:

نکته نخست آنکه فقهای شیعه عموماً بر این مطلب تأکید دارند که وجوب شرعی اطاعت زن از شوهر به دو مسئله «تمکین جنسی» و «عدم خروج زن از منزل به غیر اذن شوهر» اختصاص دارد و در خارج از این محدوده، توصیه به اطاعت از شوهر جنبه اخلاقی داشته و آزادی و اختیار زن ازنظر فقهی کاملاً پذیرفته شده است. این پشتوانه نظری باعث می‌شود زنان مسلمان تحصیل، اشتغال، مشارکت اجتماعی و مانند این امور را همچون حقوق مسلّم خود در نظر بگیرند و با جدیت در این راه‌ها قدم بگذارند. واضح است که این امر نیز به‌نوبه خود، در ارتقای جایگاه زنان در درون خانواده به دلیل افزایش استقلال اقتصادی آنان تأثیر می‌گذارد.

دومین نکته به مسئله شروط ضمن عقد مربوط می‌شود. به‌تصریح فقهای شیعه، زن می‌تواند در ضمن عقد نکاح یا هر عقد لازم دیگری، شروطی تعیین کند و شوهر را به پذیرش آن‌ها ملزم گرداند. عده‌ای از فقها حتی این اختیار را برای زن قائل شده‌اند که وکالت در طلاق را در ضمن عقد نکاح شرط کند. برحسب همین مسئله، امروزه در قباله‌های رسمی ازدواج، شروط متعددی درج کرده‌اند که بسیاری از اختیارات گذشته را از شوهر سلب می‌کنند و این امر نیز می‌تواند از شاخص‌های کم‌رنگ شدن نمودهای پدرسالاری در خانواده‌های ایرانی به شمار آید

منبع: فصلنامه شیعه شناسی، شماره 11

اخبار مرتبط